2 خرداد 2584 ایرانی (1404 هجری)
در واپسین روزهای جنگ دوم جهانی، ایالات متحده آمریکا با فروافکندن دو بمب اتمی بر شهرهای ژاپنی هیروشیما و ناگازاکی به جهانیان نشان داد که به نیرویی دست یافته است، برتر از همه تواناییهای دیگران. پنج سال بعد، اتحاد شوروی نیز نخستین آزمایش اتمی خود را انجام داد. اصطلاح « ابرقدرت » در آن روزگار ساخته شد. پسانترها، انگلستان، فرانسه، چین، هندوستان، پاکستان و کره شمالی هم به بمب اتمی دست یافتند. هرچند دولت اسرائیل هنوز داشتن جنگ افزار اتمی را رسماً تائید یا تکذیب نکرده، اطلاعات فراوانی در چهل سال گذشته منتشر شده که نشان میدهد اسرائیل دست کم هشتاد و دست بالا 300، و بر پایه برخی گزارشها، تا چهارسد بمب اتمی در اختیار دارد.
فرمانروایان حکومت اسلامی ایران گمان میکنند که دستیابی به جنگ افزار هستهای، آنها را در میان ابرقدرتها مینشاند، برایشان مصونیت میآورد و در برابر حمله احتمالی خارجی بازدارنگی ایجاد میکند؛ بماند که امروزه در جهان کسی هندوستان و پاکستان و کره شمالی را ابرقدرت به شمار نمیآورد. هندوستان اگر در سالهای اخیر به جایگاه بالاتری در جامعه جهانی دست یافته، به لطف پیشرفتهای صنعتی و اقتصادیش است، نه به سبب داشتن بمب اتمی.
در میان مخالفان حکومت اسلامی هم کم نیستند کسانی که با تلاش حکومت برای دستیابی به سلاح هستهای مخالف نیستند و میگویند این رژیم میرود ولی بازدارندگی هستهای برای ایران میماند. این گمانها تا چه اندازه درست است؟
در سال 1984، ژنرال فرانسوی اتین کوپِل Etienne Copel از معاونت ستاد فرماندهی نیروی هوایی استعفا کرد و کتابی نوشت با عنوان « پیروزی بر جنگ Vaincre la guerre ».[1] پس از انتشار این کتاب، او در گفتگوهای رادیو تلویزیونی توضیح داد هدفش از استعفا، بازیافتن آزادی بیان بود تا بتواند دیدگاههایش درباره جنگ و به ویژه درباره بازدارندگی هستهای را در جامعه مطرح کند. دیدگاه ژنرال کوپل، به طور خلاصه، این بود که سلاح هستهای، جنگ افزاری برای به کار نبردن است. او این پرسش را مطرح میکرد که اگر شوروی بدون به کار بردن سلاح هستهای به اروپای غربی حمله کند و در آلمان غربی آن روزگار پیش بیاید و حتی به هامبورگ برسد، کدام رئیس جمهوری آمریکا جرأت میکند، با دانستن اینکه شوروی واکنش نشان خواهد داد، برای نجات دادن هامبورگ با سلاح هستهای به شوروی حمله کند و خطر حمله متقابل اتمی شوروی به شهرهای بزرگ آمریکا را بپذیرد؟ به عبارت روشنتر، کدام رئیس جمهوری آمریکا حاضر است نیویورک را فدای هامبورگ کند؟ همین پرسش را امروز از رئیس جمهوری فرانسه نیز میشود پرسید؛ اگر فردا روسیه به لهستان حمله کند، آیا رئیس جمهوری فرانسه میتواند برای نجات ورشو، پاریس، لیون و بوردو را در خطر حمله متقابل اتمی روسیه قرار دهد؟
در جریان جنگ روسیه و اوکرایین، اوکرایینیها بارها فرودگاهها، پادگانها، صنایع نظامی و حتی نیروگاهها و پالایشگاههای روسیه در درون خاک آن کشور را با پهپاد مورد حمله قرار دادند و پارسال حتی با نیروی زمینی در منطقه کورسک پیشروی کردند. مجهز بودن روسیه به سلاح هستهای، اوکرایینیها را از حمله به روسیه بازنداشت ولی روسیه علیرغم همه تهدیدهایی که کرد، نخواست یا نتوانست از سلاح اتمی استفاده کند.
