حمید آصفی: این حکومت راهحلی برای مشکلات جاری و اساسی کشور ندارد و مثل تمام رژیمهای دیکتاتوری به ضرر فکر نمیکند، به خطر فکر میکند و در وهلۀ اول به خطر موجودیت خود و در هر اقدام مسالمتآمیز مدنی، رد پای حرکتی را می بیند که قصد براندازی آن را دارد. جامعۀ مدنی ایران وارد مرحلهای جنبشی شده است و تا کسب مطالباتش عقب نخواهد نشست و عاقبت هم رهبران خاص خود را میآفریند و در یک جا اپوزیسیون متعارف را جا میگذارد.
رادیو بین المللی فرانسه - ناصر اعتمادی
اعتراض مردم اصفهان به بی آبی و خشک شدن زاینده رود با سرکوب نیروی انتظامی و افراد لباس شخصی روبرو شد که پیشتر در اطراف پل خواجو و بستر خشک زاینده رود مستقر شده بودند. دست کم چهار استان کشور هم اکنون با معضل بی آبی روبرو هستند. همین سناریو در ماه های پیشرو در انتظار تهران و حومۀ آن با بیش از سیزده میلیون نفر جمعیت است. نیمی از کشاورزی کشور در نتیجه بی آبی تعطیل شده و میلیونها کشاورز بیکار در معرض گرسنگی و مهاجرت به حاشیه شهرها قرار گرفتهاند.
سال رو به انتها است در حالی که ابراهیم رئیسی میخواهد با فروش اموال دولتی کسری بودجه را رفع کند که رقم اش معادل کل بودجه کشور است. یعنی : چهارصد هزار میلیارد تومان. بیکاری و تورم از مهار گریخته است. سوءتغذیه و گرسنگی نیز همینطور. کووید هم به شکرانۀ تدبیر رهبر حکومت اسلامی مبنی بر ممنوعیت واردات "واکسن غربی"، همچنان ایران را به کانون اصلی این بیماری در منطقه تبدیل کرده است. این ها و بحرانهای بینالمللی حکومت اسلامی ایران حول مسئلۀ برجام و دخالتهای جمهوری اسلامی در ناآرامیهای منطقه، کل کشور را در معرض خطر جنگ قرار داده و از نو این پرسش را طرح کرده : ایران به کدام سو می رود؟
در پاسخ به این پرسش و پرسشهای دیگر، حمید آصفی، تحلیلگر و فعال سیاسی مقیم تهران، از جمله گفته است:
"بحرانهای کشور به مرحلۀ بنیادین رسیده اند به این معنا که ساختار حاکم قادر به حل هیچیک از آنها نیست و زمانی هم که میکوشد بحرانی را حل بکند، بحرانهای تازهای می آفریند. برای نمونه، ١٨٠ میلیون متر مکعب آب زایندهرود را صرف صنایع آببری کرده اند که قاعدتاً باید از روز اول در حاشیه خلیج فارس احداث می شدند. حال اگر بخواهند دست به ترکیب همین صنایع بزنند و آنها را برچینند، با یک مشکل بزرگ کارگری روبرو می شوند.
بنابراین، چه در کوتاه مدت، چه در میانمدت و حتی در درازامدت این حکومت راهحلی برای مشکلات جاری و اساسی کشور ندارد.
👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه
یکی از دلایل این امر این است که حکومت اسلامی همانند رژیمهای دیکتاتوری به ضرر فکر نمیکند، به خطر فکر میکند و در وهلۀ اول به خطری که در کمین موجودیت آن نشسته است و در هر اقدام مسالمتآمیز مدنی، رد پای حرکتی را می بیند که قصد براندازی آن را دارد و به همین خاطر آن را برنمی تابد و در واکنش به آن جز سرکوب راهکار و راهحل دیگری ندارد.
با این حال، بیش از هفتاد تن از اعضای نیروی انتظامی رژیم اسلامی از سرکوب مردم در جریان اعتراضهای آبان ٩٨ و دی ماه ٩٦ خودداری کردند و اکنون نیز همچنان در زندان هستند.
اینها نوعاً از نشانههای قدرتمند بودن جنبش جامعۀ مدنی ایران است : در همین دورۀ همه گیری کرونا بیش از دو برابر دورۀ قبل اعتصاب و اعتراض در کشور روی داده است. بنابراین، نباید نسبت به تواناییهای جامعۀ مدنی ایران ناامید بود. جامعۀ مدنی ایران وارد مرحلهای جنبشی شده است و تا کسب مطالباتش عقب نخواهد نشست.
اما، آنچه شاهد هستیم این است که هنوز جامعۀ مدنی پیشرفته و جنبشی ایران، رهبران و نخبگان درخور خود را نیافته که بتوانند در اتحاد با یکدیگر بر جهت یابی و انسجام سیاسی اعتراضهای جامعۀ مدنی اثر بگذارند. این امر دست کم دو علت دارد : یکی سرکوب حکومت است و دیگری تعصبات ایدئولوژیک خود نخبگان یا فعالان سیاسی که هنوز اسیر گذشته و تابوهای خود هستند و به همین خاطر نمی توانند در کنار یکدیگر قرار بگیرند. با این حال، جامعۀ کنونی ایران معطل هیچکس نمی ماند و رهبران خاص خود را می آفریند و در یک جا اپوزیسیون متعارف را جا میگذارد."
نخل های صادراتی ایران به قطر برگشت خوردند
روزهای سیاه اردوغان در راه است