روز دوشنبه ۱۱ مهرماه ۱۴۰۱، علی خامنهای بعد از تقریبا سه هفته که از خیزش مردم ایران علیه او و حکومتش میگذرد، خودش را نشان داد.
او با سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاههاینیروهای مسلح خواست به نیروهای خودش روحیه بدهد که هنوز در میدان است. او انقلاب تازه به حرکت افتاده مردم ایران را اغتشاشات و آن را برنامه دشمن و آمریکا و اسرائیل خواند. او مردم را اغتشاشگر و عدهای قلیل و هیجان زده خواند و تاکید کرد که باید با آنها بر اساس قانون [سرکوب] رفتار شود. در همان زمانی که او از قانون و امنیت داد سخن میداد، دانشجویان دانشگاه «شریف» در داخل محوطه دانشگاه محاصره شده و سرکوب میشدند!
خامنهای بدون نام بردن از مهسا امینی، بسیج و نیروی انتظامیرا مظلوم خواند! او خواست به آنها جرئت دهد که در سرکوب و جنایت پشتشان است. سخنرانی تحریکآمیز خامنهای چراغ سبز به نیروهای سرکوبگر است که مردم را قاطعانهتر سرکوب کرده و بکُشند.
فریبکاری خامنهای با استدلالهای رنگباخته!
خامنهای در سخنرانیاش اعلام حمایت کشورهای آزاد از خواستههای دمکراتیک مردم ایران را دخالت در مسائل داخلی ایران دانسته و سوال کرد: وقتی در همین کشورها پلیس با تظاهرات درگیر میشود، چرا این سیاستمداران اعتراض نکرده و نامه نمینویسند؟!
استدلال خامنهای فریبکارانه و بی پایه و اساس است، زیرا:
- در یک نظام دمکراتیک وقتی قوه قضائیه مستقل است، مردم به استقلال آن باور داشته و دلیلی برای دخالت بقیه کشورها وجود ندارد. اما قوه قضائیه خامنهای، خودش بخشی از دستگاه کشتار و سرکوب بوده و گوش به فرمان نیروهای اطلاعاتی و امنیتی است.
- در یک نظام دمکراتیک رسانهها آزاد هستند و با تحقیق میتوانند بسیاری از حقایق را کشف و به اطلاع افکار عمومی برسانند. در حکومت خامنهای اما جنایتکاران و غارتگران آزاد بوده و خبرنگارانی که جنایت و فساد را افشا کنند دستگیر و زندانی میشوند.
- در یک نطام دمکراتیک مردم به حکومتگران اعتماد نسبی داشته و اگر حکومتگران قول میدهند موضوعی را بررسی و دنبال کنند، مردم نتیجه آن را میبینند. در حکومت خامنهای اما در مورد هر جنایت و فسادی که قول داده شده به آن رسیدگی شود، چیزی جز دروغ و سرپوش گذاشتن بر حقیقت به مردم تحویل داده نشده است. مردم به خامنهای و نظامش اعتمادی ندارند. بین مردم با نظام او دریایی از خون قرار گرفته است.
در یک کلام: در آن کشورها که وی به آنها اشاره کرده، دمکراسی با همه امتیازاتش از جمله استقلال سه قوه و جدایی دین و دولت و آزادی بیان و آزادی رسانه و آزادی احزاب و حقوق بشر حاکم است! در ایران اما فاشیسم مذهبی و رژیم جمهوری اسلامی حاکم است!
خامنهای این را میداند ولی خودش را به آن راه میزند! این اوست که در همه مسائل ریز و درشت مردم و مملکت و در مسائل کشورهای دیگر دخالت میکند. خامنهای و نظامش ریشه همه فلاکت و عقبماندگی ایران و ایرانیاناند. مردم ایران منتظر هیچ دولت خارجی نمانده و خودشان دارند ریشههای حکومت اسلامی جنایتکار را در میآورند. اگر او کمیدیگر زنده بماند با چشمان خودش این حقیقت را خواهد دید.