«چه کنیم؟»
حسین رونقی
برای شکستن دیوارهای ترس و باز کردن فضای نفس کشیدن در جایی که نفسمان را بریدهاند، باید هر کس در حد توان خود قدم بردارد. از این اوباش ترسافکن هراس نداشته باشید. با هر عقیده و نظری، چه موافق، چه مخالف، کنار هم ایستادهایم.
اگر نمیگذارند حرف بزنیم؛ دیوارهای این شهرها و روستاها همچون خیابان برای ما مردم است. در این دیوارها اعتراضات، نقدها و مخالفتهایتان را بنویسید و آزادی را به تصویر بکشید. این بخشی از مسیر مبارزه برای آزادی ایران است.
«تمام الفاظ جهان را در اختیار داشتیم
و آن نگفتیم که به کار آید.
چرا که تنها یک سخن،
در میانه نبود:
آزادی...
ما نگفتیم،
تو تصویرش کن.»
:::
او که امروز با لبانی دوخته و در دست داشتن تصاویر جوانان محکوم به اعدام شهرک اکباتان در این شهرک تحصن کرده بود، نوشت:
بهیاد «آیدا رستمی» و برای «بچههای اکباتان» آمدم؛ بهیاد «نیکا شاکرمی» و برای مادر دادخواهش، «نسرین شاکرمی» با لبانی دوخته دوباره بازمیگردم...
تا پای جان پای خواستههای کیانوش آزادی «نسرین شاکرمی»، «توماج صالحی»، «فاطمه سپهری» و «آرشام رضایی» ایستادهام و باور دارم حتی اگر من نباشم، کسانی خواهند بود که پرچمی را که کیانوش برافراشت، استوار نگاه دارند. خواستههای کیانوش با لبها و جان من پیوند خورده است.
آنگونه که کیانوش گفت: «هیچکس نباید بهخاطر بیان عقایدش زندانی شود. اعتراض حق هر شهروند ایرانی است. ما برای عشق به زندگی جان داده و میدهیم، نه برای مرگ. آرزومندم روزی ایرانیان بیدار شوند و بر بندگی چیره گردند.»
پاینده ایران
زن، زندگی، آزادی
فصل تازه انقلاب ملی ایران