هیچ جنبشی در دنیا بدون یک گفتمان غالب و بدون یک رهبری سیاسی که آن جنبش را نمایندگی کند، نتوانسته است پیروز شود. جنبش زن زندگی آزادی نیز از این قاعده استثنا نیست و باید در یک مقطع تاریخی گفتمان سیاسی خود را به عنوان گفتمان آلترناتیو رژیم به حکومت تحمیل کند. متاسفانه تلاش هایی که تا به حال از طرف مخالفین حکومت انجام گرفته است نه تنها مردم را راضی نکرده، بلکه انها را بیشتر دلسرد نموده است. خیلی از افراد، احزاب و گروههای سیاسی اپوزیسیون مدام صحبت از جدایی دین از حکومت، دموکراسی و حقوق بشر میکنند، اما در لابلای گفتهها و نوشتههای انها آثاری از دموکراسی وجود ندارد! یک عده معتقد هستند که بعد از جمهوری اسلامی نیازی به دموکراسی نیست و باید ابتدا به دنبال «توسعه امرانه» و" رهبری فردی" بوده که در میان پادشاهی خواهان فعلاً مقبولیت دارد. بخش دیگری معتقد هستند بدون «توسعه سیاسی» و دموکراسی امکان ثبات سیاسی و پیشرفت اقتصادی در ایران دشوار خواهد بود. رقابت میان این گفتمانها در ماههای اخیر شدت بیشتری به خود گرفته است و هر بخش درصدد تدارک برنامههای خود و رقابت برای کسب اعتبار بیشتر است و این امر مغایر دموکراسی نیست.
کنگره ملی جمهوریخواهان ایران طرحی است برای توسعه سیاسی و ایجاد یک نهاد دموکراتیک، که بتواند در پروسه گذار به دموکراسی در ایران، نقشی تعیین کننده داشته باشد. هر چند ایده کنگره ملی به سالهای پیش برمی گردد و افراد، احزاب و شخصیتهای سیاسی مختلفی این ایده را مطرح کردهاند، اما تا به حال اقدامی عملی برای شکل گیری این نهاد صورت نگرفته است. نکتهی مهم این است که عده زیادی از فعالین سیاسی از چنین ایدهای حمایت میکنند و این نشان دهندهی ضرورت این امر بویژه در میان فعالین جمهوری خواه است.
برای ایجاد این کنگره میتوان از تجربهی کنگرهی ملی هند و یا کنگرهی ملی آفریقای جنوبی بهره گرفت، اما باید در نظر داشت که الگوهای آن کشورها ممکن است با شرایط ایران کارآیی نداشته باشد. در ایران احزاب بزرگ و قوی وجود ندارند و سندیکاها، سازمانهای صنفی و کارگری با وجود فعالیت مداوم خود، هنوز تبدیل به یک نهاد بزرگ نشدهاند. شرایط ما در حال حاضر چنین است:
۱- احزاب و گروههای کوچک جمهوری خواه بسیارند اما کم اثر هستند.
۲ - افراد و شخصیتهای بسیاری به صورت منفرد و خارج از احزاب و گروههای سیاسی فعالیت میکنند.
۳ - تعداد زیادی از شبکههای کوچک جمهوری خواه در سالهای اخیر شکل گرفتهاند.
ما با ترافیک احزاب و گروههای سیاسی زیادی روبرو هستیم که هیچ کدام انچنان پر نفوذ و پرقدرت نیستند که به تنهایی یا با ائتلاف با چند گروه دیگر تبدیل به یک آلترناتیو مهم شوند؛ درعین حال رقابتهای خسته کننده میان جمهوری خواه و پادشاهی خواه باعث استهلاک و عدم استقبال مردم از انها شده است. برخی از این احزاب و گروهها ممکن است در بلوک لیبرال، چپ، فدرالیست، ملی و یا ملی - مذهبی باشند، اما هیچ یک از این بلوکها آنچنان قوی نیستند که تبدیل به نقطهی محوری شوند که دیگران را تشویق به همکاری کنند.
بخش دیگری از جامعه سیاسی را افراد و شخصیتهای منفرد جمهوریخواه تشکیل میدهد. در واقع مستقل بودن و عدم همکاری این شخصیتها در شرایط فعلی هم در داخل و هم در خارج از کشور نوعی پرستیژ حساب میشود که باید انرا غم انگیز دانست، چون افراد سیاسی در یک مجموعهی بزرگتر با همفکری میتوانند به یک جنبش غناء بخشند و باعث جلب نیروی بیشتری در جامعه شوند.
