علیرضا مکرمی
هر چند این روزها از زبان مهدی نصیری نام رضا پهلوی را زیاد میشنویم، اما نگارنده معتقد به آن است که اندیشه سیاسی نصیری خصوص با صبغه روحانیتی که دارد، نمیتواند در پهلوی گرایی خلاصه شود، کما اینکه پهلوی گرایی نیز لزوما به مفهوم سلطنت طلبی نیست، دال مرکزی اندیشه سیاسی او به عنوان یک دین پژوه «دموکراسی» است.
دفاع نصیری از نقش آفرینی #رضا_پهلوی و #مصطفی_تاجزاده و دیگر کنشگران بزرگ در آینده سیاسی ایران در واقع دفاع از مرزهای پهناور دموکراسی است، مگر نه آن است که حذف بزرگان سیاسی از دایره انتخاب مردم به مثابه ی حذف شیر و شکر از کیک دموکراسی عمل کرده و بازتولید آش تلخ و شور نظارت استصوابی را در پی دارد؟
دموکراسی اساسا برای تابو شکنی می آید، بدین اعتبار که تابوشکنی و روزآمدی تبحر ویژه ی دموکراسی است، غیر این باشد دموکراسی نمیتواند دلالتی بر توسعه داشته باشد.
نصیری با ارائه تز «از تاجزاده تا شاهزاده» آن قسمی از جریان دموکراسی خواهی را سر دست گرفت که کسی را یارای آن نبود، از این زاویه ابتکار و شجاعتی مثال زدنی بر قامت او ثابت میشود.