ایندیپندنت فارسی - هدی رئوف
مسعود پزشکیان که با کسب ۵۳.۶ درصد آرا در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری ایران دربرابر سعید جلیلی، نامزد جریان محافظهکار که ۴۴.۳ درصد آرا را به دست آورده بود، پیروز انتخابات اعلام شد، اولین رییسجمهوری اصلاحطلبی است که پس از نزدیک به دو دهه به قدرت میرسد.
با توجه به وضعیتی که در جمهوری اسلامی حاکم است، این پرسش مطرح نمیشود که آیا با رویکار آمدن پزشکیان تغییری در سیاست داخلی و خارجی ایران ایجاد خواهد شد یا نه، بلکه این پرسش مطرح میشود که چه شد خامنهای و نهادهای امنیتی و نظامی رژیم اجازه دادند که رییسجمهوری بهظاهر اصلاحطلب زمام امور کشور را در دست بگیرد؟
در پاسخ میتوان گفت وخامت شرایط اقتصادی و چالشهای داخلی عمدهترین عواملی بودند که راه را برای رسیدن اصلاحطلبان به قدرت هموار کردند. کشته شدن ابراهیم رئیسی در سانحه سقوط هلیکوپتر رژیم جمهوری اسلامی را ناگهان به برگزاری انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری واداشت. افزون برآن، پزشکیان در کارزار انتخاباتیاش بر لزوم تعامل مجدد با غرب برای کاهش تحریمها از طریق احیای برجام و کاهش قوانین سختگیرانه درمورد حجاب و پوشش زنان تمرکز کرد. به همین دلیل نرخ مشارکت در دور دوم انتخابات به ۵۰ درصد افزایش یافت و در مقایسه با دور اول بهبودی چشمگیر یافت.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
اختلاف و ناسازگاری رهبران جریان اصولگرا برسر یک نامزد واحد به توزیع آرای آنها میان چند نامزد منجر شد و فرصت پیشتازی در انتخابات را از نامزدهای محافظهکار گرفت.
در دور دوم انتخابات، جلیلی ۱۳.۵ میلیون رای و پزشکیان ۱۶.۴ میلیون رای به دست آورد. پیشتازی اصلاحطلبان نهتنها این واقعیت را بازگو میکند که نظام سیاسی در ایران به سمت دوقطبی شدن در حرکت است، که گویای این است که میزان نارضایتی تندروها و محافظهکاران از سیاستهای رژیم جمهوری اسلامی در حال افزایش است. نگرانی از تشدید رقابت میان اصولگرایان عامل دیگری است که خامنهای را به سمت حمایت از نامزد بهظاهر اصلاحطلب سوق داد.
علاوه برآن، ترس از تبدیل شدن اصلاحطلبان به اپوزیسیون و تلاش برای جلوگیری از بازگشت اعتراضات مردمی، مانند آنچه در سالهای ۱۳۹۶، ۱۳۹۸، ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ رخ داد، راه را برای به قدرت رسیدن جناح اصلاحطلب هموارتر کرد. ایران طی سالهای گذشته، بهویژه در دوره ریاستجمهوری حسن روحانی و ابراهیم رئیسی، اعتراضات گستردهای را شاهد بود که عمدهترین آنها اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» بود که در پی کشته شدن مهسا امینی در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد و اغلب شهرهای ایران را فراگرفت. افزون بر آن، قیامهای مردمی در استانهای کردستان و سیستان و بلوچستان و اعتراضات ناشی از چالشهای اقتصادی، رژیم جمهوری اسلامی را در چند سال گذشته در برابر آزمون سختی قرار داد. درنتیجه، نگرانی از بازگشت معترضان به خیابانها خامنهای را بر آن داشت تا برای عبور از این مرحله حساس جناح اصلاحطلب را روی صحنه آورد.
با این حال، کاهش شدید نرخ مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری اخیر نشاندهنده نارضایتی شهروندان ایران از رژیم جمهوری اسلامی است، بهویژه اینکه مردم ایران در چند سال اخیر با محدودیتهای روزافزون اجتماعی و فرهنگی، وخامت اوضاع اقتصادی و سرکوب آزادیهای فردی و اجتماعی مواجهاند و در سایه سیاستهای رژیم امیدی به بهبود اوضاع کشور ندارند.
افزایش مخالفت با جریان اصولگرا در جامعه ایران و تاکید اکثریت شهروندان بر اینکه تندروها دیگر قادر به اداره دولت یا بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نیستند، جناح اصلاحطلب را بار دیگر به صحنه قدرت بازگرداند تا رهبری جمهوری اسلامی از دولت بهظاهر اصلاحطلب بهمنزله سپری دربرابر انتقادات روزافزون شهروندان و چالشهای ناشی از وخامت اوضاع اقتصادی یا سوءمدیریت استفاده کند.
با توجه به تضادهای ساختاری رژیم جمهوری اسلامی و در حالی که سکان اصلی قدرت در دست خامنهای است، پزشکیان برای اعمال نفوذ در نهادهای تصمیمگیری با چالشها و موانع بسیاری روبهرو خواهد بود. علاوه برآن، وضعیت حاکم در ایران به پزشکیان فرصت نخواهد داد تا وعدههایی را که برای غلبه بر بحران اقتصادی، کاهش تورم و بهبود وضعیت معیشتی شهروندان داده بود محقق کند.
همچنان در عرصه سیاست خارجی که کلیه اختیارات آن در دست خامنهای، نهادهای امنیتی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، بعید به نظر میرسد که با بازگشت اصلاحطلبان به قدرت، در سیاست خارجی جمهوری اسلامی تغییر و دگرگونی خاصی حاصل شود.
"حمله غمبار علی کریمی به عادل فردوسیپور"