سید هاشم فیروزی - آنچه در فرامتن سخنان پرویز ثابتی بعنوان «مقام امنیتی» موثر در دوره شاه نسبت به چرایی سقوط از منظر درون ساختاری وجود داشت. برای من چند مورد بود.
🔸اول
اتوریتی و کاریزما کاذب حاکم بر تاریخ ایران همواره «شاه» و «نفر اول» را در مقام خدایی و شبه خدایی می نشاند و اجازه نزدیک شدن به او را بسیار سخت می کند.
از همین رو اساسا شاه خیلی «گوشی» برای «شنیدن» نداشت.یا بعبارت بهتر مبتنی بر برداشت از کلام پرویز ثابتی لب و دهان بیان کننده واقعیات و هادیان دلسوز درون ساختاری هم بسیار کم بودند.چون ترس از چشم افتادن داشتند.
چون بقدری این هاله روی سر «شاه» در تاریخ ایران بزرگ بوده که کسی جرأت سخن گفتن نداشته است.
🔸دوم
رخنه و شیوع رقابتهای حذفی درون ساختاری بجهت نزدیکتر شدن به شاه و همزمان دیگران را از چشم شاه انداختن یکی دیگر از آفات مراد و مریدی و سفله پروری حاکم بر تاریخ ایران است.
هنگامی که تمامی قدرت متمرکز در ید یکنفر شد.بدیهیست که رقابت سختی در بدنه بجهت اتصال «مونوپلی» با آن یکنفر در خواهد گرفت!
این اتصال چنان قدرت عظیم و لایزالی خلق می کند که هر چاکر و نوکری را شیفته مونوپل شدن می کند.
در چنین سیستمهایی که دکتر علی رضاقلی بدرستی آنها را در کتاب (جامعه شناسی خودکامگی) نظام های قبیله ای می خواند، «قرابت» جایگزین «ضابطه مندی» می شود.فلذا فرآیند و مکانیسم رشد و رقابت منطقی درون سیستمی هیچگاه تعریف نمی شود.
از همین رو خدعه،دروغ و حسادت وجوه جدایی ناپذیر الگوهای حکمرانی قبیله ای می شوند.
📌آنچه من از سخنان پرویز ثابتی برداشت کردم،وقوع رقابتی حذفی در درون دربار بود که هیچکس هیچکس را بصورت ضمنی قبول نداشته!
چرا؟
چون فرآیند شایسته گزینی و ارتقاء ضابطه مند نبوده است.
بنابراین ثابتی و نصیری با تیمسار مقدم و آموزگار و شریف امامی و قطبی وارد بازی حذفی درون درباری می شوند.
اینجاست که سیستم در سال ۵۶_۵۷ از درون شروع به اضمحلال می کند!
📌ذهن دقیق و منسجم و البته اطلاعاتی پرویز ثابتی با آن هوشمندی که توانسته بود خود را از معرکه و مهلکه نجات دهد بنظرم مقداری Misinformation هم برای جمهوری اسلامی داشت.
آهنگ جدید گروه کیوسک، درو وا کن