ایندیپندنت فارسی - علی مصلح
هفتادونهمین دوره جشنواره فیلم ونیز در حالی به روزهای پایانی نزدیک میشود که حضور چهار فیلم سینمایی از ایران در بخشهای رسمی آن باعث شد سینمای ایران بار دیگر در کانون توجه رسانههای بینالمللی قرار گیرد. از سوی دیگر، چون ممکن است دو تا از فیلمهای شرکتکننده در بخش مسابقه این جشنواره هرگز در ایران به نمایش درنیایند، علاقهمندان سینما در ایران هم خبرهای مربوط به این فیلمها را بادقت دنبال میکنند.
فیلم «شب، داخلی، دیوار» ساخته وحید جلیلوند روز پنجشنبه، ۱۷ شهریور، در حالی به عنوان یکی از نمایندگان سینمای ایران در بخش مسابقه اصلی ونیز اکران شد که به گفته مدیران وزارت ارشاد جمهوری اسلامی، مجوز نمایش در ایران ندارد و حتی مدیرکل نظارت بر عرضه و نمایش سازمان سینمایی این وزارتخانه تهدید کرده است که شاید سرنوشتی مانند «برادران لیلا» در انتظارش باشد و به محاق توقیف برود.
این سومین فیلم بلند جلیلوند است. او پیشتر نیز در جشنواره ونیز حضو داشته است. دو فیلم قبلی او در بخش افقهای این جشنواره روی پرده رفتند و «بدون تاریخ، بدون امضا» جایزه بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر مرد این بخش رقابتی را هم به نام خود زد. او این بار در مسابقه اصلی این رویداد سینمایی، برای کسب شیر طلایی بهترین فیلم با فیلمسازان سرشناسی مانند نوا بامباک، دارن آرنوفسکی، اندرو دامینیک، تاد فیلد، مارتین مکدانا و البته جعفر پناهی رقابت میکند.
تصاویر ایران امروز در ونیز
بنا بر تفسیرها و گمانهزنیها، فیلم جدید جلیلوند که داستان مردی کمبینا (با بازی نوید محمدزاده) را روایت میکند که در یک ساختمان، با زنی فراری مواجه میشود، تصویری نمادین از وضعیت سیاسی-اجتماعی ایران امروز است و هرچند آلبرتو باربرا، دبیر جشنواره ونیز، گفت که انتخاب فیلمهای ایرانی این دوره دلایل سیاسی ندارد، روایتهای فیلمسازان ایرانی از وضعیت ملتهب داخل ایران برای سینمادوستان و منتقدان و کارشناسان سینما در اروپا جذابیتهای خود را دارد.
اگر در دهههای پیشین سینمای شاعرانه عباس کیارستمی مهمترین تصویر شناخته شده از سینمای ایران در صحنه بینالمللی بود، در سالهای اخیر، فیلمهای اصغر فرهادی، جعفر پناهی و محمد رسولاف با نمایش تضادها و گرههای سیاسی و اجتماعی تصویری متفاوت از وضعیت مردم ایران به نمایش میگذارند و به همین دلیل از طرف مسئولان و طرفداران جمهوری اسلامی با اتهام «سیاهنمایی» مواجه میشوند.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
البته جلیلوند در اظهارنظری کوتاه درباره فیلمش پیش از نمایش در ونیز، گفت که «شب، داخلی، دیوار» لزوما بازتابی از جامعه ایران نیست؛ اما این احتمالا تلاشی برای آن است که حساسیت دستگاه سانسور به فیلمش را پایین بیاورد تا امکان نمایش آن در داخل ایران فراهم شود. او در عین حال تاکید کرد در حالی که فیلمسازان غربی باید دنبال درام بگردند، درام بخشی از زندگی روزمره مردم خاورمیانه است.
اما درباره جعفر پناهی، تکلیف همه مشخص است. او همزمان با نمایش فیلمش در ونیز، کیلومترها آنسوتر در ایران، زندانی است. و به دلیل عقاید و دیدگاههایش و به بهانه پیگیری بازداشت دو فیلمساز همکارش یعنی محمد رسولاف و مصطفی آل احمد، در حبس است. پناهی «خرس نیست» را به شکل زیرزمینی در ایران و ترکیه ساخت و چون امکان خروج از ایران را نداشت، صحنههای مربوط به کشور همسایه را از راه دور کارگردانی کرد.
هرچند فیلم جدید جعفر پناهی داستانی عاشقانه دارد، مثل همیشه به وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران هم گریزی میزند و مانند آثار اخیرش، نقش اصلی فیلم را خود بازی کرده؛ البته ناصر هاشمی، بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون، هم یکی از بازیگران است.
زندانی شدن پناهی در ایران چنان بر برگزارکنندگان جشنواره ونیز تاثیر گذاشت که در روزهای ابتدایی این رویداد، نشست ویژهای با حضور دبیر جشنواره ونیز و مدیران جشنوارههای دیگر و کاوه فرنام، تهیهکننده آثار اخیر محمد رسولاف، برگزار شد تا از آزادی و آزادی بیان هنرمندان فیلمساز بگویند و از فیلمسازان ایرانی محبوس دفاع کنند. در این نشست، بیانیه مشترک جعفر پناهی و محمد رسولاف که در زندان اوین نوشته بود، خوانده شد. آنها تاکید کردند که فیلمسازانی مستقلاند و جرمشان از نظر صاحبان قدرت در ایران همین است.
