در مقالهای با عنوان "تدارک حملهی نظامی به ایران و تجزیه آن"، آقای کورش عرفانی به تشریح سناریویی فرضی میپردازد که "در حال ورود به فاز اجرایی است". این سناریو فرضی آقای عرفانی، اگر محتمل باشد و رخ دهد، بسیار برای ایران فاجعه بار خواهد بود و حاصل آن محو شدن سرزمینی، از جغرافیای کره زمین، خواهد بود که امروره به نام ایران میشناسیم!
روشن نیست مهره چینی این سناریو و طرّاحی آن که صرفاً با استفاده از سرخط خبرها (برخی با جزئیاتی محدود همراه است)، بر پایه چه اطلاعات مشخصی انجام شده است و این بیان وقوع قطعی "حمله نظامی به ایران و تجزیه آن" از کجا نشأت میگیرد! آیا جزاین است که گمان کنیم، نظرجناب عرفانی حاصل مشاهدهها و حدس هایی صرفاً از عناوین خبرهای مربوط به منطقه است، که در نوشتهشان آوردهاند؟ جا داشت اگر غیر از این بود، برای اثبات ادعای وجود چنین سناریویی و توضیح دلایلشان نکاتی را یادآور میشدند. در نوشتهشان، آقای عرفانی حتّی جایی برای امکان وجود تردید در تحلیل خود و یا در گره زدن حل مشکل کشورهای غربی و منطقه خاورمیانه با جمهوری اسلامی به "نابودی کامل" ایران و تجزیه آن، نگذاشتهاند.
آقای عرفانی با انتخاب و ارائه سرخط برخی از خبرهای مرتبط با ایران و منطقه در ماههای اخیر، چنین با قاطعیت نتیجه گیری کردهاند:
"در هفتههای آینده و با تکمیل طرح اسرائیل، میزان اقدامات تخریبی تحریک آمیز برای آغاز جنگ افزایش پیدا کرده و شاهد آغاز نخستین درگیریهای علنی خواهیم بود تا به تدریج به یک جنگ تمام عیار کشیده شود. "
ایشان، در پی وقوع این جنگ، و در ادامه پیش بینیشان نیز چنین نوشتهاند:
"در یک سناریو فرضی، طرح تجزیه و تقسیم ایران بین کشورهای شرکت کننده در جبههی حملهی نظامی به ایران و بازوهای بلند آن در منطقه، شامل جهاد اسلامی و الفتح در نوار غزه، حزب الله لبنان در جنوب این کشور، دولت اسد در سوریه، حشد الشعبی در عراق، حوثیهای یمن، و نیز شیعیان در بحرین، میتوانیم از حالا چشم انداز وعدههای تل آویو به این کشورها برای برانگیختن حس طمع و حرص آنها را ببینیم"
و در ادامه پیاده شدن این سناریو فرضی، آقای عرفانی معتقدند که تاراج و تجزیه سرزمینی ایران امروز در بین کشورهای همسایه و منطقه و نمایندگان و شرکتهای نفتی یا صنعتی سایر قدرتهای بزرگ عملی میشود و در نهایت خاک و سرزمین ایران امروز پس از این حمله، به محدودهای باریک در ناحیه مرکزی ایران کنونی، از جنوب استان مازندران تا بخشهای شمالی استان فارس، بدل خواهد شد!
به نظر میرسد که در مقاله جناب عرفانی جائی برای شک و تردید در این پیشگوئیها و پیش بینیها و یا احتمالی بودن آنها باقی نمیگذارند و هشدار میدهند که هم اکنون در آستانه ورود به فاز اجرایی این سناریو هستیم:
"به فکر باشیم که این سناریوها با قدری بالا و پایین و اندکی پس و پیش تدارک و تهیه دیده شده و داریم وارد فاز اجرایی آن میشویم. "
پرسشی که با خواندن این نوشته جناب عرفانی پیش میآید این است:
آیا ممکن نیست که همه آن تدارکات سیاسی، اقتصادی و نظامیِ منطقهای و بین المللی از جانب غرب، اسرائیل و کشورهای همسایه (برشمرده در نوشته ایشان) برای افزودن محدودیتها و ایجاد تنگناهای بیشتر برای جمهوری اسلامی باشد تا رهبر جمهوری اسلامی و اطرافیانش را مجبور به نوشیدن نه فقط "جام زهر" که "خُم زهر" کند؟
به اعتقاد نگارنده، اگرچه وجود سناریویی فرضی برای جنگی در منطقه علیه ایران فرض محال نیست و نمیشود آن را بطور قطع و یقین آن رد کرد. ولی، حتی اگر چنین سناریویی موجود باشد، با احتمالی بسیار بالا برای جنگی خواهد بود حساب شده، محدود و کنترل شده توسط اسرائیل و با پشتیبانی هم پیمانان آن و با هدف نابودی مراکز اتمی ایران و برخی تاسیسات زیربنائی مرتبط با آن مراکز و نه جنگی منطقهای و گسترده که تجزیه ایران را هم در پی داشته باشد. مسلماً، چنین جنگی دارای عواقب و نتایج سیاسی غیرقابل پیش بینی برای آینده رژیم جمهوری اسلامی خواهد بود، نکتهای به غایت تأثیر گذار برای نقش اپوزیسییون جمهوری اسلامی.
علیرغم این نقد به مقاله آقای عرفانی، نگارنده خواندن نوشته جناب عرفانی را به دلیل تجمیع و دربر داشتن اطلاعات مربوط به جوانب یکی از بزرگترین چالشهای کنونی منطقهای جمهوری اسلامی، به علاقمندان و پیگیران مسائل ایران توصیه میکند. بویژه اینکه، این چالش بزرگ منطقهای و جهانی جمهوری اسلامی همزمان است با افزایش مشکلات مدیریت اقتصادی، سیاسی و امنیتی داخلی کشور از یک سو و خیزش و گسترش روزافزون مبارزات مدنی، صنفی و سیاسی هم میهنان در داخل کشور از سوی دیگر. به عبارت دیگر، در حالی که جمهوری اسلامی در شرایط بسیار ضعیفی قرار گرفته است، موقعیتی استثنایی برای ائتلاف و همکاری اپوزیسیون متکثر در درون و بیرون کشور فراهم شده است و ضرورتی بیش از پیش برای برپایی بدیلی سکولار و دموکرات که بتواند با کسب اعتبار و اعتماد عمومی جایگزین حکومت استبدادی، فاسد و ضد انسانی جمهوری اسلامی گردد.
محمد ترابی