از روز پس از حمله تروریستی 7 اکتبر 2023 حماس به اسرائیل، حزب الله لبنان و حوثیهای یمن حملههای موشکی به اسرائیل دارنده سلاح هستهای را آغاز کردند. حزب الله، شاید به سبب نزدیکی جغرافیایی، خود را از حمله اتمی اسرائیل مصون میدید ولی حوثیها هم که میتوانستند در معرض حمله اتمی باشند، از حمله به یک کشور دارنده سلاح هستهای پروا نکردند.
در اردیبهشت 2584 ایرانی (1404 هجری) هندوستان و پاکستان، دو کشور دارنده سلاح هستهای، با یکدیگر درگیر شدند. این هفتمین جنگ پاکستان با هندوستان، از زمان تشکیل آن کشور در سال 1947 و سومین جنگ این دو کشور، از زمان دستیابی هر دو آنها به سلاح هستهای بود. جنگ اخیر چند روز بیشتر طول نکشید ولی نشان داد که به کشور دارنده سلاح هستهای هم میتوان حمله کرد.
چرا راه دور برویم؟ حکومت اسلامی ایران پارسال دو بار، در فروردین و مهر 2583 (1403 هجری) با سدها موشک و پهپاد به اسرائیل، کشور دارنده سلاح هستهای، حمله کرد بی آنکه پاسخ اتمی دریافت کند.
این خودداریها از بردن دست به سوی دگمه آتش اتمی، نشان دهنده خردمندی کشورمدارانی است که این سلاح را در اختیار دارند ولی تردید وجود دارد که فرمانروایان اسلامی ایران نیز از همین خردمندی بهرهمند باشند. اکبر هاشمی رفسنجانی، از بنیادگذاران حکومت اسلامی ایران، در خطبههای نماز جمعه 23 آذر 2560 ایرانی (1380 هجری) گفت: « اگر روزی البته این خیلی مهم است دنیای اسلام متقابلاً مجهز شود به این سلاحهایی که امروز اسراییل دارد، آن روز این استراتژی استکبار به بنبست میرسد چون استعمال یک بمب اتم در داخل اسراییل هیچ چیزی باقی نمیگذارد. اما در دنیای اسلام آسیب فقط میزند و این اتفاق دور از عقل نیست ». این منطق هاشمی رفسنجانی، که در میان گردانندگان حکومت اسلامی "خردمندترین" به شمار میآمد، به منطق اسامه بن لادن، رهبر سازمان تروریستی القاعده، نزدیکتر است تا به روش رهبران دیگر کشورهای دارنده سلاح هستهای.
با چنین منطقی است که گردانندگان حکومت اسلامی، پنهانی، به غنی سازی اورانیوم پرداختند. وقتی نیرنگشان آشکار شد، گفتند که هدفشان از غنی سازی اورانیوم، تامین سوخت نیروگاه برق اتمی بوشهر است. محمود احمدی نژاد وقتی رئیس جمهوری اسلامی بود، در 20 فروردین 2566 ایرانی (1386 هجری) اعلام کرد که حکومت اسلامی به توانایی تولید صنعتی سوخت هستهای دست یافته است.[2] از آن تاریخ 18 سال میگذرد. در این مدت حکومت اسلامی نه تنها نتوانسته است حتی یک قرص یا میله سوخت اتمی به هیچ کشوری بفروشد، بلکه حتی نتوانست سوخت مورد نیاز نیروگاه بوشهر را تامین کند. سوخت این نیروگاه را روسها به ایران میفروشند و پسمانده آن را هم به روسیه میبرند؛ البته به هزینه ایران.
