آیا تمامی نظامیان صفبسته در پشت سر خامنهای، همه بیریشهاند؟ انسانهایی بیاحساس وغریبه با ملتی رنجدیده ومصلوبالحقوق که امروز برای آزادی خود بهپا خاستهاند؟
آیا آنها فاقد پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر و فرزندانند؟ آیا فرزندان هیچ کدامشان در دانشگاهها، در مدارس تحصیل نمیکنند؟ هیچ کدامشان خانه در شهری، خیابانی، کوچهای ندارند؟ فامیل و همسایههایی که آنها را صبح موقع رفتن میبینند. و شب برگشت شرمگینانه، خسته وعصبی آنها را با چکمههای خونین نظاره میکنند؟
آیا مادران و پدران آنها نمیپرسند پسرم امروز با جوانان این سرزمین چه کردهای؟ آیا همسرانشان از شرمندگی خود در بین زنان فامیل، زنان محله و همکاران چیزی به آنها نمیگویند؟ فرزندانشان از خجالت داشتن پدری که با سلاح به مردم، به دوستان و همکلاسیهای او شلیک میکند، در اطاقهای خود را بر روی او نخواهند بست؟
دختر جوانشان که در آرزوی همپایی با دختران همسال خویش و رها کردن گیسوی خود در باد است، نخواهد گفت پدر جوانیام را، دوستانم را از من گرفتی؟ غرورم را از داشتن پدری که وقتی از شغلش میپرسند، بتوانم با افتخار بگویم پدرم نظامیست، که از امنیت مردم دفاع میکند. پدرم نظامی خوشنامیست که خوشنامی خود را از کنار مردم ایستادن میگیرد.
امروز شاید سختترین روزها برای نظامیانیست که مرتب در ذهن خود با نقش سرکوبگرانهای که علیلی خودشیفته، متفرعن، لجوج، بیمایه زیر عنوان ولی فقیه برآنها تحمیل کرده است، در کلنجارند.
آیا آنها دوستدار ورزش نیستند؟ آیا قهرمانی هر ورزشکار ایرانی در مبارزه جهانی قلب آنها را نمیلرزاند؟ آیا آنها با اشتیاق به آواز ازجان برآمده شجریان که میخواند "تفنگت را زمین بگذار" گوش نمیسپارند؟ به گوگوش و داریوش علاقهای ندارند؟ از گرفتن بزرگترین جوایز هنری توسط هنرمندان ایرانی در عرصه سینمای جهان احساس غرور نمیکنند؟ آیا هیچکدامشان این بیت زیبای آرش را زیرلب زمزمه نمیکنند «منم آرش سپاهی مرد آزاده»؟
آنها آخوندهای حوزهای نیستند. آنها نه جدا از مردم بلکه داخل مردم زندگی میکنند. آنها نیز میدانند و میبینند که جهان مدرن در کجا ایستاده و ما کجا؟ همه نظامیان جان فدای رهبر نیستند. بسیاری بر او همانگونه نگاه میکنند و احساس شرم مینمایند که اکثریت مردم ایران به نفرت بررهبری خامنهای مینگرند!
آنها بهتر از هرکس شاهد فساد دستگاه حاکم واز بین رفتن وجاهت جمهوری اسلامی در بین مردم هستند. میدانند که حکومت حکومتی مستعجل است. که تنها با تکیه بر سلاحی که بر آنها داده تا مردم را قتل عام کنند، برسرپاست!
آنها تا کی میتوانند بر این همه ظلم که درحق ملت میشود چشم پوشیده و دوام بیاورند؟ مسلماً بخش عظیمی از این نیروی سرکوب مسئلهدار وشرمنده با اوجگیری اعتراضات مردمی صف خود را از صف نظامیان حلشده در دستگاه فساد و رانتخواری حکومت جدا خواهند کرد. با پاسخ شرافتمندانه و انسانی خود غرور از دست رفته خویش را باز خواهد یافت.
در قلب ملت جای خواهند گرفت. سرشکستگی از روی سر زن وبچه خود بر خواهند داشت. تا فرزندانشان با غرور اسم آنها را بر زبان بیاورند. تا در فردای پیروزی انقلاب بر دوش مردم بنشینند. امری که بههیچ وجه عجیب و دور از انتظار نیست.
ملت در میان اشک وخون شاهد این گسست از حکومت و بازگشت به آغوش مردم خواهند بود. مردانی که بر کشیدن نام خود به آزادگی و سرافرازی در میان مردم را به نان پاره خونآلود دستگاه حاکمی مستبد و جنایتکار ترجیح خواهند داد.
ابوالفضل محققی