شاید نود در صد کسانی که این مطلب را می خوانند مخالف نظر من باشند و آن را «استبداد خواهانه» و «ضد دمکراتیک» بدانند، ولی من آن چه را که «از نظر من» حقیقت است بیان می کنم خواه خوشایند عده ای باشد خواه نباشد.
این مثال را به بسیاری موارد می توان تعمیم داد و عقل سلیم نمی تواند واقعیت وجودی آن را در زندگی اِنکار کند.
متاسفانه «ما» ایرانیان بسیار دچار افراط و تفریط می شویم و سوء استفاده گران و فرصت طلبان از این افراط و تفریط ما همواره بهره مند می شوند.
باز، توجه خوانندگان گرامی را به این نکته جلب می کنم که این مطلب، «تنها» مربوط به دوران حاضر، یعنی دوران جنگ ما با حکومت نکبت اسلامی است.
بعد از سرنگونی حکومت، و پایان یافتن شرایط جنگی، هر کس هر کاری خواست بکند حداقل در این لحظه یعنی زمانی که حداقل همسن و سال های من آن روز را نخواهند دید، برایم مهم نیست.
من خلبان هستم و وظیفه ی خلبان رساندن هواپیما و مسافران به «مقصد» است.
«همه» از جمله مسافران، «خواهان» رسیدن به این مقصد هستند والّا سوار این هواپیما نمی شوند و سراغ هواپیماهای دیگر می روند.
حکومتی ها هم اصولا خواهان پرواز نیستند و فرودگاه مبدا، همان مقصد آن هاست و قصد پرواز هم ندارند و هر کس را هم که بخواهد پرواز کند به شیوه های مختلف از این کار باز می دارند. آن ها به اجبار می خواهند، همگان در همان جا که هستند باقی بمانند و از جای شان تکان نخورند.
اما این که عده ای می خواهند، به سمت مقصد معینی پرواز کنند، شیوه ها و روش هایی دارد که افراد «آگاه» باید آن ها را اجرا کنند.
هواپیما را تنها یک نفر اداره می کند هر چند همکاران ی دارد.
کمک خلبان شاید به اندازه ی کاپیتان مهارت پرواز داشته باشد ولی قبلا، عده ای کارشناس و کاربلد، «تصمیم» می گیرند که چه کسی کاپیتان و چه کسی کمک خلبان باشد. حتی دو نفر، نمی توانند در «آنِ واحد» برای کاری که در هواپیما باید انجام شود، تصمیم بگیرند.
گرفتن و اجرای تصمیم «حتی» توسط دو نفر و نه بیشتر، در مواردی که کم هم نبوده منجر به ایجاد سانحه و سقوط هواپیما شده است.
در پرواز و برای رساندن هواپیما و مسافران به «مقصد مشخص» مسافران برای حفظ دمکراسی و دمکراسی بازی و این که نظر همگان محترم است، در پرواز دادن هواپیما دخالت نمی کنند. آن ها می پذیرند که با این شرکت هواپیمایی که تصمیم گرفته است خلبان و کمک خلبان که ها باشند و هواپیما چه باشد پرواز کنند تا به مقصد مورد نظر شان برسند.
قطعا، در جایی که فرودگاه آسیب دیده است و کم ترین امکانات را دارد، در جایی که در روی زمین مسوولان فرودگاه می خواهند مانع از مسافرگیری و پرواز هواپیما شوند، در جایی که هواپیما قدیمی و قراضه است و هوا تاریک و به شدت توفانی ست، شرکت ماهرترین «خلبان موجود» را به عنوان کاپیتان و هدایتگر هواپیما انتخاب می کند و ایضا سایر کرو پرواز را.
مهماندار، سر مهماندار، هم هر کدام وظایف خود را دارند ولی در کار پرواز هواپیما دخالت نمی کنند.
این که شورایی از کمک خلبان و مهماندار و سرمهماندار برای هدایت جمعی هواپیما تشکیل شود، از آن حرف ها و نظرهای مسخره و کودکانه ای است که یا هواپیما را زمینگیر می کند یا اگر بتواند پرواز کند منجر به سقوط آن می شود.
در این باره و موضوع مدیریت حرکت ها و تقسیم مسوولیت ها و اداره ی جمع، برای رسیدن به مقصدی مشخص بعدا مفصل تر خواهم نوشت.