العربیه فارسی
دکتر رضا پرچی زاده
با نزدیک شدن به 29 نوامبر، روز از سرگیری مذاکرات وین ظاهراً برای احیای توافق هستهای 2015 موسوم به «برجام»، لابیگران و مالهکشان رژیم اسلامگرای حاکم بر ایران تلاشهای خود برای پیشبرد دستور کار این رژیم را در غرب چندین برابر کردهاند.
در این میان، عوامل نفوذ جاافتادهٔ رژیم، مثل آنهایی که در آکادمی و اندیشکدههای متمایل به چپ جا خوش کردهاند، یک ادعای خاص را مدام به خورد افکار عمومی میدهند، و رسانههای جریان اصلی سمپات رژیم هم، برای فشار آوردن به کاخ سفید تا بلکه هرچه زودتر گاردش را پایین بیاورد و با آخوندها به هر قیمتی معامله کند، پیوسته آن را تبلیغ میکنند.
آن ادعا این است که علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، فتوایی صادر کرده مبنی بر اینکه هرگونه استفاده نظامی از فناوری هستهای ممنوع است. بر اساس این ادعا، مالهکشان اصرار دارند که رژیم ایران قصد ندارد برای تهدید و اخاذی هرچه بیشتر از جهان بمب اتم بسازد، و فقط میخواهد از فناوری هستهای برای تولید انرژی و بهبود بخش پزشکی خود استفاده «مسالتآمیز» کند.
پرسشی که اینجا مطرح میشود این است که آیا فتوای ادعایی خامنهای میتواند واقعا تضمینی برای صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای شدیدا مشکوک رژیم جمهوری اسلامی فراهم کند؟ برای دانستن پاسخ این سؤال، لازم است سری به فقه شیعه بزنیم تا با ماهیت فتوا آشنا شویم.
از منظر فقه شیعه، فتوا به معنای آگاه ساختن جامعه مؤمنان به اراده الهی در مسائل کلی ایمان است. فقیه پس از تدبر و بررسی همهجانبه در مقدمات و دلایل یک مسئله ایمانی، در باب «اراده الهی» درباره آن موضوع به نتیجهای میرسد، و آن نتیجه را به عنوان فتوا برای عموم اعلام میکند.
با این وجود، فتوا امری مطلق نیست، و بر متغيرهای مختلفی مبتنی است كه مهمترین آنها در چارچوب حکومت تئوكراتیک جمهوری اسلامی، «مصلحت سياسی» است. آیتالله خمینی، بنیانگذار انقلاب اسلامی، خطاب به علی خامنهای، رئیسجمهوری وقت جمهوری اسلامی در آذرماه 1366، در نامهای که بعدها به «منشور ولایت فقیه» مشهور شد، مصلحت را در صدر تمام أمور نشاند.
بر اساس این منشور، بقای نظام سیاسی اسلامگرا حتی بر اصول اعتقادی اساسی مانند نماز، روزه، و حج اولویت دارد. به عبارت دیگر، ولی فقیه میتواند برای تضمین بقای نظام اسلامگرا، تمام اصول اعتقادی را نادیده گرفته و زیر پا بگذارد. این اصل که کل هستی جمهوری اسلامی در آن تبلور یافته است، در این جمله معروف خمینی خلاصه شده که «حفظ نظام اوجب واجبات است».
اما فراتر از نسبیت ذاتی فتوا، که تضمینی برای الزامآور بودن دائمی آن ایجاد نمیکند، ابهامات و تردیدها افزایش مییابد هنگامی که درمییابیم چنین فتوایی اصلا وجود خارجی ندارد، و فقط زاییده تخیلات لابیگران رژیم در غرب است.
در دوران اوباما، لابیگران إصرار میکردند که فتوای خامنهای به طور رسمی در سازمان ملل ثبت شده است. آنها در دوران بایدن هم گهگداری از این حرفها میزنند. اما این ترفندی تبلیغاتی بیش نیست، و چنین فتوایی هرگز در سازمان ملل ثبت نشده است.
جمهوری اسلامی یکی از پُرکارترین تولیدکنندگان انواع و اقسام سلاحهای کشتار جمعی از جمله موشکهای بالستیک و هواپیماهای بدون سرنشین است. این رژیم علنا و مکرراً از این تسلیحات علیه ایالات متحده (عینالاسد در عراق و التنف در سوریه)، اسرائیل (از طریق نیروهای نیابتی در لبنان، سوریه، و نوار غزه)، پادشاهی عربی سعودی (تاسیسات نفتی آرامکو، بندر جازان، فرودگاه ابها)، و امارات متحده عربی استفاده کرده است.
هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم این رژیم آخرالزمانی به دنبال دستیابی به فناوری هستهای نظامی نیست تا با استفاده از آن بقای حکومت استبدادی خود در ایران را تضمین کرده و توسعهطلبی خشونتآمیزش در خاورمیانه و جهان را افزایش دهد.
رژیم ولایت فقیه حاکم بر ایران به دنبال بمب اتم است، و تمام اقدامات رژیم برای اثبات خلاف این حقیقت، از جمله مشارکت در مذاکرات پُر کش و قوس با غرب، تنها تاکتیکی انحرافی برای وقت خریدن است. هنگامی که سپاه پاسداران بالاخره از بمب اتم پردهبرداری کرد، فتوای ناموجود خامنهای هم به هدف مصلحتی خود خواهد رسید. همانطور که خمینی گفت: «حفظ نظام اوجب واجبات است».