به این ترتیب دستگیری فیلمسازان ایرانی به دلیل امضا کردن بیانیه «تفنگت را زمین بگذار» که واکنشی اعتراض به سرکوب مردم معترض آبادان در بهار ۱۴۰۱ بود و از نظر دستگاههای امنیتی و وزارت ارشاد خطونشانی برای سایر فیلمسازان ایرانی به شمار میآمد، در عمل کارکردی معکوس یافت و چند هفته بعد در قدیمیترین جشنواره سینمایی جهان، این رفتار جمهوری اسلامی را یادآوری کرد.
البته کابوسی که جشنواره ونیز میتواند برای حکومت ایران رقم بزند، در دو روز پایانی شکل خواهد گرفت. «خرس نیست» یک روز قبل از اختتامیه به نمایش درمیآید و قرار است در غیاب کارگردان، در مراسم فرش قرمز این فیلم، چهرههای سرشناس حاضر در جشنواره مقابل روزنامهنگاران و عکاسان قرار بگیرند و مراسمی اجرا کنند.
یک روز بعد از این مراسم، جوایز اهدا خواهد شد و با توجه به مجموع اتفاقهایی که برای پناهی رخ داده است و همچنین شهرت او به عنوان فیلمسازی مستقل که سابقه کسب جایزه شیر طلایی جشنواره ونیز را هم دارد، احتمالا امسال نیز جایزهای به او تعلق بگیرد. در این صورت، جشنواره معتبری مانند ونیز به محلی برای تجلیل از کارگردانی تبدیل میشود که جمهوری اسلامی او را به بند کشیده است.
افقهای دیگر
سیاسی شدن فیلمسازان فقط به چهرههایی مانند جعفر پناهی و محمد رسولاف محدود نیست. حتی هومن سیدی، کارگردان فیلم «جنگ جهانی سوم»، هم سعی کرد با اشاره به جمله هانا آرنت که در حکومتهای دیکتاتوری، تا ۱۵ دقیقه قبل از فروپاشی همهچیز عادی به نظر میرسد، به فیلم خود جنبهای نمادین دهد. او در متنی که به عنوان معرفی فیلم خود به زبان انگلیسی نوشته بود، حکومتهای توتالیتر را «خالقان موثر آنارشی» معرفی کرد.
سیدی در عین حال، برای آنکه مدیران وزارت ارشاد را هم نرنجاند، در مصاحبهای که ویدیو آن در رسانههای اجتماعی منتشر شد، گفت منظورش از این نقل قول جغرافیای خاصی نبوده است. مدیرکل نظارت بر عرضه و نمایش سازمان سینمایی بعد از انتخاب فیلمهای ایرانی در جشنواره ونیز، گفته بود که سیدی و تهیهکنندگانش مراحل دریافت مجوز نمایش از این سازمان را طی کردهاند؛ اما به هر حال برداشتهای متفاوت از «جنگ جهانی سوم» بعد از نمایش در بخش افقهای جشنواره ونیز بازتاب یافت. فیلم درباره یک کارگر ساده در شمال ایران است که به شکل اتفاقی، برای بازی در یک فیلم سینمایی که نزدیک محل زندگی او فیلمبرداری میشود، انتخاب میشود و حتی نقش هیتلر را به او میدهند. این اتفاق زندگی او و اطرافیانش را دگرگون میکند.
از سوی دیگر، نمایش فیلم «بیرویا» در بخش افقهای گسترشیافته این جشنواره، ماجرای حاشیهسازی هنگام نمایش این فیلم در ایران را یادآوری کرد. این فیلم آرین وزیردفتری اولین بار در جشنواره فجر ۱۴۰۰ به نمایش درآمد و در پایان، متنی روی تصویر آمد که اشاره میکرد شخصیت اصلی فیلم مبتلا به اسکیزوفرنی است. در همان زمان، سازندگان فیلم گفتند که چنین برداشتی را با فشار وزارت ارشاد به پایان فیلم افزودهاند. این در حالی است که نسخه به نمایش درآمده در ونیز چنین توضیحی ندارد و ماجرای زنی که با حضور یک زن دچارفراموشی بهتدریج همهچیز را از دست میدهد، با برداشتهای مستقیمتری درباره جایگاه زن در ایران امروز مواجه شده است.
کارگردان فیلم در گفتوگو با نشریه ورایتی گفت که فیلمهایی مانند «بچه رزماری» ساخته رومن پولانسکی، «جاده مالهالند» دیوید لینچ، «پرسونا» اینگمار برگمان و همچنین «شاید وقتی دیگر» بهرام بیضایی الهامبخش او برای ساخت «بیرویا» بودهاند.
سینما و سینماگران ایرانی که در داخل ایران با موانعی مانند شدیدتر شدن سانسور، خطر بازداشتهای امنیتی و تهدید وزارت ارشاد به ممنوع کردن فعالیت مواجهاند، در صحنه بینالمللی با استقبال جشنوارهها روبرو شدهاند. حضور پررنگ فیلمهای ایرانی در رویدادهای مهم سینمایی میتواند دریچهای برای تنفس دوباره سینمایی باشد که با فشار حکومت و رویگردانی مخاطبان از اکران، با بحرانی کمسابقه مواجه شده است.