Saturday, Apr 22, 2023

صفحه نخست » گروه «منشور»ی که نه چگونگی تشکیل اش معلوم شد نه چگونگی از هم گسستن اش؛ ف. م. سخن

IMG_1770.jpegباز هم یک گروه دیگر که با سر و صدا و های و هوی بسیار برای سازماندهی حرکت های اعتراضی مردم ایران علیه حکومت نکبت تشکیل شده بود، رو به اضمحلال گذاشت و بعد از کنار کشیدن بی سر و صدای علی کریمی و گلشیفته ی فراهانی و محو شدن ناگهانی خانم شیرین عبادی، اکنون حامد اسماعیلیون رسما و با صدور بیانیه ای کنار کشیدن خود را از این گروه اعلام کرده است.

فعلا از هشت نفر اولیه، چهار نفر باقی مانده اند که عبارتند از شاهزاده رضا پهلوی، عبدالله مهتدی، مسیح علی نژاد و نازنین بنیادی که حضور خانم بنیادی هم در این گروه از ابتدا خنثی و بی اثر بود بنابراین سه نفر فرد موثر باقی مانده اند که با انتقاد شاهزاده از عدم پذیرش افراد جدید در گروه تصور نمی شود ایشان هم در این گروه از هم پاشیده باقی بمانند و احتمالا از این گروه دو نفر باقی خواهند ماند که اتفاقا با هم از بسیاری نظرها کاملا سازگار هستند و می توانند دو نفری به دنبال اهداف خود مثل «تجزیه ایران» و «کسب شهرت و نام به هر قیمت» باشند.

بنابراین این گروه هم مثل گروه های ققنوس و فرشگرد و شورا و پیمان نوین و امثال این ها به تاریخ پیوست و البته، اینْ به تاریخ پیوستن کاملا و از روز نخست تشکیل اش قابل پیش بینی بود و ما دلایل عمر کوتاه آن را از همان روز اول بیان کردیم که البته مسموع واقع نشد و تلاشی برای تغییراتی که می توانست عمر آن را طولانی و مفید کند صورت نگرفت لذا امروز نشستن و بر سر این طفل مُرده گریستن هیچ فایده ای ندارد چه زمان به دنیا آمدن اش به یک سری واکسن ها و معالجات و داروها و قطع عضوها نیاز داشت که متاسفانه به خاطر شور و شوق به دنیا آورندگان این نوزاد بیمار و ناقص الخلقه و جماعت هورا کش همیشه در صحنه کسی به هشدار افراد با سابقه ای که ناقص الخلقه بودن نوزاد را فریاد می زدند توجه نکرد.

از جماعت هورا کش دیروز هم امروز هیچ اثری نیست و بعدا هم نخواهد بود چرا که پشت نام های مستعار، عربده کشیدن و صدور حکم پزشکی آسان است و می توان بعد از مرگ موجود تازه متولد شده دوباره به خفا بازگشت و هوراکشان ی هم که اسم و رسمی داشتند مثل همیشه سوت زنان به آن سوی پیاده رو خواهند رفت و کی بود کی بود من نبودم و مدتی سکوت و بعد،،، از یاد رفتن موضوع و باز بعد از به دنیا آمدن نوزادی جدید، روز از نو و روزی از نو و هورا کشیدن و شادی الکی ورزیدن و تکرار کارهایی که طی ۴۴ سال گذشته کرده اند و باز هم خواهند کرد.

ممکن است بگویند که شما که همیشه مثل «گلام» در کارتون گالیور می گویید «من می دونستم من می دونستم» از کجا می دونستید و چرا باید به حرف های شما توجه کرد؟


ابدا اصراری به این نیست که کسی به حرف ما توجه کند، و همه می توانند حرف خودشان را بزنند و به حرف کسی توجه نکنند، ولی این که ما از کجا می دانیم از اینجاست که من، حدود چهل و هفت سال است که با افراد سیاسی و از طریق آن ها با گروه های سیاسی در ارتباط بوده ام و از قبل از انقلاب تا بعد از آن از نزدیک طریقه ی عمل آن ها را تجربه کرده ام.

از چهار سال مانده به انقلاب تا چهار سال اول بعد از آن، «گروه ها، به صورت تشکیل شده، وجود داشتند» و افراد به این گروه ها می پیوستند و دوام گروه ها به خاطر سازمان دهی و رهبری یی که داشت و نیز اساسنامه و مرامنامه شان، بر قرار بود. به عبارتی این «شخص» بود که به گروه می پیوست و «««باید»»» رهبری و اساسنامه و مرامنامه ی آن را «می پذیرفت» و اگر نمی پذیرفت اجازه ی پیوستن به گروه به او داده نمی شد و یا اگر پیوسته بود و مخالفتی داشت، «اخراج و حذف» و در بهترین حالت «مستعفی» می شد.

در دوران حاضر که گروه «واقعی و اُس و قُس دار» اپوزیسیون ی وجود ندارد، باید ابتدا به ساکن، گروه به وجود آورد و این کار، با فردگرایی که امروز در میان مردم رایج است و هر کس خود را صاحب نظر و صاحب صلاحیت برای هر کاری می داند کار آسانی نیست اگر نگوییم که ناممکن است.

برای این که شما گروه به وجود آورید، باید ابتدا اعضای گروه همدیگر را «قبول داشته باشند».

بعد کسانی که به گروه می پیوندند باید اعضای اولیه و جمع بنیان گذار را قبول داشته باشند.

گروه باید دیدگاه ها و راه و روش و اهداف اش «کاملا» مشخص و مکتوب باشد.

پذیرش افراد جدید باید بر مبنای قبول کامل برنامه های گروه باشد.

ما تمام این موضوعات را طی نزدیک به پنجاه سال عملا و در مراحل و اَشکال گوناگون دیده ایم و تجربه کرده ایم.

اگر منِ نوعی امروز فقط و فقط به صورت فردی، به ارائه ی نظر آن هم به صورت نوشتن، کاری می کنم برای این است که تجربه ی گروه ها و مسائل داخلی آن ها را دیده ام و دیده ام که چگونه گروه بازی و گروه سازی غیر جدی و بدون برنامه، می تواند به جای خیر، عامل شر شود، و به جای تقویت کار، باعث تضعیف آن گردد.

بنابراین پیش بینی این که سرنوشت فلان گروه تشکیل شده چه خواهد بود، امری ذهنی و پیش گویی نوستراداموس وار نیست بلکه مبنای تجربی دارد.

به هر حال. اضمحلال حتی پیش بینی شده هیچ گروه مخالف حکومتی باعث خوشحالی نیست ولی کار را به خدا سپردن و دعای خیر بدرقه ی راه کسانی کردن که به سمت دره می روند کارساز نیست.

حامد اسماعیلیون و کسانی که در گروه منشور بوده اند و علت مشکلات آن را می دانند، امروز می توانند یک کار مفید بکنند و آن این است که از ابتدا تا انتهای روند تشکیل تا اضمحلال آن را برای مردم و جوانان بازگو کنند تا آیندگان راهی را که آن ها رفتند نپیمایند و کارهایی را که باعث پایان نافرجام آن شد را انجام ندهند.

در این مورد باز بیشتر خواهیم نوشت.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy