آیدا قجر - ایران وایر
هر هفته سهشنبهها، «شهرزاد پورعبدالله»، رواندرمانگر در گفتوگوی زنده در صفحه اینستاگرام «ایرانوایر» درباره یکی از مسایل مربوط به «سلامت روان» صحبت میکند. هفته گذشته، به بخش دیگری از روابط میانفردی پرداختیم؛ یعنی رضایت جنسی در رابطه جنسی میان فردی.
در این گفتوگو و در ادامه بحث قبل، درباره کممیلی یا بیمیلی جنسی در خصوص افرادی صحبت میکنیم که در رابطه قرار دارند.
آنچه میخوانید، خلاصهای از گفتوگوی این هفته «ایرانوایر» با شهرزاد پورعبدالله است.
آیا بیمیلی یا کممیلی جنسی، اتفاقی است؟ تا به حال شده است که احساس کنید وقتی در رابطهای عاطفی قرار دارید، نسبت به شریک خود از نظر جنسی کممیل یا بیمیل شدهاید؟ آیا این مساله میتواند مقطعی باشد و چرا؟
برای شروع بحث، دلایل بیمیلی یا کممیلی جنسی چیست؟
- وقتی از بیمیلی و کممیلی صحبت میکنیم، میتوانیم بگوییم این حس از ابتدا در فرد وجود داشته یا از یک بازه زمانی احساس میکند که میل جنسی او کم شده است. دلایل این بیمیلی و کممیلی میتوانند فیزیکی، هورمونی یا روحی باشند؛ مثلا بیمیلی جنسی میتواند به تجربه آزار جنسی در کودکی مربوط باشد. رشد کردن در خانوادهای که رابطه جنسی را منفی میدانستهاند، سرکوب حس جنسی در نوجوانی و احساس گناه هم میتوانند موثر باشند. خانوادهها در این مورد نقش دارند زیرا در تربیت کودکان، غیرمستقیم رابطه جنسی را ناامن توصیف کردهاند؛ مثل خطر بارداری یا تربیتهای غلط و گفتن گزارههایی مثل «مواظب باش و خودت خواهر و مادر داری» یا «مبادا با دختری کاری کنی که دوست نداری با خواهرهایت بکنند» و.... این گزارههای تربیتی ایجاد ترس میکنند و پیامهای منفی میدهند. تجارب منفی هم در این مساله نقش دارند؛ مثلا کودکانی که رابطه جنسی پدر و مادر را دیده و تروماتیزه شدهاند یا دیدن فیلمهای جنسی که مناسب سن آنها نبودهاند هم تاثیرگذار هستند. ما یک اختلال اشمئزاز و ترس از سکس هم داریم که با بیمیلی و کممیلی جنسی متفاوت است.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
چرا افراد یک دفعه احساس بیمیلی جنسی میکنند؟
- در این مواقع از مراجعه کننده میپرسیم آیا این بیمیلی از وقتی حس جنسی خود را شناختید، فعال شده است یا اتفاقی باعث آن بوده است؟ مثلا کسی که مدت زمان طولانی در یک رابطه عاطفی بوده و جدایی یا خیانت هم میتوانند دلیل باشند.
افرادی هستند که بیمیلی یا کممیلی جنسی دارند به خاطر شرایط بیولوژیک؛ مثلا «تستوسترون» پایین برای مردها، کمکاری «تیرویيد» و اختلال در غدد، هر دو جنسیت را در برمیگیرند. در باور عمومی، به غلط جا افتاده است که مردها همیشه میل جنسی دارند در حالی که اینطور نیست و خیلی از مردها بیمیل هستند. بعضیها هم میگویند ازدواج کرده و به مرور بیمیل شدهاند. در حالی که به نظر میرسد برای این افراد، بیمیلی جنسی از ابتدا وجود داشته است و تازگی رابطه باعث رابطه جنسی پرمیل در ابتدای رابطه شده و به محض از بین رفتن شور و حال ابتدای رابطه، کممیلی یا بیمیلی خودش را نشان داده است.
