یورونیوز - مارکو روبیو، وزیر خارجۀ آمریکا، که جزو طرفداران برخورد نظامی با ایران بود، در آخرین اظهار نظرش دربارۀ مذاکرات، با تعدیل موضعی آشکار، گفت که جنگ با ایران را پیچیده و دارای نتایجی پیشبینی نشده دانست و افزود که دونالد ترامپ مصمم است از ورود به یک درگیری نظامی اجتناب کند.
اینکه این مذاکرات به کجا میانجامد و آیا واقعا پای سرمایهگذاران آمریکایی را به ایران باز میکند و چه تاثیری بر فضای سیاسی داخل ایران خواهد داشت، موضوع مصاحبۀ یورونیوز با ابراهیم اصفرزاده فعال سیاسی اصلاحطلب است.
یورونیوز فارسی: آیا خط قرمزهای جمهوری اسلامی در مذاکره با ترامپ، در قیاس با مذاکرات برجام، عقبنشینی کردهاند تا خطر جنگ برطرف شود؟
اصغرزاده: به نظر میرسد ایران و آمریکا در جریان این مذاکرات، تصمیم دارند به جای تقابل پرهزینه، دست به مدیریت تعارض بزنند و بر اساس هزینهفایدهای که میکنند، انعطافهایی را از خودشان نشان بدهند. این جور مذاکرات اگر بخواهد به یک توافق قابل قبول و پایداری برسد، احتیاج به انعطاف از سوی طرفین دارد. یعنی اینکه هر طرف بتواند بگوید من چه چیزی را دادهام و چه چیزی را گرفتهام، و در پایتخت خودش بتواند ادعای پیروزی کند. اگر یک طرف شکست را بپذیرد، این توافق طبعا پایدار نخواهد بود. به هر حال پذیرفتنی نیست که یک طرف بخواهد بازی برد و باخت را انجام دهد. گذشته هم نشان داده است که ایران در مورد مسئلۀ پروندۀ هستهای گاهی اوقات تا حد توقف غنیسازی هم پیش رفته است. در اوایل دهۀ ۱۳۸۰، وقتی سه وزیر خارجۀ اروپایی به ایران آمدند، ایران در نشست سعدآباد پذیرفت که غنیسازی را متوقف کند یا به حالت تعلیق درآورد. بعدا هم در جریان برجام، ایران تعهداتی را پذیرفت ولی به دلیل بیاعتمادیای که شکل گرفت، «گذشته» همیشه جلوی چشم ایرانیها هست.
حتی بعد از خروج آمریکا از برجام، که باعث بیاعتمادی کامل ایران به تعهدات آمریکا شد، کشورهای اروپایی قبول کردند که سیستمی را طراحی کنند به نام اینستکس، که معاملات بیرون از دلار را انجام دهد و بخشی از مسائل اقتصادی ایران از آن طریق حل و فصل شود که متاسفانه آن هم شکست خورد و در ۱۴۰۱ رسما اعلام شد که مکانیسم اینستکس تعطیل شده.
کنفرانس مطبوعاتی دانشجویان پیرو خط امام، در محل سفارت سابق آمریکا. در تصویر ابراهیم اصغرزاده در حال توضیح در باره سلاحهای موجود در سفارت دیده میشود
:::
این گذشتۀ پر از بیاعتمادی، شرایطی را ایجاب میکند که طرفین با احتیاط حرکت کنند ولی به هر حال واقعیات ژئوپلتیک و شرایط موجود و احتمال درگیری نظامی، که خطر بسیار فاجعهباری برای منطقه است، باعث میشود که طرفین واقعبینانهتر نسبت به این مذاکرات نگاه کنند و به احتمال قوی در مقابل یکدیگر انعطافی نشان دهند که شرایط برای رسیدن به یک قرارداد پایدار فراهم شود. نگاه تاکتیکی و موقت داشتن و یا مذاکره برای مذاکره و یا به طول انجامیدن یا خنثی بودن مذاکرات، عملا به معنای شکست مذاکرات است. شکست مذاکرات و یا بنبست در مذاکرات نیز نتایج فاجعهباری برای منطقه و طرفین خواهد داشت.
