رئیس سازمان سینمایی ۲۰ فروردینماه اعضای شورایی جدید به نام «شورای راهبردی اکران فیلم» را منصوب کرد
ایندیپندنت فارسی ـ علی مصلح ـ سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که بیش از یک دهه پیش و در دولت دوم محمود احمدینژاد، جایگزین معاونت امور سینمایی و سمعی و بصری شد، در ماههای اخیر با چالشهایی پیدرپی مواجه شد و محمد خزاعی بهعنوان رئیس این سازمان در معرض انتقاد بود. او که با سابقه تهیه فیلم «قلادههای طلا» و مدیریت در انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس و برگزاری جشنواره فیلم مقاومت به وزارت ارشاد آمد، حالا ظاهرا برنامههایی برای سینمای ایران دارد که ناگزیر تعبیر «سینمای دولتی» را به یاد میآورد.
صنعت فیلمسازی در ایران به دلیل الزام به دریافت مجوز ساخت و نمایش و نیز نقش دولت به عنوان متولی برگزاری جشنوارههای سینمایی مهم و البته اتکای آن به بودجه و وام نهادهای مختلف هرگز خصوصی نشد؛ با این حال از نیمه دوم دهه ۱۳۷۰، دولت بهتدریج پای خود را از بیشتر مسائل روزمره کنار کشید و سعی کرد نقش «کلان» داشته باشد؛ اما به نظر میرسد در دولت ابراهیم رئیسی برای بازگرداندن وضعیت به سالهای دهه ۱۳۶۰ و نیمه اول دهه ۷۰ ارادهای جدی وجود دارد.
سازمان سینمایی در نیمه دوم سال ۱۴۰۰، ابتدا با اعتراض و انتقاد سینماگرانی مواجه شد که آثارشان پروانه نمایش داشت اما با تغییر دولت، با «بازبینی» جدید مواجه شدند و بهناچار صحنههای بیشتری از فیلم خود را سانسور کردند. اعتراض منوچهر محمدی، تهیهکننده سرشناس فیلمهایی مانند «از کرخه تا راین»، «مسافر ری» و «زیر نورماه»، به جلوگیری از اکران کمدی «چپ راست» که با نامهای شدیداللحن به وزیر ارشاد همراه شد، نشان میداد که داد خودیها هم درآمده است.
👈 مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
ابراهیم ایرجزاد، کارگردان فیلم «عنکبوت» هم که فیلمش در دولت قبل توقیف شده و بعد از حذفیات بسیار قرار بود اکران شود، متنی منتشر کرد و نوشت که مدیران جدید به او گفتهاند باید صحنههای بیشتری را کنار بگذارد. در نهایت هم مجوز اکران فیلم قبل از جشنواره فجر صادر نشد و این فیلم که با الهام از قتلهای با انگیزه مذهبی سعید حنایی در مشهد ساخته شد، بعد از جشنواره و در شرایطی بد، روی پرده رفت و با آغاز سال جدید هم اکرانش متوقف شد.
محمد خزاعی و همکارانش فقط با انتقاد سینماگران غیرهمسو مواجه نشدند. انتصاب مسعود نقاشزاده به سمت دبیری چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر و شیوه برگزاری آن هم چنان بود که حتی رسانههای اصولگرا هم از سازمان سینمایی انتقاد کردند. جشنواره چهلم فجر که با جنجال کنارهگیری مسعود کیمیایی آغاز شد، با غیبت دبیر جشنواره در نیمه اول برگزاری به بهانه ابتلا به کرونا دنبال و در روزهای پایانی، با حذف سیمرغ فیلم برگزیده تماشاگران و لو رفتن فهرست برندگان جشنواره، کامل شد.
بلافاصله بعد از جشنواره، چالش فیلم «لامینور» شروع شد و داریوش مهرجویی با خشم و عصبانیتی بیسابقه از تمدید نشدن مجوز نمایش فیلمش و کنار گذاشته شدن آن از ترکیب اکران نوروزی انتقاد کرد. حتی عذرخواهی بعدی او هم ماجرا را تمام نکرد و موضعگیری سومش نشان داد که سازمان سینمایی با همکاری محمدرضا شریفینیا سعی کرده است اعتراض اولیه او را لاپوشانی کند.
