Friday, Aug 15, 2025

صفحه نخست » تأملی در مناظره‌ی سرکوهی و کنگرلو

iranint.jpgاحسان نگارچی

مناظره‌ای میان دو رجل شناخته‌شده، آقای فرج سرکوهی و آقای کنگرلو در ایران اینترنشنال برگزار شد؛ مناظره‌ای که گرچه به قصد گفت‌و‌گو آغاز گشت، اما در لابه‌لای جدل‌های لفظی، رنگ جدال به خود گرفت و از طراوت انصاف فاصله گرفت.


این دو از چهره‌های نام‌آشنای عرصه‌ی سیاست‌اند؛ یکی در زمره‌ی روشنفکران منتقد و اهل قلم، دیگری در شمار فعالان سیاسی با نگاه پادشاهی مشروطه . مناظره ی آنان در باب جنگ دوازده‌روزه‌ی اخیر و نسبت آن با «جنبش مردم ایران» بود، و پرسش محوری آن بود که آیا کمک اسرائیل به مردم ایران، برآمده از حسن نیت است یا از منافع و....؟ اما افسوس که گفت‌و‌گو بوی تعصب گرفت، و کار به جایی کشید که برخی سخنان، جامه‌ی منطق از تن بدر کردند و در حیطه‌ی مغالطه و حتی توهین لغزیدند.
اکنون چند نمونه از این لغزش‌ها را به روشنی می‌نمایانم


مغالطه‌ی نخست: تحریف مدعای طرف مقابل


آقای کنگرلو به‌روشنی می‌گوید: «اسرائیل بر مبنای اشتراک منافع با مردم ایران، از خیزش آنان حمایت می‌کند؛ زیرا موجودیت خود را در خطر می‌بیند و سود خود را در تضعیف جمهوری اسلامی می‌جوید.» این سخن، چه درست باشد و چه نادرست، موضعی مشخص و واضح است.


اما آقای سرکوهی در پاسخ، چنان می‌نماید که گویی کنگرلو گفته است: «یا با اسرائیل هستید یا با جمهوری اسلامی»؛ و این، تقسیم‌بندی‌ای است جزم‌اندیشانه، که نه در بیان کنگرلو آمده و نه از لحن او مستفاد می‌شود. این‌گونه تحریفِ مقصود، در منطق کلاسیک، مغالطه‌ی «مرد پوشالی» (Straw Man) نام دارد: یعنی صورت مسأله را تغییر دادن و به طرف مقابل ، سخنی نسبت دادن که نگفته است، تا آنگاه با آن پیکار کردن، و این نه نشانه‌ی عقل آزاد، که علامت نیت ناصواب و یا سو تفاهم است.

مغالطه‌ی دوم: استفاده از لغزش زبانی برای برساختن اتهام ایدئولوژیک


کنگرلو در فرازهای گوناگون گفت‌و‌گو، واژه‌ی «ملت ایران» را به‌کار می‌برد. اما در یکی از جملات، شاید از سر شتاب یا لغزش زبان ، از «قوم ایرانی» سخن می‌گوید. چنین اشتباهی در سیاق گفتار طبیعی است و از آن، نباید بنای معناشناختی و تحلیلی ساخت.
اما سرکوهی با تندی و خشم، این لغزش لفظی را دست‌مایه‌ی اتهامی سنگین می‌کند و او را «فاشیست» می‌نامد. اینجا نیز با نوعی مغالطه‌ی دیگر روبه‌روییم: مغالطه‌ی «ضربه به شخص» یعنی به‌جای نقد گفتار، به شخصیت گوینده حمله بردن، و با نسبت‌های تند، سخن او را بی‌اعتبار ساختن. در حالی‌که اهل تعقل و مناظره، با طرف مقابل خود نیز به مدارا و مروت سخن می‌گویند، حتی اگر مخالف یک‌دیگر باشند.

مغالطه‌ی سوم: تغییر کلیدواژه‌ها برای تهییج عاطفی مخاطب


کنگرلو در جایی دیگر می‌گوید: «اسرائیل برای حفظ امنیت خود و در مواجهه با تهدید جمهوری اسلامی، اقدام نظامی می‌کند. در این میان، نزدیکی منافع مردم ایران با منافع اسرائیل، سبب شده تا این حملات به نحوی، زمینه‌ی فروپاشی سرکوب را فراهم آورد.» این تحلیل، خواه دقیق باشد یا مخدوش، ناظر بر تلاقی منافع است، نه تشویق به خشونت یا تحمیل ترس بر مردم.


اما سرکوهی سخن او را چنین بازمی‌گوید: «شما می‌گویید اسرائیل آن‌قدر باید بمباران کند تا مردم مجبور شوند به خیابان بیایند!» و سپس نتیجه می‌گیرد که این «فاشیسم» است. اینجا ما با مغالطه‌ی مصادره به مطلوب و نیز تحریف کلیدواژه‌ها مواجه‌ایم. یعنی واژگانِ سخنِ گوینده را تغییر می‌دهیم، بار عاطفیِ آن را شدت می‌بخشیم، و آن‌گاه بر مبنای این بازسازی کاذب، داوری اخلاقی می‌کنیم.


کلام آخر
ما بیش از همیشه محتاجیم به کسانی که زبان به انصاف گشایند، نه به اتهام؛ و نقد را جایگزین نفرت کنند، نه نفی را جای گفتگو.
فرزانگی آن است که حتی از طرف مقابل نیز سخن درست را بشنویم، و لغزش‌ها را با دقت بنمایانیم، نه با دشمن‌انگاری.
به قول سهراب:


«چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید»؛
و من می‌افزایم: گوش‌ها را نیز باید شست، تا به صدای منطق، آشناتر شویم.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy