در طول یک هفته ای که از سقوط هلیکوپتر ابراهیم رییسی می گذرد، بسیار منتظر ماندم بلکه رسانه های رنگارنگ داخل و خارج، نظر کارشناس ی که دچار توهم و تئوری توطئه نیست بپرسند شاید دلیل منطقی و غیر جیمز باندی این سقوط را بیان کند متاسفانه چیزی ندیدم.
البته تئوری پردازی های هیجان انگیز (مثل زدن هلیکوپتر در وسط ابر و میان دو هلیکوپتر قراضه ی دیگر توسط اسراییل، یا عملیات انتحاری توسط فامیل پویا بختیاری و امثال این ها...) برای مخاطبان بسیار جذاب است و ایرادی در این سناریونویسی ها نیست ولی بد نیست در کنار صحنه های محیرالعقول، صحنه های عادی ولی امکان پذیر هم بیان شود شاید این واقعیت گویی برای تعدادی گیرم اندک، جالب و مفید باشد.
البته برای بررسی یک سانحه ی هوایی، باید به داده ها و فکت ها و اطلاعات موجود اتکا شود که این ها متاسفانه در اختیار ما نیست اما با این وجود از میان احتمالات می توان به احتمالی که در اینجا به آن اشاره می کنم نیز توجه کرد که مقرون به واقعیت است و داستان پردازی نیست.
این واقعیت آن قدر ساده و عجیب است که شاید برای عده ای که تخصص در امر هوایی ندارند باور نکردنی باشد ولی ما ده ها مورد از چنین اتفاقی که موجب سانحه شده در تاریخ هوایی جهان داریم که آن را تبدیل به امری بدیهی و کاملا ممکن می سازد.
هلیکوپتر رییسی در حوالی سد قیزقلعه سی که ما آن را نقطه ی «آ» می نامیم بلند می شود در نقطه ی «ب» برای دقایقی داخل ابر می شود و در نقطه «ث» یعنی حوالی جنگل پیرداوود یا معدن سنگون سقوط می کند.
۱- هلیکوپتر حامل رییسی، هلیکوپتر بل ۲۱۲ امریکایی ست دارای دو موتور که یک ملخ را همزمان می گردانند.
با خراب شدن یک موتور موتور دوم کار می کند بنابراین احتمال سقوط در اثر از کار افتادن موتورها منتفی ست. به فرض از کار افتادن هر دو موتور خلبان «قطعا» فرصت داشته موقعیت اضطراری اعلام کند.
۲- هلیکوپتر حامل رییسی نمی توانسته در حین پرواز عادی به کوه برخورد کرده باشد چرا که خلبان نقشه ای در اختیار دارد که حداقل ارتفاع ایمن در هر نقطه ای در آن ثبت شده است. خلبان باید طبق مقررات، بالای این ارتفاع پرواز کند و سه هلیکوپتر چون در کنار هم پرواز می کرده اند «قطعا» در چنین ارتفاعی بوده اند.
هلیکوپترها نمی توانسته اند و اجازه نداشته اند هزار پا بالاتر از ارتفاع مینیمم نشان داده شده در نقشه که ۱۳۱۰۰ پاست پرواز کنند چون هلیکوپتر فاقد سیستم اکسیژن رسانی بوده و سرنشینان دچار کمبود اکسیژن می شده اند. به عبارتی باید در ارتفاع نزدیک به مینیمم پرواز می کرده اند.
حداقل ارتفاع ایمن ۱۳۱۰۰ پا
حداکثر ارتفاعی که هلیکوپتر بل ۲۱۲ می تواند پرواز کند حدود ۱۷۰۰۰ پا
حداکثر ارتفاع به خاطر کمبود اکسیژن ۱۴۰۰۰ پا. شخص خلبان «باید» بالاتر از ارتفاع ۱۴۰۰۰ پا از اکسیژن استفاده کند، مسافران بالاتر از ارتفاع ۱۵۰۰۰ پا.
۳- هلیکوپتر رییسی فاقد دستگاه اتو پایلوت که با تنظیم درجه توسط خلبان به طور خودکار در ارتفاع، سرعت، و وضعیت افقی تعیین شده قرار می گیرد بوده و به صورت وی.اف.آر یعنی با دید معمولی و نه با دستگاه پرواز می کرده است.
۴- در پرواز آی.اف.آر یعنی پرواز با دستگاه، خلبان «مطلقا» به بیرون از هلیکوپتر نگاه نمی کند و وضعیت هلیکوپتر را بر اساس دید معمولی تنظیم «نمی کند» چون این کار به خاطر «سردرگم» شدن بسیار خطرناک است.
خلبان با نگاه به مثلا «نشان دهنده افق مصنوعی» متوجه می شود که هلیکوپتر «افقی یا لِوِل» است یا این که هلیکوپتر در حال صعود یا نزول است. بدن انسان و حسگرهای سه گانه ی گوش میانی در اثر حرکت مایعِ درونِ گوش و پرزهای این حسگرها، می توانند در جایی که «چشم» افق را نمی بیند دچار اشتباه شوند یعنی اگر هلیکوپتر در حال گردش به راست است، بدن حس کند که هلیکوپتر کاملا افقی ست یا هلیکوپتر که در حال نزول است، بدن حس کند که هلیکوپتر در حال اوج گیری ست.
این کار را می توان با نشستن بر روی صندلی ی گردان و چرخیدن با چشم بسته و متوقف کردن چرخش تجربه کرد که بدن موقعیت خودش را کاملا اشتباه تشخیص می دهد. این موضوع به لحاظ خطرهایی که احتمال وقوعش «بسیار زیاد» است در تمام مراحل آموزش خلبانی به خلبان یاد داده می شود و مکررا تمرین می شود چه خلبان دوره ی آموزش وی.اف.آر و ابتدایی ببیند چه دوره ی آموزش پیشرفته و آی.اف.آر چون خلبان وی.اف.آر می تواند هر لحظه با هوایی رو به رو شود که او را مجبور به پرواز آی.اف.آر کند.
۵- هلیکوپتر رییسی، هلیکوپتر ساده ای بوده که ابزار مدرن نداشته بنابراین جنگ الکترونیک و این حرف های بچگانه اصلا محلی از اِعراب ندارد.
اما «به نظر ما» چه اتفاقی برای این هلیکوپتر افتاده؟
خلبان پیش از پرواز،،، گزارش هواشناسی (متار یا تافور) را دریافت کرده و طرح پروازش را بر روی نقشه مشخص کرده و از نقطه ی «آ» بر خاسته است. خلبان نمی توانسته و اجازه نداشته در هوایی که مناسب پرواز «وی. اف. آر» نبوده (که به آن وی.ام.سی می گوییم و این حروف اختصاری وضعیت هوای با دید معمولی است) پروازش را آغاز کند.
در نقطه ی «ب» به طور ناغافل هلیکوپترها وارد ابر شده اند که به آن وضعیت هوای با دستگاه (یا آی.ام.سی) می گویند.
خلبان هلیکوپتر رییسی از دو هلیکوپتر دیگر خواسته تا به بالای ابرها بروند. دو هلیکوپتر این کار را کرده اند، خود هلیکوپتر رییسی بالا نرفته و سقوط کرده.
علت ساده ی سقوط این است که خلبان رییسی وقتی وارد ابر شده، دچار «سردرگمی» و «دیز اورینتی شن» شده که همان طور که گفتم بدن خلبان حس می کند که دارد بالا می رود در حالی که در حال پایین آمدن است یا وسیله اش افقی است در حالی که کاملا به یک سمت خم شده است.
چون منطقه پر از ارتفاعات بوده در عرض چند ثانیه «سو گم کنی» و به خاطر نداشتن زمان کافی برای «ریکاوری» هلیکوپتر به کوه خورده و متلاشی شده است.
این که خلبان چقدر سابقه ی پرواز دارد یا چقدر ماهر است در این امر چندان دخالتی ندارد و این موضوع می تواند برای ماهر ترین خلبانان نیز اتفاق بیفتد. اگر نشان دهنده ی افق مصنوعی یا «اتیتیود ایندیکیتور» هم ایراد داشته باشد یا قفل شده باشد یا گیر کرده باشد، وقوع این اتفاق در چنین حالتی کاملا محتمل است.
فاصله ی زمانی تا لحظه ی سقوط به خاطر ارتفاعات منطقه، آن قدر کم بوده که خلبان اصلا متوجه سقوط و گزارش وضع اضطراری به هلیکوپترهای دیگر نشده است.
جریان می تواند به همین سادگی باشد که البته منطقی ترین و محتمل ترین حالت ممکن بر اساس گزارش های دریافتی ست.
هدف نهایی؟
مصاحبه جنجالی نتانیاهو