Monday, Apr 18, 2022

صفحه نخست » خرافات داریم تا خرافات! بحثی در باره افزایش خرافات پروری در جمهوری اسلامی (۱)؛ ف. م. سخن

13FAA447-46CB-4EB2-BB05-18E42E530BF0.jpegخدا، خرافات است. دین، خرافات است. پیغمبر خدا و امامان خرافات هستند. معجزه خرافات است...

اگر این موارد را قبول دارید این مطلب برای شماست. در غیر این صورت این مطلب برای اقناع شما نوشته نشده است.

چیزی در جهان به نام «ماوراءالطبیعه» وجود ندارد. هر چه هست اساس اش طبیعت است. طبیعتی که یکی از جهان های شناخته شده اش، ابعادی حدود ۱۴ میلیارد سال نوری دارد.

این طبیعت، به طور کامل شناخته شده نیست. به بیان درست تر، بخش بسیار کوچکی از این طبیعت شناخته شده است. «ولی هر چه در این جهان هست، بر اساس قواعدی که می توانند شناخته شوند عمل می کند.»

این که ما بخش بزرگی از طبیعت و قواعد و قوانین اش را نمی شناسیم چندان عجیب نیست. مگر علم مدرن که به شناسایی جهان و قواعد آن می پردازد چند سال عمر دارد؟

عمر تفکر سیستماتیک انسان حدود سه هزار سال است. عمر علم مدرن حدود ششصد سال. شناخت، در این محدوده ی زمانی عجیب نیست که چندان زیاد نباشد.

اما عمر بشر خردمند حدود ۲۵۰ هزار سال است. ۲۵۰ هزار سال.

در این مدت طولانی انسان لخت و عور، در معرض انواع خطرات طبیعی و غیر طبیعی بوده است. پدیده های شگفت انگیزی مثل خورشید و ماه و ستاره و دریا و آتش را به چشم دیده است. برای این همه او هیچ توضیح و تعریف علمی نداشته است. پس در خیالات خود، دلایلی برای وجود این پدیده ها به وجود آورده است. و این سر آغاز خرافات بوده است. سر آغاز خدا، دین، پیام آوران الهی، معجزات....

۱۴۰۰ سال پیش، مردی در مکه، خود را پیامبر خدا می نامد و دین ی جدید به نام اسلام را بنیاد می گذارد.

این دین بر اساس خرافه ای که خدا نام دارد شکل می گیرد که طبیعتا خودش خرافه است.

این دین اصولی را برای زندگی بنیاد می نهد که آن ها هم تماما بر اساس همین خرافه شکل گرفته اند.

خداوند، فرشتگان، پیغمبر، و در مذهب شیعه امامان، قوانینی برای زندگی تعیین می کنند و امر و نهی هایی می کنند که پایه اش خرافات است.

«این خرافات، اگر در جهت بهبود وضعیت زندگی مردم در جامعه باشد، در جایی که علم و عقل قدرتی ندارند و زندگی را نمی توان با استدلال اداره کرد، «مفید» هستند.»

اما در کنار چیزهای مفید، بسیار چیزهای غیر مفید هست که به انسان توسط این خرافات تحمیل می شود.

اولین چیز، تحمیل چیز مفید برای زمان خاص، برای تمام زمان هاست.

دومین چیز، گذاشتن اساس زندگی مردمان بر خرافات و تحمیل آن به عنوان امری ازلی و ابدی ست.

کسانی که می خواهند جامعه را با خرافاتِ خدا و دین اداره کنند، خود را نماینده چیزی می دانند که اصلا وجود ندارد و خرافه است.

نماینده خدا، نماینده پیغمبر، نماینده امامان، مفسر کتابی که خدا از آسمان برای پیغمبر فرستاده، به عبارتی خدایی که وجود ندارد، کتابی با فرشتگان که آن ها هم وجود ندارند فرستاده شده برای شخصی که بر اساس تعاریف امروزی و علمی روان شناسی، فردی مالیخولیایی و دچار بیماری توهم بوده است.

و زندگی ما در یک قسمت از جغرافیای کره ی زمین بر اساس این چیزهایی که وجود خارجی ندارند باید اداره شود و ما حتی حق نداریم بگوییم که این ها وجود ندارند و فقط خرافات هستند....

ادامه دارد...



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy