در تاریخ ۱۸ آپریل ۲۰۲۲، مطلبی از سوی آقای عبدالستار دوشوکی، یگانه عضو مرکز مطالعات بلوچستان منتشر شد که ظاهراً گلایهمندی بود از گفتههای بنده در بخش خبری تلویزیون ایراناینترنشنال دربارهی درد و رنج زنان بلوچ و تبعیضات روا داشته شده به آنها. از آنجایی که در این مطلب، جناب آقای دوشوکی موارد غیرواقعی و غیرمنصفانهای را مطرح نمودهاند، لازم دانستم در این خصوص چند نکته را متذکر شوم.
۱. در کنار مشکلات و نارساییهای اقتصادی و تبعیضات مسلم در ایران، خصوصا مناطق حاشیهی ایران، انکار وجود فرهنگ مردسالارانه، نهتنها در سیستان و بلوچستان، بلکه در کل جامعهی ایران امر پسندیدهای بهنظر نمیرسد. اگر ما مشکلات موجود در کشورمان را بدون تعصب نبینیم، در تشخیص راهحلها دچار انحراف خواهیم شد. البته روشن است که در زمان کوتاه یک برنامه خبری پرداختن به همه وجوه مساله دشوار است و گاه ناممکن اما این به این معنا نیست که میتوان جنبههای اجتماعی و فرهنگی را نادیده گرفت. برای این که این مشکلات خود مستقیما از سیاستگذاری فرهنگی نادرست و ناعادلانه حکومت جمهوریاسلامی متاثر است. این جنبه نه فقط در سیستان و بلوچستان بلکه در مناطق دیگر ایران هم وجود دارد. ناگفته نماند کارزاری که فعالان بلوچ در رسانههای اجتماعی سازمان دادهاند و ایران اینترنشنال در حمایت از فعالان بلوچ آن را بازتاب داده است، افزون بر تبعیضهای حکومت، معطوف به جنبههای فرهنگی و اجتماعی هم هست.
۲. معتقدم اشکال مطرح شده از سوی آن جناب مبنی بر ناآگاهی بنده به مسایل اهلسنت و حتی بلوچستان بسیار غیرمنصفانه و حتی مغرضانه بهنظر میرسد. بنده چندین سال است که به گواه مطالب و برنامههای منتشر شده در فضای مجازی، که به راحتی قابل دسترس میباشد، در حد بضاعتام تلاش کردهام دربارهی نقض حقوق اقلیتهای ایران اطلاعرسانی نمایم. صحبتهایم در شورای حقوقبشر سازمانملل، گزارشهای متعددی که دربارهی تبعیض نسبت به اهل سنت برای گزارشگران ویژهی سازمان ملل تهیه و ارسال نمودهام بخشی از این ادعا میباشد. مضاف بر اینکه به گواه برخی از شخصیتها و کنشگران بلوچ، که بنده همواره خبرها و تحلیلهای خود را با ایشان راستیآزمایی مینمایم،
۳. تاکید چندینباره ایشان به فارس بودن مجری و کارشناس برنامه یکی دیگر از نکات قابل تامل است. هرچند این ادعا درباره مجری محترم برنامه فوقالذکر غیرواقعی بوده، اما در مجموع چنین خطکشیهایی میتواند نشانهی بازتولید گفتمان جمهوریاسلامی در برخی از افراد به ظاهر مخالف این نظام باشد. نظامی که در صدا و سیمای آن تنها طیف اصطلاحا انقلابی امکان حضور و اعلام نظر و عقیده دارند. از طرف دیگر چنین نگاهی میتواند بستر تعامل در میان کنشگران منتقد و مخالف نظام را هرچه محدودتر کرده که دنبال کردن چنین رویهای، که قطعا در جهت منافع جمهوریاسلامی خواهد بود، از سوی آن جناب بسیار پرسشبرانگیز میباشد.
۴. آقای عبدالستار دوشوکی حداقل یک بار در تماسی که با بنده داشتهاند، تلویزیونهای بیبیسی و ایراناینترنشنال را دنبالهروی منافع جمهوریاسلامی دانسته و به دنبال مجاب کردن من در عدم شرکت در برنامههای این تلویزیونها بودهاند. از سوی دیگر ایشان همواره از این مسأله گلهگذاری میکنند که چرا از ایشان به عنوان کارشناس در این رسانهها دعوت به عمل نمیآید. این پارادوکس میتواند نیت ایشان را در انتشار اینگونه مطالب به طور جدی زیر سوال ببرد.
۵. شوربختانه ایشان در سالهای گذشته بهوفور علیه عدهی زیادی از فعالین اهلسنت و حتی بلوچ، خارج و داخل ایران، اقدام به اتهامزنی و فرافکنی نمودهاند. شائبهافکنیهای ایشان تا آنجایی پیش رفته است که حتی شبکههای اهلسنت نیز از حضور ایشان در برنامههای خود امتناع ورزیده اند.
۶-،از دیدگاه من اکثریت مردم ایران در چهار دههی گذشته، فارغ از دین، مذهب، قومیت و جنسیت بهواسطهی نگاه ایدئولوژیک جمهوریاسلامی مورد تبعیض بودهاند. گروهی به خاطر جنسیتشان، گروهی به خاطر دینشان، گروهی به خاطر مذهبشان، گروهی بهخاطر قومیتشان، گروهی به خاطر عقاید سیاسی و ... . اما این تبعیض لایههای مختلف دارد. یعنی هرچند یک شهروند سنیمذهب در ایران مواجه با تبعیض است اما یک شهروند سنیمذهب کرد، بلوچ، عرب، ترکمن یا ترک، به واسطهی قومیت خود، بیشتر از یک شهروند سنیمذهب فارس در معرض تبعیض بوده و اثبات آن هم مشکل بهنظر نمیرسد.
امیدوارم همهی ما با بالا بردن سعهیصدر، راه انتقاد صحیح و منصفانه را به جای انتشار مطالب نادقیق و مغرضانه در پیش بگیریم.
با احترام
مهدی نخلاحمدی