شکست اکران نوروز ۱۴۰۱ تیر خلاصی به وعدههای وزارت ارشاد و سازمان سینمایی بود. در پایان تعطیلات، هفت فیلم جدید اکرانشده در حالی که سینماها با ظرفیت کامل میزبان مردم بودند، نتوانستند حتی یک میلیون مخاطب جذب کنند. همزمان، بیانیه اعتراضی ۸۰۰ زن سینماگر درباره آزار و خشونت در پشتصحنه سینما و درخواست از خانه سینما برای تشکیل کمیتهای مستقل برای رسیدگی به شکایتها، از دید مدیران دولتی دردسری جدید بود.
ورود چهرههای امنیتی و انقلابی به مدیریت سینما
سازمان سینمایی بلافاصله بعد از پایان تعطیلات نوروز ۱۴۰۱ دستبهکار شد و در روز ۱۷ فروردین، مجتبی امینی را به سمت دبیری چهلویکمین جشنواره فیلم فجر منصوب کرد. روابط عمومی سازمان سینمایی در متن انتصاب او سعی کرد از او بهعنوان مدیر تولید و تهیهکننده ۲۰ فیلم سینمایی یاد کند اما رسانهها عمومی و اجتماعی بهسرعت یادآوری کردند که او تهیهکننده سریال جاسوسی-امنیتی «گاندو» است؛ سریالی که به سفارش اطلاعات سپاه در انتقاد از رویکرد دولت حسن روحانی در دو فصل ساخته شد.
در سابقه امینی، مدیریت موسسه شهید آوینی و معاون فرهنگی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران هم دیده میشود. او در سینما سابقه چندانی ندارد و شناختهشده نیست و بیشتر شهرت او به زمانی برمیگردد که تلویزیون صحنههایی از «گاندو» را حذف میکرد و او با طعنه، از فشارهای دولت وقت به مدیران صداوسیما حرف میزد. به گواه نویسنده این سریال، فیلمنامه بر اساس پروندههای اطلاعات سپاه نوشته شد و امینی را میتوان یکی از چهرههای جدید نزدیک به دستگاه امنیتی سپاه دانست که حالا مسئولیت برگزاری جشنواره فجر به او سپرده شده است.
در روز ۲۹ فروردین، هم تغییرات دیگری در مجموعه مدیران سازمان سینمایی رخ داد و روحالله سهرابی مدیرکل دفتر نظارت بر عرضه و نمایش فیلم شد؛ در حالی که از چند روز قبلتر، برخی رسانهها از استعفای محمدرضا فرجی از این سمت خبر داده و نوشته بودند که او دیگر حاضر نیست سختگیریهای شورای پروانه نمایش را که به نام او تمام میشود، تحمل کند.
سهرابی هم مانند مجتبی امینی در سینما چهرهای شناختهشده نیست. او در سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۹۱ دو فیلم سینمایی ساخت که اکران گستردهای نداشتند و بعد در تلویزیون مشغول سریال سازی شد. اغلب آثار او به جنگ هشت ساله با عراق میپردازند. او در در ابتدای دهه ۹۰، قائممقام مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس شد؛ نهادی زیرمجموعه بنیاد فرهنگی روایت که بودجهاش را سازمان بسیج تامین میکند. آشنایی او با رئیس سازمان سینمایی هم به همین دوران برمیگردد که خزاعی دبیر جشنواره فیلم مقاومت بود؛ جشنوارهای که انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس برگزار میکرد.
حضور دو چهره ناشناخته با سوابق خاص برای دو سمت مهم نشان میدهد که در سازمان سینمایی، دورانی جدیدی آغاز شده و چهرههای جوان و تندرو بعد از فعالیت در صداوسیما و نهادهای نزدیک به نظامیان و بهخصوص سپاه و بسیج، حالا قرار است درباره سینمای ایران تصمیم بگیرند. در حالی که مدیران میانی سینمایی طی ۱۵ سال اخیر چهرههایی ثابتی بودند که بین دولتها میچرخیدند و سینماگران هم با آنها آشنایی نسبی داشتند.