دروغگویی به آژانس بین المللی انرژی اتمی، در کنار ماجرای گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در سال 2538 (1358 هجری)، دست داشتن مستقیم و غیرمستقیم در کارهای تروریستی و نقض حقوق بشر، ایران را بیش از پیش زیر تحریمهای بین المللی قرار داد. ولی حکومت اسلامی از برنامه غنی سازی اورانیوم دست برنداشت. فرمانروایان اسلامی میگویند که برای تولید رادیودارو و کاربردهای کشاورزی (کدام کاربرد تاکنون عملاً انجام شده است؟) به غنی سازی نیاز دارند. به چه قیمتی؟ محمد قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین وزارت امورخارجه حکومت اسلامی، میگوید اصرار بر غنی سازی اورانیوم، تاکنون بیش از دو هزار میلیارد دلار برای ایران هزینه داشته است.[3] و این غیر از خسارتهای غیرمستقیم ناشی از تحریمهاست. در چنین شرایطی، اصرار بر غنی سازی بی مصرف اورانیوم اگر برای تهدید اسرائیل نیست، برای چیست؟
گر نیک بنگریم میبینیم که کسانی مانند خمینی، خامنهای، بن لادن و هاشمی رفسنجانی همه پیروان دین اسلام را یک امت به شمار میآورند و بر این باورند که اگر به قیمت از دست رفتن بخشی از این سرزمین و امت اسلام بتوانند اسرائیل را نابود کنند، بقیه سرزمین پهناور خلافت اسلامی و بیش از یک میلیارد مسلمان دیگر باقی میمانند تا نابودی یهودیان را جشن بگیرند. البته اگر به نقشه جغرافیای خاورمیانه بنگرید، به آسانی درمییابید که در چنین ماجراجویی فرضی، همه فلسطینیها هم همراه با اسرائیلیها یکجا دود میشوند و به هوا میروند.
فرمانروایان اسلامی غافلند که به کار نبردن سلاح هستهای هم حدی دارد. یک کشور دارنده سلاح هستهای تا زمانی دست به این جنگ افزار نمیبرد که بتواند با سلاحهای متعارف از خود دفاع کند ولی اگر، تحت شرایطی، موجودیت خود را در خطر ببیند، در به کار بردن سلاح هستهای درنگ نخواهد کرد. در صورت انداختن بمب اتمی بر اسرائیل، کشور مهاجم از واکنش اتمی اسرائیل مصون نخواهد ماند. فرماندهان سپاه پاسداران که معلوم نیست دانش نظامی را در کدام دانشکده فراگرفته و درجههای ژنرالی را کیلویی چند به دست آوردهاند، خیال میکنند که اگر پیشدستی کنند و مثلاً یک بمب اتمی روی نیروگاه اتمی اسرائیل در دیمونا Dimona بیندازند، اسرائیل خنثی میشود و دیگر نمیتواند واکنش نشان دهد. این را بارها گفته و نوشتهاند؛ مثل اینکه کسی فکر کند با انداختن بمب اتمی روی نیروگاه بوشهر دفاع موشکی ایران خنثی میشود. این "سرداران" نمیدانند که امروزه کشورهای پیشرفته دارای سلاح هستهای سامانه فرماندهی و حمله اتمی خود را متغیر قرار دادهاند، به طوری که دشمن مهاجم نتواند با یک ضربت آنها را خنثی کند. به گفته کارشناسان نظامی، اسرائیل هم همین روش را به کار برده و میتواند از زمین، هوا و دریا به حمله اتمی پاسخ دهد.
تسلیحات و استراتژی پدافند اتمی اسرائیل از پنهانترین رازهاست. سالها پیش از یک کارشناس نظامی شنیدم که میگفت اگر اسرائیل خود را در آستانه نابودی بیابد، فقط دشمن حمله کننده را از بین نمیبرد بلکه بیش از پنجاه شهر بزرگ عربی و اسلامی، از شمال آفریقا تا اندونزی، را نیز همراه با خود نابود میکند تا کسی نماند که بتواند نابودی اسرائیل را جشن بگیرد. آیا اسلامگرایانی از نوع خامنهای این را میدانند؟
تقریباً همیشه یکی از زیردریاییهای کلاس دولفین Dolphin نیروی دریایی اسرائیل در دریای عمان گشت میزند. این زیردریاییها 10 لوله پرتاب اژدر دارند که میتواند موشکهای کروز هم پرتاب کند. نگارنده نمیداند برد این موشکهای کروز چقدر است و آیا کلاهک اتمی هم دارند یا نه.
[1] - Etienne Copel, Vaincre la guerre, une autre défense, une autre armée, éd. Lieu Commun, Paris, 1984