رحیم قمیشی
با همه ارادتی که به شخصیت آقای میرحسین موسوی داشته و بسیار نگران سلامتی ایشان پس از ۱۴ سال حبس و حصر غیرقانونی و ظالمانهشان هستم اما ایشان سال ۱۳۸۸ اشتباه بزرگی را مرتکب شد. نباید از گفتن اشتباهات و خطاها ترسید.
ایشان داوطلب پست ریاست جمهوری در سیستمی شد که هم شورای نگهبانش، هم مجلسش، هم قوه قضاییهاش، هم مجمع تشخیصش، و هم رهبری مطلقهاش، او را مضر به حال کشور میدانستند، ولو رأی اکثریت مردم را داشته باشد!
او شانس آورد شکست خورده در انتخابات معرفی شد و گرنه شکست خورده در ۴ سال ریاست جمهوری معرفی میگردید، اگر سوار بر هلیکوپتری عیبدار نمیشد!
او مگر میتوانست سیاستهای کلی و معیوب نظام را برطرف کند؟ مگر میتوانست با جهان غرب رابطه برقرار کند؟ مگر میتوانست وزرایش را خودش تعیین کند؟ مگر میتوانست سپاه را به پادگانها برگرداند یا جلوی گشت ضد ارشاد را بگیرد؟ مگر میتوانست جلوی زندانی شدن متفکران را بگیرد، یا اعدام جوانان را؟ مگر قادر بود بودجههای ارسالی به خارج از کشور و یا مراکز خاص و ایدئولوژیک را بگیرد؟
هرگز!
او اشتباه کرد. اگر زمان برگردد به ۱۵ سال پیش، و اطلاعات امروز را داشته باشد، به یقین داوطلب نخواهد شد.
عقلانیت به نظرم همین را میگوید.
از آن سال تا الان چه چیزی تغییر کرده که باز عدهای با وعده تغییر، خود را آماده کاندیداتوری میکنند!؟
شرایط اگر بدتر نشده، بهتر نشده است.
اگر کاندیدایی جرئت کند و بگوید سیاست خارجی باید تغییر کند، بگوید سختگیری به خانمها باید خاتمه یابد، بگوید هیچکس حق استفاده مخفیانه از درآمدهای کشور را ندارد و واقعا بخواهد جلوی فساد در ردههای بالا را بگیرد، مگر تأیید میشود، تایید شود، مگر رأی او خوانده میشود؟ خوانده شود، مگر اجازه کار کردن پیدا میکند!؟
یک راه بیشتر وجود ندارد؛
رهبری صراحتا بگوید اگر کاندیدایی گفت من راه رئیسجمهور سابق را نمیخواهم ادامه بدهم، و او رأی آورد، من قبول میکنم با توجه به دریافت واضح خواست مردم، خط قرمزهای شخصی و یا ایدئولوژیکم را تغییر میدهم، اجازه رابطه با همه جهان را میدهم، در سیاستهای کلی منجر به فساد، تجدید نظر میکنم، اجازه نمیدهم نیروهای نظامی و انتظامی مقابل مردم قرار گیرند و سد راه پیاده کردن سیاستهای وعده دادهاش، هرگز نخواهم شد.
آیا ایشان آمادگی چنین کاری را دارند؟
یا تنها بدنبال کارگزاری بیاراده میگردند که همان خط سابق را ادامه بدهد؟
خطی که به فقر شدید مردم و ایجاد فاصله طبقاتی و دوری مردم از حاکمیت و بغض بسیاری از مردم و زنان نجیب کشور گردید.
اگر هیچ قولی نمیدهند، عملا انتخابات بیمعنا میشود، چه نیازی به رقابت، و سر و صدا و صرف بودجه برای انتخابات است؟
راه را تا آخر بروند.
مردم هم تکلیف خود را خواهند دانست.
ما نباید از یک سوراخ چند بار گزیده شویم.
همه چیز در دست رهبری و نهادهای وابسته به ایشان است. رئیس جمهور هیچ کار مهمی نمیتواند بکند و او تنها یک خدمتکار موقت برای رهبری خواهد بود.
مشکل در اشخاص نیست. سیستم مجموعهای فاسد و ناکارآمد است، و تا سران کشور متوجه اشتباهاتشان نشدهاند، امام زمان هم بیاید، در این سیستم و با الزام به همین سیاستهای کلان کشور، و پذیرش تبعیت محض از ولایت، هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد.
مردم ایران بسیار فهمیدهاند.
نگاه به آرامش و سکوت آنها نکنید.
آنها مردم دقیقۀ نود هستند.
و به شما نشان خواهند داد، فریب بازیهای کودکانه و انتخاباتهای تشریفاتی را نخواهند خورد.
آنها که ادعا دارند اکثر مردم قبولشان دارند، خودشان هم میدانند دروغ میگویند.
و گر نه، این گوی و این میدان.
بزودی خواهند دید با تهییج احساسات مردم، با چاپ عکسها و بنرهای متعدد، با شهیدسازی و با خلق قهرمانهای دروغین، مردم هرگز تحت تاثیر قرار نمیگیرند.
یا شرکت در انتخابات تبدیل به یک رفراندوم عملی و یک انتخاب راه باید بشود، و یا عرصه برای یک رفراندوم دیگر باز میشود؛
جمعیت بزرگی که آن را تحریم خواهند کرد!
مردم اشتباه سال هشتاد و هشت را دیگر تکرار نخواهند کرد.
در چه دنیایی داریم نفس میکشیم!
افشاگری بی سابقه مقام ارشد دولت روحانی علیه شمخانی