یعنی اگر در یک رابطه طولانیمدت، رضایتمندی جنسی که هفته پیش در مورد آن صحبت کردیم، وجود داشته باشد، در صورت تداوم رابطه، همچنان رضایتمندی و تداوم در رابطه جنسی را هم شاهد خواهیم بود؟
- بله. ممکن است فرکانس و مدل رابطه جنسی تغییر کند اما از بین نمیرود. مساله هورمونها را که کار پزشک است، کنار بگذاریم و بر عوامل روحی روانی که کار من و سکستراپیستها است متمرکز باشیم. خیلی اوقات باید به رابطه احساسی میان دو فرد هم توجه کرد؛ مثلا در رابطهای هستید که به طرف مقابل اعتماد ندارید، مدام به شما دروغ گفته شده است، به شما متعهد نیست، روی حرفهایش نمیتوانید حساب کنید و رابطه برابر و با احترام نیست. طرف مقابل شما را در جمع مورد تمسخر قرار میدهد و تحقیر میکند. زن و مرد هم ندارد. در این صورت، حس رابطه جنسی کممیل میشود. به عنوان یک انسان، احساس جنسی دارید ولی با شریک عاطفی و جنسی خود این حس را ندارید و جای دیگر ممکن است این حس را داشته باشید. عدم توافق در رابطه جنسی هم میتواند موثر باشد؛ یعنی یک طرف بچه بخواهد و یک طرف دیگر نخواهد. گاهی اوقات هم ترس از نزدیکی، ترس از دست دادن و نمونههای این چنینی میتواند ترس از نزدیک شدن به انسان باشد که نیاز به مراجعه تراپیست دارد تا افراد ریشه ترس خودشان را پیدا کنند. در روان درمانگری با یک جلسه مراجعه مساله حل نمیشود.
در خصوص بیمیلی به انسان و روی آوردن به خودارضایی، مساله مقطعی است؟
- به نظر من، ممکن است یک نفر در رابطه احساس راحتی نکند و به ترسهای مختلف دچار باشد. یکی از دلایل بیمیلی جنسی، برای افرادی است که دورهای فعال بوده و حالا ناگهان میل شدهاند. این مساله میتواند به رضایت از خود هم برگردد. از شرایط زندگی یا ظاهر و هیکل خودشان راضی نیستند. از وقتی شبکههای اجتماعی پررنگ شدهاند و امکان ادیت تصویر میدهند، افراد دنبال هیکلهای استاندارد هستند و چند کیلو اضافه وزن هم میتواند به آنها حس عدم رضایت از بدنشان بدهد. برخی هم میترسند از طرف شریک عاطفی و جنسی با برخوردی مواجه شوند که به آنها حس بد بدهد؛ مثلا بگویند که چاق شدهای و دوست ندارم با تو بخوابم. چه مرد و چه زن اینجا هم فرقی ندارد. یعنی میل جنسی را دارند اما میل به طرف مقابل را ندارند. در برخی موارد هم افراد به قدری درگیر روتینهای زندگی هستند که این حس بیمیلی و کممیلی را دچار میشوند. بچهدار شدن نیز مورد دیگری است که متاسفانه معمولا به خاطر تغییر روتین زندگی، بیمیلی و کممیلی جنسی به دنبال دارد. از جمله موارد دیگر، تغییر شرایط است؛ یعنی وقتی در سفر هستند یا به هتل میروند، میل و رابطه جنسی خوبی دارند. این مساله، بیمیلی یا کممیلی موقعیتی تعریف میشود. اگر این مساله دائم باشد، باید دلایلش را پیدا کرد.
جلسه پیش برخی از مخاطبان پرسیده بودند که آیا بیمیلی یا کممیلی جنسی میتواند در اثر داروهای ضدافسردگی پیش بیاید؟
- افسردگی یکی از عوامل اصلی بیمیلی یا کممیلی جنسی است. فردی که افسردگی دارد، خوابش به هم میریزد و این روی مود و خوراکش هم تاثیر میگذارد. این تاثیر روی میل جنسی هم وجود دارد. داروهای ضد افسردگی تقریبا اغلب، بهویژه وقتی مدت زیادی استفاده میشوند، روی میل جنسی تاثیر میگذارند؛ مثلا اگر با کسی زندگی میکنید که قرص میخورد و به شما میل ندارد، این بیمیلی شخصی نیست بلکه به دارو برمیگردد. برخی داروهای دیگر هم روی میل جنسی تاثیر میگذارند. معمولا پزشکی که دارو تجویز میکند، باید این مساله را به بیمار توضیح دهد. کممیلی یا بیمیلی جنسی در بروشور داروها هم طرح شده است.
شرکای جنسی این افراد که بیمیل یا کممیل هستند، چه باید بکنند؟
- بعضی اوقات کممیلی یا بیمیلی جنسی را شرکای این افراد شخصی میبینند. مصرف دارو همانطور که گفتم، میتواند در این مساله دخیل باشد؛ مثلا افرادی که دیابت دارند هم کممیل جنسی دارند. باید درک متقابل داشت و شخصی نگرفت. بعضیها هستند که افراد ناامنی هستند و کوچکترین مساله را به خودشان ربط میدهند. گفتوگو در این رابطه میان دو شریک عاطفی و جنسی موثر است. گفتوگو تنها راهی است که پیشنهاد میکنم تا مشخص شود دلیل بیمیلی یا کممیلی جنسی چیست.