لازم به توضیح است که اگر این افراد احساس میکردند که احزاب موجود جوابگوی نیازهای فکری آنهاست، به احتمال زیاد در آن احزاب و گروهها فعالیت میکردند. در واقع نه احزاب قدرت جذب این افراد را دارند و نه این افراد تمایلی به همکاری با آن احزاب را دارند. این افراد و شخصیتها ممکن است به شکل انفرادی در ترویج و گسترش گفتمانها نقشی موثر داشته باشند، اما در عرصهی سیاست ورزی بدون وجود یک نهاد یا نهادهای مختلف کارآیی انچنانی نخواهند داشت؛ در صورتی که خرد جمعی و مشارکت بیشتر باعث رشد و شکوفایی یک نهاد سیاسی میشود.
در سالهای اخیر ما شاهد شبکه هایی از فعالین سیاسی جمهوری خواه بویژه در میان نسل جوان بودهایم که بدون انکه وارد احزاب و گروههای سیاسی بشوند از طریق اینترنت و شبکههای اجتماعی با همدیگر در ارتباط بودهاند. این شبکهها در سالهای ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ نقش مهمی در گسترش اعتراضات داخل و خارج از کشور داشتهاند. انها وارد احزاب سنتی و کلاسیک نمیشوند، چون انها را قبول ندارند و در عین حال به ندرت با اشخاص و شخصیتهای سیاسی همکاری میکنند. این شبکهها مانند تمام شبکههای مدرن دنیا در اختیار جوانان است و این یکی از ویژگیهای این نسل است که تمایل بیشتری به استقلال فکری و عملی دارند. انها درون این شبکهها خود را راحت تر احساس میکنند؛ در این شبکهها قدرت اقناع بیشتری نسبت به همدیگر دارند و تصمیم گیریها خیلی سریع انجام میشود. عدم تمایل این شبکهها به احزاب و گروههای سنتی کلاسیک ناشی از عملکرد غلط و محافظه کاری این احزاب دانسته و پروسه تصمیم گیری آنان را بوروکراتیک میدانند. البته در سالهای اخیر این شبکهها تجارب بیشتری کسب کرده و تا حد زیادی تمایل دارند که در عرصه سیاسی نقش بیشتری با احزاب و گروههای دیگر داشته باشند، اما هنوز شکاف بین انها و احزاب سنتی بسیار است.
سوال اینجاست که در چنین شرایطی چگونه میتوان یک نهاد دموکراتیک ایجاد کرد که هر سه بخش از فعالین که ممکن است دیدگاههای متفاوتی در عرصه سیاسی داشته باشند در کنار هم قرار بگیرند و با همدیگر همکاری کنند؟ پاسخ ساده شاید توافق بر سر دموکراسی و حقوق بشر باشد که اکثراً آن را میپذیرند، اما در عرصهی عمل، به دلایلی که ذکر شد سخت و دشوار به نظر میرسد. در واقع اگر افراد و شخصیتهای شاخصی از هر سه بخش برای ایجاد یک نهاد مشترک تلاش کنند و مکانیزم دموکراتیکی وجود داشته باشد که همگی بر سر آن به توافق برسند، امکان شکل گیری چنین نهادی و همکاریهای سیاسی ممکن است. در کل چند حالت قابل تصور است:
۱- توافق احزاب و گروههای سیاسی برای ایجاد این کنگره و حضور دو یا چند نماینده از هر کدام از این احزاب و گروههای سیاسی که با هم به توافق برسند.
۲- بخشی از اعضای کنگره در اختیار نمایندگان احزاب و گروههای سیاسی و بخش دیگری به افراد و شخصیتهای منفرد و اعضای شبکه سیاسی اختصاص یابد که به صورت انتخابی به عضویت این کنگره در میآیند.
۳- همهی افرادی که مایلند عضو کنگره شوند، به شکل انفرادی کاندید شوند و سپس توسط تمام اعضایی که موافق طرح کنگره ملی جمهوری خواهان هستند در یک انتخابات آزاد به شکل دیجیتالی انتخاب شوند.
حالت اول سالهاست که توسط گروههای مختلف امتحان شده است و با وجود اینکه پیشرفت هایی صورت گرفته، اما تا به حال نتوانستهاند دو بخش مهم دیگر را جذب کنند. پس حالتهای دوم و سوم ممکن است شانس مشارکت را افزایش دهد. اما این ایده چه کاملاً انتخابی و یا ترکیبی، در صورتی امکان پذیر است که شرکت کنندگان در این طرح بر سر پروژه گذار به دموکراسی در ایران و تشکیل «کنگره ملی جمهوری خواهان» به توافق برسند.
توافق اولیه
بیانیهها و منشورهایی که تا به حال صادر شده هر چند حاوی اصولی است که مورد تایید اکثریت افراد دغدغه مند دموکراسی است، اما کافی به نظر نمیرسد. در واقع «کنگره ملی جمهوری خواهان» بدون یک نقشه راه که بطور شفاف مراحل مختلف گذار را طراحی کرده و راه حل هایی عملی برای پیشبرد برنامه خود در مقابل حکومت ارائه دهد، امکان دارد که مورد استقبال قرار نگیرد. این «نقشه راه» باید موانع سیاسی را مشخص کند و راه حل هایی برای فائق شدن بر هر کدام از این موانع را بطور مشخص با جامعه در میان بگذارد. اگر راه حلها بر اساس ظرفیت و ریسک جامعه و بر حسب توان و مقاومت حکومت طراحی شود به احتمال زیاد مورد استقبال گروه کثیری از افراد جامعه قرار خواهد گرفت. در واقع این پلاتفرم گذار به دموکراسی است که میتواند به عنوان یک قرارداد سیاسی میان بخشهای مختلف جمهوری خواه مبنای کار کنگره قرار بگیرد و امضاء کنندگان این پلاتفرم هستند که نمایندگان کنگره ملی جمهوری خواهان را انتخاب خواهند کرد. کنگره ملی جمهوری خواهان مجری پروژهای خواهد بود که به امضاء جمعی رسیده باشد.
این طرح نیازمند گفتگو، خرد جمعی و تهیه یک پیش نویس است که چارچوب آن طرح را مشخص کند. این کار میتواند توسط گروه تدارکات که از افراد و شخصیتهای سیاسی مجرب، نمایندگان احزاب و نمایندگان برخی از شبکهها که مایل به تشکیل چنین کنگرهای هستند آغاز شود. بعد از برطرف کردن ایرادات و اشکالات این طرح میتوانند ان را از طریق رسانهها و شبکههای مختلف در اختیار جامعه قرار دهند و افراد با امضای خود از این طرح حمایت کنند. در این پیش نویس ساختار و نحوه انتخاب اعضای کنگره باید به شکلی مطرح شود که قابل تحقق باشد.
مرحله دوم
بعد از امضای این طرح از طرف افراد مختلف جامعه، یک ستاد انتخابات تشکیل خواهد شد که مقدمات لازم برای انتخاب اعضای کنگره را فراهم کند. اعضای این ستاد باید از میان شخصیتهای معتبر که تمایلی به کاندید شدن در کنگره را ندارند و افراد و حقوقدان هایی باشند که بیشتر مایل به میانجی گری و ایجاد یک نهاد دموکراتیک هستند.
وظیفه دیگر گروه تدارکات این است که بعد از جمع آوری امضاها طی مدت زمان مشخصی افرادی که مایل به عضویت در کنگره هستند را به عنوان کاندیدا معرفی کنند و در یک زمان مشخص با بهره گیری از انتخابات دیجیتالی و استفاده از بلاک چین اعضای کنگره را در یک انتخابات آزاد و منصفانه به جامعه معرفی کنند.
چنانچه این پروژه دقیق طراحی و اعتماد جامعه را کسب کند، میتواند در عرصه داخلی مورد حمایت مردم و در عرصه بین المللی مورد حمایت نهادها و کشورهای دموکراتیک قرار بگیرد. جزئیات این طرح را نمیتوان از الان مشخص کرد، بلکه پروسهی دموکراتیک این پروژه است که گام به گام همکاریها را به پیش خواهد برد. آنچه که مسلم است دموکراسی مسیری است که باید از نقطهای آغاز شود که سنگ بنای آن به شکل دموکراتیک گذاشته شود.
افراد علاقمند میتوانند پیشنهادات خود را به این ایمیل ارسال نمایند:
[email protected]