نشانههای نارضایتی عمومی و احتمال بروز قیام اجتماعی در ایران بهوضوح قابل مشاهده است. زمانی که یک دولت از انجام سادهترین وظایف خود ناتوان باشد، آیا این وضعیت را نمیتوان فروپاشی نامید؟
مراد ویسی - ایران اینترنشنال
استیصال مردم و خشم عمومی که در حال فوران است، خود نشانههایی آشکار از ضعف ساختاری و ناکارآمدی حکومتی به شمار میآید.
بسیاری از شهروندان بر این باورند که فروپاشی از مدتها پیش رخ داده و تنها پوستهای از حکومت با تکیه بر زور و سرکوب باقی مانده است. در واقع، دولت دیگر قادر به اداره امور ابتدایی کشور نیست و این شرایط به خشم گستردهای در جامعه منجر شده است. جامعه ایران اکنون بوی قیام و انفجار اجتماعی میدهد و تنها مسئله، زمان وقوع آن است.
پیامهایی که از سوی مردم به ایران اینترنشنال ارسال میشود، گواهی بر این ادعاست. آنها بازتابدهنده مشکلاتی هستند که در تمامی جنبههای زندگی شهروندان وجود دارد. بیکفایتی و فساد حاکمان باعث شده مردم به مرحلهای از استیصال برسند که خشم خود را در تمامی عرصهها ابراز کنند. این نارضایتی، فراتر از مرحله اعتراضات پراکنده، به مرحله پیشاقیام رسیده است. این امر نیازی به تحلیلهای پیچیده سیاسی ندارد؛ هر فردی که در جامعه حضور دارد، این وضعیت را احساس میکند.
دولت در ایران عملاً از انجام وظایف اصلی خود بازمانده است. قطعی مکرر برق در منازل، کارخانهها، ادارات و کسبوکارها به معضلی جدی بدل شده است. قیمت مواد غذایی ضروری بهطور مداوم افزایش مییابد و حتی بحران دارو، به دلیل عدم پرداخت مطالبات داروخانهها از سوی سازمان تأمین اجتماعی، روزبهروز تشدید میشود. این بحرانها سبب شده تا شهروندان احساس کنند که در برابر مشکلات انبوه، تنها رها شدهاند. دولت، به جای تمرکز بر حل مشکلات مردم، اولویتهای خود را بر موضوعاتی همچون حمایت از گروههای نیابتی، تحمیل حجاب اجباری و تأمین بودجه نهادهای تبلیغاتی و حوزههای علمیه معطوف کرده است.
این وضعیت نارضایتی عمومی را به مرحلهای بیسابقه رسانده است، بهویژه با نزدیک شدن به شب عید که فشار اقتصادی بر خانوادهها دوچندان میشود. بسیاری از خانوادهها، بهویژه سرپرستان خانوار، به دلیل افزایش هزینهها و کاهش درآمدها، با دشواریهای بیشتری مواجه هستند.
افزایش نرخ ارز و قطعی برق باعث شده که حتی صاحبان کسبوکارها و کارگاهها نیز دچار بحران شوند. مواد اولیه روزبهروز گرانتر میشود و قطعی برق، روند تولید را مختل کرده است. صاحبان کارگاهها و کسبوکارها میگویند تعطیلیهای مداوم به دلیل قطعی برق، درآمد آنها را بهشدت کاهش داده و مشکلات اقتصادیشان را تشدید کرده است.
مشکل مردم تنها به بیبرقی محدود نمیشود. در هر جنبهای از زندگی، مشکلات جدیدی سربرمیآورد: نبود برق در منازل، افزایش قیمت مواد غذایی، کمبود یا گرانی دارو و عدم پاسخگویی مسئولان. در چنین شرایطی، مردم دولت را ناتوان از حل مشکلات خود میبینند و تنها به سخنان بیعمل مسئولان مواجه میشوند. این امر موجب تشدید عصبانیت عمومی شده است. خشم و ناسزاگوییهایی که این روزها در صحبتهای مردم خطاب به رهبر و مقامات جمهوری اسلامی دیده میشود، ناشی از استیصال و درماندگی آنهاست.
مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال
مردم ایران، با دسترسی به شبکههای اجتماعی، شرایط کشور خود را با دیگر کشورها مقایسه میکنند و این پرسش را مطرح میکنند که چرا کشوری با منابع غنی نفت و گاز، با بحرانهایی همچون کمبود برق و گاز مواجه است؟ دانشجویان ابتدایی علم اقتصاد نیز میدانند که چنین وضعیتی نتیجه ناکارآمدی، فساد و سوءمدیریت حاکمان است. نمونهای از این سوءمدیریت، صادرات سیبزمینی با قیمت پایین و واردات مجدد آن با دو برابر قیمت است. این نشاندهنده سیاستهای اقتصادی نادرست و بیکفایتی در مدیریت منابع کشور است.
در نهایت، جامعه ایران به مرحلهای رسیده که نارضایتی عمومی دیگر در حد اعتراضات پراکنده باقی نمانده، بلکه نشانههای آشکاری از یک قیام اجتماعی قریبالوقوع دیده میشود. این وضعیت، نتیجه مستقیم فساد، سوءمدیریت و بیتوجهی حکومت به مشکلات واقعی مردم است. دیر یا زود، این خشم عمومی به انفجاری اجتماعی خواهد انجامید.