*تیتر اول خبر از سایت حکومتی انصاف نیوز است
خبرگزاری رسمی برای تخریب نازنین بنیادی چه کرد؟
پژمان تهوری - ایران وایر
ایرنا، خبرگزاری جمهوری اسلامی در تلاش برای تخریب «نازنین بنیادی» به تحریف اطلاعات، دستکاری واقعیتها و سانسور موضوعات دست زده تا به هدف خود نائل شود. خبرگزاری جمهوری اسلامی با چه روشی این کار را انجام داده و راه شناخت آن چیست؟
استفاده از نمادها و سمبلها در ادبیات و رسانهها، برای ایجاد رابطه میان مخاطب و کاراکترها، امری رایج است. رسانهها، داستانسرایان و نویسندگان، معمولا برای شخصیتسازی، از نمادهای مثبت و منفی استفاده میکنند. نمادهایی که برای جامعه و مخاطبان شناخته شده و مردم میتوانند با آن ارتباط برقرار کرده و به سرعت شخصیت داستان را در ذهن خود تجسم کنند.
«تحریک احساسات و عواطف» کارکرد دیگر نمادها در ادبیات و رسانه است. اگر رسانه در پی تبلیغ شخصیت یا جریانی باشد، از نمادهای مثبت و اگر هدفاش تخریب باشد، از نمادهای منفی استفاده میکند.
عدالت و انصاف، سختکوشی، خانواده، آزادی، امنیت، سلامت، ابتکار، خلاقیت، میهنپرستی، نوعدوستی، نمادهای مثبت و خودخواهی، بیانصافی، تنبلی یا مسئولیتناپذیری، فساد، خودشیفتگی، خشونت، تقلب، دیکتاتوری و استبداد، نمونههایی از نمادهای منفی است.
استفاده نادرست از نمادها گاهی نتیجه معکوس به همراه دارد. اگر استدلالها و اطلاعات منتشره در تطابق با نمادی که استفاده کردهایم نباشد، نمیتواند هدف گوینده یا نویسنده را تامین کند.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
اصولا رسانههای ایدئولوژیک برای تخریب مخالفان از نمادهای منفی استفاده میکنند ولی همیشه استدلال قابل دفاع، برای تخریب مخالفان ندارند، به همین دلیل نمیتوانند بر مخاطب اثر مورد نظر را بگذارند. برای نمونه به این گزارش خبرگزاری ایرنا که روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱ با عنوان «دفاع از حقوق زنان ایران به سبک پرستوی جنسی بازیگر هالیوود» منتشر کرده، نگاه کنید.
خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران «ایرنا» که نقش تریبون رسمی دولت را ایفا میکند، در این گزارش از نماد منفی دام جنسی برای معرفی «نازنین بنیادی» از فعالان حقوق بشر مخالف جمهوری اسلامی استفاده و سعی کرده او را تخریب کند.
نازنین بنیادی، روز ۱۱ آبان ۱۴۰۱ به همراه «شیرین عبادی»، برنده جایزه «نوبل» صلح، در نشست غیررسمی سازمان ملل متحد که به ابتکار آمریکا و آلبانی و برای بررسی نقض حقوق بشر در جریان اعتراضات اخیر ایرانیان، تشکیل شده بود شرکت و اقدامات ایران را نقض حقوق بشر خوانده و به تشریح خواست معترضان پرداخت.
خبرگزاری ایرنا که روشن است از شرکت و سخنرانی نازنین بنیادی در این نشست و تلاشهای بینتیجه سفیر ایران در سازمان ملل برای جلوگیری از برگزاری این نشست عصبانی است، در این گزارش او را «پرستوی جنسی» معرفی کرده و به داستان عضویت او در کلیسای ساینتولوژی و چگونگی ارتباط گیری او با «تام کروز» ستاره هالیوود، پرداخته و داستانی تکراری را از صفحه ویکی پدیایی این هنرپیشه و فعال حقوق بشر کپی و عینا منتشر کرده است.
در این داستان که کاملا از ویکی پدیا برداشته شده آمده «در اواخر سال ۲۰۰۴ نازنین بنیادی و تام کروز بازیگر سرشناس هالیوودی زندگی با یکدیگر را آغاز کردند. این به اصطلاح وصلت دوام نیاورد چراکه طبق اعترافات بنیادی به اداره تحقیقات فدرال (افبیآی)، هنگامی که دیوید میسکاویچ رهبر فرقه ساینتولوژی به مهمانی آنها رفت، وی بیمار بود و به حضور میسکاویچ توجهی نشان نداد.»
ایرنا در ادامه مطلب کپی شده خود نوشته «این کار موجب خشم مسکاویچ شد و روز پس از آن کروز با مشت بر میز کوبیده و بنیادی را متهم به توهین به رهبر کلیسا کرد. دو هفته بعد در ژانویه ۲۰۰۵ به نامبرده اطلاع دادند که رابطهاش با تام کروز تمام شده است. اعضای ساینتولوژی به خانه بنیادی رفته و همه تصاویر مشترک و نامههای او با کروز را با خود بردند. هنگامی که بنیادی از بدرفتاری میسکاویچ و کروز با دوست ساینتولوژیست خود درد دل کرد او این مسئله را فورا گزارش داد. برای مجازات، بنیادی را به شستن دستشوییها با مسواک مجبور کردند.»
خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی در ادامه مطالبی نیز به نقل از منابع آگاه به گزارش خود اضافه کرده مبنی بر اینکه سازمان اطلاعاتی و امنیتی ساینتولوژی به نام OSA که بازوی مهم و اصلی ساینتولوژی تلقی میشود، هفتگی بودجهای بالغ بر ۱۰۰ هزار دلار دریافت میکند و وظیفهی اصلیاش تحت نظر گرفتن دائمی مخالفان، افرادی که از فرقه خارج شدهاند، روزنامهنگاران و منتقدانی است که برای از بین بردن ساینتولوژی تلاش میکنند.
ایرنا در نهایت نتیجه گرفته که «ماجرای بنیادی بخشی از تقلای ضد انقلاب برای هیاهو و دیدهشدن در حوادث اخیر ایران، با توسل به عناصری است که سال هاست ارزشهای انسانی خود را بوسیده و کنار گذاشتهاند؛ اما اعتبار نداشته آنها در جامعه ایرانیان با جوسازی و تبلیغات رسانههای معاند وارونه جلوه داده میشود.»
در تحلیل این گزارش ذکر چند نکته ضروری است:
۱- استفاده از سمبل «پرستوی جنسی» برای یکی از فعالان برون مرزی اعتراضات ۱۴۰۱ ایرانیان، تاکتیکی و برای تخریب مخالفان انجام شده است. در ادبیات سیاسی-امنیتی ایران، پرستو به دختری خطاب میشود که به عنوان تله امنیتی، پیش روی فعالان سیاسی قرار داده میشود تا بتوانند مقاصد امنیتی را دنبال کنند، حال آنکه نازنین بنیادی خود به چگونگی آشناییاش با تام کروز و حواشی آن پرداخته و اتفاقا روزنامه ایران وابسته به خبرگزاری ایرنا پیشتر آن را منتشر کرده که با روایت امروز ایرنا متفاوت است. ضمن اینکه این داستان بخشی از زندگی شخصی خانم بنیادی است که نافی تلاشهای او برای حقوق بشر یا در تناقض با فعالیتهای امروز او در حمایت از جنبش اعتراضی ایرانیان نیست.
۲- بخش عمده گزارش ایرنا عینا از صفحه ویکی پدیای نازنین بنیادی کپی شده و اطلاعات تازهای ندارد و حتما خانم بنیادی خود در جریان انتشار این اطلاعات است، اما نکته این است که ایرنا عامدانه بخش مهمتر که نشاندهنده فعالیتهای حقوق بشری خانم بنیادی است را سانسور کرده و هیچ اشارهای به سالها تلاش او برای حقوق بشر نکرده است.
اگر به صفحه ویکی پدیای فارسی خانم بنیادی نگاه کنید علاوه بر اطلاعاتی که ایرنا منتشر کرده در این صفحه آمده: «نازنین بنیادی عضو عفو بینالملل ایالات متحده آمریکا است. تمرکز او بر حقوق جوانان، حقوق زنان و زندانیان عقیدتی در ایران است. او در ژوئن ۲۰۲۰ به عنوان یکی از سفیران سازمان عفو بینالملل بریتانیا انتخاب شد. نازنین بنیادی در آذر ۱۳۸۹ کارزاری را برای آزادی «محمد رسولاف» و «جعفر پناهی» به راه انداخت.
سینماگران سرشناسی چون «پل هگیس»، «مارتین اسکورسیزی»، «شان پن»، «هاروی واینستین»، و «ران هاوارد» از این کارزار حمایت کردند. در خرداد ۱۳۹۰ او به کارزار آزادی سه آمریکایی دستگیر شده در ایران پیوست. او پس از انتشار بیانیه ۱۴ در ایران که در آن خواستار استعفای علی خامنهای و گذار از نظام جمهوری اسلامی شده بودند، از جمله ۱۴ فعال زنی بود که در خارج از ایران با انتشار نامهای از این زنان پشتیبانی کردند.»
یعنی اینکه او یک شبه و در جریان اعتراضات اخیر کنشگر مدنی و فعال حقوق بشر نشده، بلکه او سالهاست با سازمان عفو بینالملل همکاری داشته و از فعالان پرسابقه حقوق بشر به شمار میآید و حضور امروز او در مجامع بینالملل و اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران، پدیده عجیب یا تازهای نیست.
۳- فریمبندی اطلاعات، کار روزنامهنگاران برای تولید محتوای حرفهای و رسانهای است. خبرنگاران اطلاعات را براساس سیاستهای رسانهای خود، فریمبندی و به مخاطب عرضه میکنند. اما روزنامهنگاران در فریمبندی اطلاعات مجاز به سانسور، دستکاری اطلاعات و تحریف، آنگونه که ایرنا عمل کرده، نیستند.
۴- برچسب زنی، در کار رسانهای عملی خلاف اخلاق حرفهای است، ولی رسانههای حکومتی برای سرکوب مخالفان و تحقیر معترضان از آن استفاده میکنند.
بنابراین استفاده از نمادها در حوزه رسانه، با هدف تبلیغ یا تخریب اشخاص یا جریانها و نهادها استفاده میشود ولی در عین حال استفاده از نمادها میتواند جانبداری، وابسته بودن و غیرحرفهای بودن یک رسانه را نیز برملا سازد.
زمانی که یک رسانه از نمادهای منفی برای تخریب معترضان استفاده میکند یعنی با صراحت دارد اعلام میکند که: بیطرف نیستم؛ وابسته ام؛ اخلاق حرفهای را رعایت نمیکنم؛ به اصول حرفهای پایبند نیستم و در یک کلام در کنار و بلندگوی تبلیغاتی جریان سرکوب هستم.
از این رو، شناخت کارکرد نمادها توسط رسانهها و حساس بودن نسبت به نمادهایی که رسانهها استفاده میکنند، نقشه راهی است برای شناخت رسانهها و مواضع و اصول آنها.