آیا زمینۀ سرمایهگذاری آمریکاییها در ایران وجود دارد؟ این موضوع چقدر جدی است؟
موضوع سرمایهگذاری و همکاری اقتصادی در این دوره خیلی جدی است. ایران واقعا تصمیم دارد شرایط را برای ورود سرمایهگذاران خارجیِ غربی و بخصوص آمریکایی فراهم بکند. البته این کار احتیاج به زمینههایی دارد. خود تحریمها و شرایطی که به لحاظ حقوقی در این سالها وجود داشته، موانعی را ایجاد میکنند. ولی با این حال، نه تنها ایران، بلکه هیچ کشوری در دنیا نیست که به تکنولوژیهای هایتک آمریکا نیازمند نباشد. حتی چین و روسیه در مواردی برای فعالیتهای گاز و نفت خودشان احتیاج به ابزار هایتک دارند. بالاخره بزرگترین شرکتهای هایتک فعلا در آمریکا وجود دارد.
شرکتهایی مثل اپل، مایکروسافت، اینتل و یا آیبیام بزرگترین و بالاترین شرکتهای دارای فناوری در آمریکا هستند و اینها برای اقتصاد سایر کشورها خیلی مفید میتوانند باشند. من فکر میکنم ایران در مورد ایجاد بستر برای ورود سرمایه و تکنولوژی از کشورهای غربی و آمریکا، این دفعه جدیتر از دفعات پیش است. منتها این نیازمند ایجاد امنیت حقوقی، بستر مناسب در فعالیت بانکی، پیوستن ایران به افایتیاف و تصویب کنوانسیونهای پالرمو و سیافتی است که به نظر من این اقدامات در هفتههای آینده انجام خواهد شد.
آیا توافق احتمالی ایران با آمریکا مقدمهای برای رفع تقابل ۴۵ سالۀ دو کشور است؟ در این صورت تندروهای جمهوری اسلامی چه سرنوشتی پیدا میکنند؟
البته ریشۀ اختلافات ایران و آمریکا عمیق است و به این راحتی برداشته نمیشود ولی اگر توافق از سطح تاکتیکی و پروژهای خارج شود و به یک نوع اصلاح و واقعبینی در سیاست خارجی ایران برای ایجاد توازن در روابط خارجی بین شرق و غرب منتهی شود، به نظر من در داخل اثر خودش را خواهد گذاشت. یعنی این بار سیاست خارجی باعث گشایشهایی در داخل و یک نوع انبساط سیاسی خواهد شد. قطعا اولویت ایران کنترل تنش و کاهش شرایط تنشآمیز در منطقه است ولی ممکن نیست که توافق قابل قبولی صورت گیرد و از سرمایهگذاران خارجی دعوت شود ولی در داخل همچنان فضا بسته باشد و جریانات تندرو دست بالا را داشته باشند.
با اینکه تندروها در ایران و حتی در اروپا و آمریکا قابل حذف نیستند، اما بعد از این توافق دست پایین را خواهند داشت. ولی بالاخره تندروها وجود دارند و در ایران هم، بخصوص در نهادهای نظامی و امنیتی، جریانات تندرو حضور خواهند داشت ولی کنترل میشوند. جامعۀ مدنی در ایران قدرت پیدا میکند. بخصوص اگر پروژههای اقتصادی انجام شود و طبقۀ متوسط وضعیت بهتری پیدا کند، به طور طبیعی موقعیت برای فعالیت سیاسی و سیاستورزی اصلاحطلبانه فراهم خواهد شد. وقتی شرایط سخت باشد و دچار انسداد سیاسی، طبیعتا افکار و رفتار مردم به سمت یک نوع تندروی و رادیکالیسم پیش میرود. اما اگر شرایط تغییر کند، نگاه میانهروانه و مداراجویانه میتواند بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.
با این حال نیروهای رادیکال و تندرو به نظر من حذفشدنی نیستند. در اروپا هم این نیروها دارند رشد میکنند. در ایران هم طبیعتا وجود دارند ولی آینده بستگی دارد به اینکه بخش بزرگ جامعه که طرفدار توافق با جامعۀ جهانی و عادیسازی سیاست خارجی ایران است، چگونه بتواند ابراز وجود کند. اگر توافقی شکل بگیرد، که امیدوارم شکل بگیرد، امیدوارم جامعۀ مدنی قدرتمند بستر مناسبی برای سیاستورزی اصلاحطلبانه در داخل کشور و سپس اصلاحات ساختاری فراهم بکند.

واشینگتنپست: موضع آمریکا در قبال ایران متغیر است

مسعود رجوی کجاست؟