ایران اینترنشنال - سفر اخیر دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، به عربستان سعودی، امارات و قطر، یک واقعیت مهم را برای منطقه و مردم ایران آشکار کرد: اینکه ذهنیت و نگرش حاکمان یک کشور تا چه اندازه میتواند در تعیین مسیر رفاه یا فقر مردم آن کشور موثر باشد.
کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات و قطر با بهرهگیری از منابع نفت و گاز خود، توانستهاند سطح رفاه عمومی را افزایش دهند، رضایتمندی اجتماعی ایجاد کنند و جایگاه اقتصادیشان را در سطح جهانی تقویت نمایند. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران با وجود برخورداری از منابع مشابه، نهتنها در بهبود شرایط زندگی مردم ناکام مانده، بلکه بهواسطه سیاستهای اشتباه، جنگطلبی منطقهای و فساد گسترده، بخش بزرگی از ثروت ملی را به باد داده است. هشت سال پیش، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، کشورهای عربی خلیج فارس را «گاو شیرده» آمریکا خطاب کرد و ادعا داشت که این کشورها ثروت خود را از بین میبرند اما اکنون، پس از گذشت هشت سال، شواهد و آمارها نشان میدهد که دقیقا برخلاف این ادعا، جمهوری اسلامی ایران است که ثروت ایران را از بین برده و در مقابل، عربستان، امارات و قطر توانستهاند با سرمایهگذاری هدفمند، رفاه عمومی و توسعه پایدار ایجاد کنند. ایران و عربستان سعودی هر دو از بزرگترین دارندگان ذخایر نفتی در جهان هستند. عربستان با ۲۶۵ میلیارد بشکه ذخیره نفتی، دومین دارنده ذخایر نفت جهان پس از ونزوئلا است. ایران نیز با حدود ۱۵۵ میلیارد بشکه در جایگاه چهارم جهانی قرار دارد. بنابراین، مسئله نبود منابع نیست، بلکه نحوه استفاده از این منابع است. مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال درحالیکه عربستان سعودی با این ثروت عظیم سرمایهگذاریهای کلان داخلی و خارجی انجام داده و سطح رفاه عمومی را بهبود بخشیده، جمهوری اسلامی منابع مشابه را صرف اهداف نظامی و حمایت از گروههای نیابتی کرده و بخش عمدهای از آن نیز بهواسطه فساد داخلی غارت شده است.
درآمد سرانه مردم عربستان بیش از ۳۲ هزار دلار است و درآمد سرانه در ایران کمتر از دو هزار دلار. این تفاوتها تنها ناشی از سیاستگذاری اقتصادی نیست، بلکه بازتابی از تفاوت در ذهنیت و اولویتهای حاکمیتی است. عربستان اعلام کرده ۶۰۰ میلیارد دلار در آمریکا سرمایهگذاری خواهد کرد. ترامپ خواستار افزایش این رقم به ۱,۰۰۰ میلیارد دلار شده است. همچنین، ۱,۲۰۰ شرکت آمریکایی در عربستان فعالیت میکنند که ۲۰۰ شرکت از آنها دفتر مرکزیشان را به ریاض منتقل کردهاند. امارات نیز با رقم ۱,۴۰۰ میلیارد دلار، از عربستان در سرمایهگذاری در آمریکا پیشی گرفته است. در ایران، در دوره دولتهای احمدینژاد و روحانی، مجموع درآمد نفتی حدود ۱,۰۰۰ میلیارد دلار بود؛ تنها دولت احمدینژاد ۶۱۸ میلیارد دلار درآمد نفتی داشت. این رقم حتی از میزان سرمایهگذاری کنونی عربستان در آمریکا بیشتر است. با وجود این، این درآمد هنگفت صرف رفاه مردم ایران نشد. بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار از منابع ایران برای حفظ بشار اسد در چهار دهه در سوریه هزینه شد. جمهوری اسلامی سالانه بیش از ۱ میلیارد دلار به حزبالله لبنان پرداخت کرده است. همچنین، میلیاردها دلار برای تجهیز و پرداخت حقوق به گروههای نیابتی مانند حشد شعبی، حوثیها و فاطمیون اختصاص یافته است. در همین جنگهای نیابتی، بیش از ۴۰۰ هزار نفر در سوریه کشته و ۱۲ میلیون نفر آواره شدند. حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، خود اذعان کرده که ایران در بازسازی ضاحیه بیروت پس از جنگ ۲۰۰۶ بیش از صدها میلیون دلار هزینه کرده و دبیرکل جدید حزبالله نیز گفته مجددا و پس از جنگ اخیر، هزینههای بازسازی را از ایران دریافت کرده است. در شرایطی که کشورهای همسایه در حال توسعه زیرساختها و افزایش رفاه عمومی هستند، مردم ایران با مشکلاتی مانند کمبود آب، برق، گاز و تورم شدید مواجهاند. تصاویر قطعی برق در شهرهای مختلف ایران، نشان میدهد که بحران، ملی و فراگیر است. این وضعیت ناشی از یک ناکارآمدی ساده نیست. مشکل اصلی، ذهنیت حاکمان جمهوری اسلامی است. همان ذهنیتی که بهجای توسعه و پاسخ به مطالبات مردم، تمرکز خود را بر توسعه نظامی، حمایت از گروههای نیابتی و سرکوب داخلی گذاشته است. سال ۱۴۰۴ سال پایانی سند چشمانداز ۲۰ سالهای است که جمهوری اسلامی وعده داده بود تا آن زمان ایران «قدرت اول منطقه» شود. اما آنچه امروز محقق شده، افزایش فقر، سقوط جایگاه اقتصادی، گسترش نارضایتی عمومی و فاصله فاحش با کشورهای همسایه است. مسعود روغنی زنجانی، رییس سابق سازمان برنامه و بودجه، میگوید خامنهای به مسئولان گفته «اینقدر دنبال رفاه مردم نباشید؛ رفاه، مردم را بیدین میکند». با چنین ذهنیتی، طبیعی است که توسعه، رفاه، و عدالت اجتماعی جایی در اولویتهای حکمرانی جمهوری اسلامی نخواهد داشت.
این کشورها در سالهای اوج قیمت نفت که قیمت نفت به بشکهای ۱۴۰ تا ۱۵۰ دلار رسید صندوقهای بزرگ سرمایهگذاری ایجاد کردند. نتیجه این سیاستها آن بود که در سال ۲۰۲۳، سهم اقتصاد غیرنفتی عربستان از تولید ناخالص داخلی این کشور به بیش از ۵۰ درصد رسید. یعنی اقتصاد عربستان اکنون بیش از نفت، به اقتصاد غیرنفتی متکی است.

سرنوشت محتوم اپوزسیون دلبسته به بیگانه