Sunday, Jun 1, 2025

صفحه نخست » پاسخگوی نیاز امروز: ادامه الگوهای حزبی یا ساختارسازی تشکیلاتی؟ دیوید اعتباری

etebari22.jpgدیوید اعتباری - کیهان لندن

در شرایطی که رژیم جمهوری اسلامی نه اجازه‌ی تأسیس احزاب مستقل را می‌دهد، نه رسانه‌ی آزاد را تحمل می‌کند، و نه کمترین اصول رقابت سیاسی را رعایت می‌کند، این پرسش مهم مطرح می‌شود: تشکیل و فعالیت «احزاب سیاسی» در خارج کشور، در چنین فضایی چه معنا و کارکردی می‌تواند داشته باشد؟

ایرانیانی که در جوامع آزاد و دموکراتیک زندگی می‌کنند، ممکن است بر اساس تجربه‌ی خود، تصور کنند که دموکراسی بدون حزب سیاسی معنا ندارد. اما آنچه اغلب نادیده گرفته می‌شود، این است که حزب سیاسی کارآمد، در بستر دموکراتیک معنا پیدا می‌کند، نه در خلأ یا در میانه‌ی مبارزه با یک رژیم استبدادی.

در سال‌های گذشته، فعالیت بسیاری از این احزاب تبعیدی در عمل به صدور بیانیه، تحلیل‌ رسانه‌ای، یا رقابت‌های فرسایشی میان خودشان محدود شده و نه تنها به همگرایی کمکی نکرده‌اند، بلکه شکاف و چنددستگی در صفوف مخالفان را تشدید کرده‌اند.

اکنون که ایران درگیر نبردی نابرابر با رژیمی است که از ماشین سرکوب، بودجه‌های کلان، و تبلیغات ایدئولوژیک برخوردار است، اتکا به مدل‌های کلاسیک حزبی، نه واقع‌گرایانه است و نه مؤثر. این به‌ هیچ‌ وجه به معنای مخالفت با همگرایی گرایش‌های سیاسی یا تلاش برای شکل‌گیری جبهه‌های فکری نیست بلکه تأکید بر این است که تمرکز امروز باید نه بر «اعتقادات سیاسی مشترک»، بلکه بر «وظایف ملی و عملیِ مشترک» باشد.

در نگاه نخست، تشکیل حزب سیاسی می‌تواند نشانه‌ای از بلوغ سیاسی و آمادگی برای دوران پس از تغییر باشد. اما در عمل، تجربه‌ی چند دهه‌ی گذشته نشان داده که احزاب ایرانی در تبعید، نه‌تنها نتوانسته‌اند نقش مؤثری در شکل‌ دادن به اپوزیسیون ایفا کنند، بلکه گاه به عامل تفرقه و بی‌اعتمادی نیز تبدیل شده‌اند.

دلیل اصلی این ناکارآمدی، نه در نیت افراد، بلکه در تضاد ساختاری میان ماهیت حزب سیاسی و مرحله‌ ی تاریخی است که در آن قرار داریم. حزب، ذاتاً نهادی رقابتی است: در پی جذب هوادار، کسب قدرت، و پیروزی بر رقبای دیگر. اما ما هنوز وارد مرحله‌ی رقابت دموکراتیک نشده‌ایم؛ ما در میانه‌ی یک جنگ نابرابر با رژیمی هستیم که تمام ابزارهای قدرت را در اختیار دارد.