این انتصابها یادآور نیمه اول دهه ۱۳۷۰ است که در دولت دوم اکبر هاشمی رفسنجانی، با حضور مصطفی میرسلیم در وزارت ارشاد، افراد جدیدی در معاونت امور سینمایی به کار گرفته شدند و سختگیریها بیشتر شد. یکی از این افراد حمید خاکبازان، معاون نظارت وقت، بود. جملهای از او نقل میشد مبنی بر اینکه افتخار میکند فیلمساز باسابقهای مانند داریوش مهرجویی را پشت در اتاقش منتظر بگذارد. در سال ۱۳۹۶ هم وقتی ابوالفضل پورعرب مهمان برنامه «دورهمی» شد، در گفتوگو با مهران مدیری از ممنوعالکار شدن خود در دوران مدیریت خاکبازان گفت و مدیری هم تایید کرد که در همان دوره، برای او هم وضعیت مشابهی ایجاد شد.
شوراهای جدید برای دخالت بیشتر در سینما
رئیس سازمان سینمایی در تاریخ ۲۰ فروردین اعضای شورایی جدید به نام «شورای راهبردی اکران فیلم» را منصوب کرد که از مدیران زیردست خود او، مدیرعامل خانه سینما و روسای برخی صنفهای سینمایی بودند. این در حالی است که در دو دهه گذشته، شورای صنفی نمایش زیر نظر خانه سینما وظیفه تنظیم مقررات اکران و نظارت بر عقد قرارداد میان پخشکنندگان و سینماداران را بر عهده داشته است.
در حالی که مدیران سینمایی و روسای صنف اصرار دارند تشکیل شورای جدید به معنای انحلال شورای صنفی نمایش نیست، بر اساس اظهارات همین افراد، برخی از اختیارات شورای صنفی نمایش به این شورای تازهتاسیس داده شده است؛ نهاد جدیدی که مدیریتش را رئیس سازمان سینمایی بر عهده دارد. به این ترتیب، دولت بعد از حدود ۲۰ سال، قصد دارد مستقیما در تصمیمگیری برای اکران دخالت کند.
البته این هم در سینمای ایران سابقه دارد. در دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰، جدول اکران سالانه را معاونت امور سینمایی تنظیم میکرد که بر اساس آن مشخص میشد کدام فیلمها در چه تاریخی و چه مدت روی پرده بروند. هرچند در مناسبات فعلی سینما بعید است که وضعیت آن سالها عینا تکرار شود، اینکه نهادی صنفی از رده خارج شود و دولت با همدستی برخی صنوف برای عرضه و نمایش فیلمهای سینمایی تصمیم بگیرد، اتفاقی کمسابقه است.
محمد خزاعی در واکنش به بیانیه اعتراضی زنان سینماگر درباره خشونت و آزار و در حالی که خانه سینما حاضر نشد کمیته مستقل موردنظر زنان را تشکیل دهد، شورای جدید دیگری به نام «شورای اخلاق حرفهای» تشکیل داد که اعضای آن نه به انتخاب زنان سینماگر و نه حتی خانه سینما، بلکه بر اساس تصمیم وزارت ارشاد تعیین شدند. نماینده زنان سینماگر در این شورا انسیه شاهحسینی است که ساخت فیلمهای جنگی را در کارنامه دارد و یکی دیگر از چهرههای نزدیک به نهادهای انقلابی و نظامی است.
در حالی که خانه سینما در سکوت و انفعال فرو رفته است، به نظر میرسد که دولت سیزدهم به وسیله وزارت ارشاد و سازمان سینمایی بهتدریج برخی دستاوردهای صنفی سینمای ایران را کنار میزند و با تزریق افراد و شوراهای جدید قصد دارد دامنه نفوذ و تصمیمگیری خود درباره مسائل خرد و کلان را افزایش دهد؛ مشابه دورانی که سینمای ایران در سالهای اولیه بعد از انقلاب پشت سر گذاشت.
اول گفتم لبیک یا زینب، بعد زدمش!