در چنین شرایطی، ایجاد حزب با گرایش سیاسی مشخص، بیشتر به صف‌بندی و واگرایی منجر می‌شود تا اتحاد و هماهنگی ملی. به‌ ویژه در حالی که این احزاب عمدتاً در تبعید فعالیت می‌کنند، نه تنها از ارتباط ارگانیک با جامعه‌ی داخل محروم‌اند، بلکه گاه به ابزار تبلیغاتی برای تخریب دیگر نیروهای اپوزیسیون نیز تبدیل می‌شوند؛ پدیده‌ای که در سال‌های اخیر بارها شاهد آن بوده‌ایم.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

ساختارسازی تشکیلاتی و ساماندهی تشکیلاتی، برخلاف حزب سیاسی، نه برای رقابت در انتخابات یا تبلیغ ایدئولوژی خاصی تشکیل می‌شوند، بلکه هدف آنها تمرکز بر یک وظیفه‌ی مشخص و فوری است: سازماندهی، تضعیف، و در نهایت براندازی یک رژیم سرکوبگر.

ویژگی‌های چنین ساختارهایی عبارت‌اند از: ساختار چابک، تمرکز بر مأموریت عملی، دوری از رقابت‌های فرسایشی، و تلاش برای ایجاد پیوند واقعی با نیروهای داخل کشور. این نوع تشکل‌ها معمولاً در دوران پیش ا‌ز گذار در کشورهای دیگر نیز شکل گرفته‌اند؛ نمونه‌هایی چون «کنگره ملی آفریقا» در آفریقای جنوبی یا جنبش همبستگی «سولیدارنوش» در لهستان. در هر دو تجربه، نیروهای مؤثر ابتدا توانستند جبهه‌هایی غیرایدئولوژیک اما هدفمند ایجاد کنند که تمرکز آن نه بر کسب قدرت، بلکه بر پایان‌دادن به ساختار سرکوب بود.

از سوی دیگر، برخی از نیروهای اپوزیسیون تمرکز خود را بر ایجاد لابی در نهادهای سیاسی و رسانه‌ای بین‌المللی گذاشته‌اند. این رویکرد، در حال حاضر در جلب توجه جهانی به نقض حقوق بشر در ایران، می‌تواند مفیدتر از درگیری‌های حزبی باشد. اما در نهایت باید آگاه بود که لابیگری اگر بدون پشتوانه‌ی سازمانیافته و بدون وجود یک جریان منسجم و فعال در صحنه باشد، در بهترین حالت به فهرستی از خواسته‌ها و آرزوها برای دیگران تبدیل می‌شود؛ نه طرحی از سوی خود ما.

در چنین شرایطی، حتی همدلی خارجی نیز به نتیجه‌ی پایداری منجر نخواهد شد. تا زمانی که اپوزیسیون نتواند نیرویی متحد، هدفمند و متکی به خود شکل دهد، فشارهای بین‌المللی نیز صرفاً به حرکت‌های مقطعی و نمادین محدود خواهد ماند.

اگر رژیم جمهوری اسلامی را نه صرفاً به‌ عنوان یک ساختار فاسد، بلکه به‌مثابه‌ یک نیروی اشغالگر و انیرانی تعریف کنیم، آنگاه ضرورت مقاومت ساختاری و متمرکز علیه آن، واضح‌تر و بیشتر قابل درک‌ می‌شود.

دموکراسی فردا، نیازمند سازمانیافتگی امروز است؛ اما این سازمانیافتگی و ساماندهی باید معطوف به وظیفه باشد، نه عقیده.

تا زمانی که این بازتعریف صورت نگیرد و اپوزیسیون برون‌مرز بجای تمرکز بر مبارزه‌ی ساختاری علیه کلیت نظام، همچنان درگیر بازتولید مدل‌های حزبی و رقابت‌های نمادین باقی بماند، خواه‌ناخواه در تله‌ی پارادایم حزب‌بازی اصلاح‌طلبانه گرفتار خواهد ماند؛ انگاره‌ای که بازدهِ واقعی آن، تداوم نظام تفرقه است، نه براندازی آن.

*دیوید اعتباری مدافع حقوق بشر و دموکراسی، بنیانگذار سازمان «Stop Child Execution» و نویسنده کتاب Beyond Ideology: The Technocratic Roadmap to Free Iran که در دست انتشار است.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy