Sunday, Jun 1, 2025

صفحه نخست » ایدئولوژی ها و ایدئولوژی های روی کاغذ، اکبر دهقانی ناژوانی

Akbar_Dehghani_Najvani.jpgچند هزار سال پیش تا به حال به خاطر کمبود علم و آگاهی فرد و افراد در برخورد با واقعیات درونی خود، یعنی در رابطه با ذهن، روح و جسم خودشان و همچنین در رابطه و برخورد با واقعیات بیرون از جسم خود، یعنی واقعیات اجتماعی و محیط زیست به موقع و بجا از عقل و احساس خود درست استفاده نکرده اند و عقبگرد کرده اند.
این یعنی مردم در جایی که بایستی بجا و به موقع در برخورد با این واقعیات درونی و بیرونی عقلی برخورد می کردند از روی نادانی، بی سوادی، ترس، توهم و بی دقتی اشتباهاً احساسی برخورد کرده اند. در جایی دیگر در برخورد با واقعیات که می بایستی بجا و به موقع احساسی برخورد می کردند اشتباهی عقلی برخورد کرده اند. در جاهایی هم که می بایستی از هر دو در اندازه های مختلف بجا و به موقع استفاده می کردند از روی نادانی، خرافات و عادتهای غلط و سطحی نگری، خستگی و بیماری های ذهنی، روحی و جسمی اندازه بکارگیری این دو، یعنی عقل و احساس را ندانسته و بر خرابی های ذهنی، روحی و جسمی خود و همچنین بر خرابی های اجتماع و محیط زیست افزوده اند.
ما انسانها، اجتماع و محیط زیست در رابطه‌ با هم رشد و روی رشد هم تاثیرات متقابل داریم. هر اشتباه و خرابی در هر سطحی ضررش به همه می رسد.
این یعنی برداشت بشر از واقعیات درست نبوده و ایده ها، طرز فکر ها و پروژه های غلط خلق کرده و آنها را غلط بکار برده و مخرب رشد داده. آنها را به ایدئولوژی های مذهبی، ناسیونالیستی قومگرایی افراطی مخرب تبدیل کرده است. در نبود علم، عقل سلیم و احساس سالم، این ایدئولوژی ها نتوانسته اند از رشد و تکامل خود نیز ایدئولوژی های جدیدتر، متکامل تر و رشدیابنده تر از خودشان خلق کنند. فرد و افراد در همین ایدئولوژیهای راکد درجا زده. هم خود و هم این ایدئولوژی ها را پیر و فرسوده و آنها را بدون هیچ تغییر درستی به نسلهای بعدی انتقال می دادند. نسل‌های بعدی نو آور که در حال رشد بودند برای رشد متناسب با سن خود به چیزهای نو احتیاج داشتند.
آنها تحمل این ایدئولوژی های راکد، متوهم، انزواطلب و لجن را نداشته و راه فرار هم از آنها نداشته اند، چون پادشاهان، درباریان ، روحانیون مذهبی و مذهبی های افراطی با تهدید ، زندان، انزوا، تحمیل، فریب، توجیه گرایی، ترس از عذاب الهی، ترس از جهنم، ترس از کافر و بی دین شدن، ترس از شیطان و جن این نوجوانان و جوانان را به انزوا، اضمحلال، بی عقلی، بی عاطفگی، فقر،‌ تنگدستی کشاندند. آنها را مسخ و این ایدئولوژی ها، بخصوص ایدئولوژی مذهبی را به آنها تحمیل که هیچ نوع تجانس با ذهن، روح، عقل، احساس و جسم رشدیابنده این نوجوانان و جوانان نداشتند. این جوانان و نوجوانان مسخ شده و افراطی به جای اینکه انرژی ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی خود را در مسیر درست آینده ساز صرف کنند، این انرژی را در راه خدای احساسکور و این ایدئولوژی ها، بخصوص ایدئولوژی مذهبی صرف کرده تا مرز جنگ و کشت و کشتار. در این جنگها مردم ضعیف تر، فقیرتر و بی سوادتر و این ایدئولوژی های راکد بیشتر تقویت و راکد و منزوی تر و بیشتر بر ذهن و روح مردم مسخ شده خدایی حکومت می کردند.
خطر ایدئولوژی روی کاغذ:
بعضی ها بر این باورند که مذهب افراطی ایدئولوژی روی کاغذ است. بکار بردن چنین اصطلاحی در باره مذهب چندان درست نیست و ما را در درک ایدئولوژی ها، بخصوص مذهب به اشتباه می کشاند.
در چنین ایدئولوژی های راکد و مظهر خرافات در بالا، طرز فکر، طرح، برنامه و پروژه داشتن برابر است با ضدیت با دین و خدا. فرد عاقل را به عنوان کافر می کشند تا عقل سلیم و احساس سالم رشد نکند و ایدئولوژیها، بخصوص مذهبی بر ذهن، روح و جسم مردم خداگونه حکومت کنند. آنها همه چیز را در ذهن، روح و جسم و در اجتماع و محیط زیست به رکود و لجن می کشانند، پس این باور بعضی ها که مذهب ایدئولوژی روی کاغذ است چندان منطقی نیست.

پس چه می تواند می باشد؟ گفته می شود که ايدئولوژی ها، بخصوص مذاهب و کتاب مقدس آنها برای راهنمایی و هدایت بشر آمده اند. اما همانطور که در بالا گفته شد چندین قرن در رکود و بن بست بوده اند و در عمل حرفی برای گفتن نداشته و ندارند، برای مثال کتاب مقدس مذهبی، یعنی قرآن از محتوا خالی و مطالبش را از تورات و انجیل کپی کرده و کاغذ بی محتوا بیش نیست،‌ پس بنابراین این ایدئولوژی مذهبی روی کاغذ راکد نه فقط نمی تواند به عنوان طرح و برنامه و پروژه مطرح و بر روی میز مطالعه مؤرد بحث و بررسی قرار گیرد، بلکه آن را با پارچه مخملی می پوشانند. بابا بزرگ و ننه بزرگ این کاغذ ایدئولوژی مذهبی، یعنی قرآن را می بوسند و می گذارند در تاقچه بالا تا برکت به خانه بیاید. اما مدام خاک می خورد. هر چند وقت دوباره آن را گردگیری و بوسیده و می گذارند در تاقچه بالای اتاق خود تا دوباره خاک بخورد. این یک معنی و برداشت از《ايدئولوژی روی کاغذ 》مذهب و قرآن است.

اما این ایدئولوژی روی کاغذ یک معنی دومی هم دارد. اگر از مذهبی ها بپرسید که این قرآن که در تاقچه بالا خاک می خورد به چه دردی می خورد؟ آنها به این سؤال برخورد تند ذهنی و خیالی می کنند و می گویند؛ استغفرالله، این چه سؤالی است که می کنی؟ این کتاب مقدس خدا است. مگر کافر شده ای؟ در این قرآن همه چیز است. عیب از ما است که نمی توانیم قرآن را بفهمیم. اگر می فهمیدیم و به آن عمل می کردیم تا این حد عقب نبودیم و مشکل نمی داشتیم.
این یعنی ایدئولوژی مذهبی فقط در تاقچه بالای مادر و پدر بزرگ و فقط ایدئولوژی روی کاغذ نیست، بلکه در تاقچه بالای ذهن، روح و جسم ما هم هست و آنها را مثل خوره می خورد و در حرف و عمل ما را آتش به اختیار بار می آورد. جمهوری اسلامی خودش از اینها قماش است و از این آدم‌های عقب افتاده زیاد دارد، البته مذاهب دیگر، ناسیونالیستها، قومگرایان و کمونیستهای افراطی هم به احساسکور ایدئولوژی خود گرفتار، ذهنگرا، متوهم، منزوی و خود فریبی و دیگران فریبی می کنند، ولی نه در حد مذهبی های افراطی، بخصوص آخوندها،
پس بنابراین گفتن اینکه مذهب و قرآن ایدئولوژی روی کاغذ است و یا در تاقچه بالای خانه مادر و پدر بزرگ است بیشتر شبیه به شوخی است.
به خاطر این برداشت غلط تاریخی، روشنفکران دینی و غیر دینی و مردم عادی مذهبی و غیر مذهبی و ایدئولوژی های ناسیونالیستی، قومگرایی و کمونیستی همه از روی بدفهمی و نفهمی در دام مذهب آخوندی گرفتار شدیم، بخصوص بعد از انقلاب ۵۷. چرا؟، چون آن را ایدئولوژی روی کاغذ و آن را در تاقچه بالاخانه مادر و پدر بزرگ دیدیم. غافل از اینکه مذهب در تاقچه بالاخانه ذهن، روح و جسم ما حاکم و مثل خوره ذهن، روح و جسم‌ما را می خورد.
در آخر رژیم شاه این کفه زدگی مذهبی در ذهن و روح ما را بیشتر دستکاری کردند. خمینی مظهر پوسیدگی مثل قارج سمی در ذهن و روح کفه زده ما رشد کرد. ما با تاقچه بالای خراب و پوسیده ذهنی و روحی خود و با این مذهب افراطی، کتاب مقدس آن قرآن و خمینی و دستهای پنهان داخلی و خارجی انقلاب شوم و کذایی۵۷ را راه انداختیم. کور از خدا چه می خواهد؟ دو تا چشم بینا. ما دو تا چشم بینای خودمان را در آورده و دو دستی تقدیم مذهب و آخوندها کردیم.
در اوایل انقلاب ۵۷ احساسکور مذهبی قوی به احساسکور ناسیونالیستی، قومگرایی و کمونیستی افراطی گفت که با سلطه من بر شما انقلاب پیروز شد، پس باید بیشتر در خدمت من باشید تا من بر ذهن، روح و جسم مردم خدایی حکومت کنم. من با عقل سلیم، احساس سالم و علم می جنگم تا آنها ضعیف و مردم هم جانی و مالی قربانی، ضعیف، فقیر و نادان تر بشوند. مردم نباید تمایلی به عقل سلیم، احساس سالم و علم پیدا کنند، پس ایدئولوژی مذهبی روی کاغذ راکد نبوده و همه چیز را هم ویران کرد. آیا روی کاغذ چیزهای خوب هم هست؟
آری، طرز فکر، طرح، برنامه و پروژه خوب روی کاغذ :
طرز فکرها، طرحها، برنامه ها و پروژه هایی که روی کاغذ هستند و هنوز پیاده نشده اند. اگر از ایدئولوژی های راکد، بخصوص مذهبی سر چشمه گرفته باشند همان وضعیت بالا را پیاده می کنند. اما اگر مردم از ایدئولوژی های راکد، بخصوص مذهبی فاصله گرفته باشند کم کم طرز فکرها، طرحها، برنامه ها و پروژه هایی پیدا می کنند که خام هستند. اولا این طرز فکرها و ..... نمی توانند ایدئولوژی به حساب آیند، چه برسد به ایدئولوژی روی کاغذ، چون هنوز مثل ایدئولوژی پیاده و عملی نشده اند . دوما آنها از ایدئولوژی های مذهبی، ناسیونالیستی، قومگرایی و کمونیستی گرفته نشده اند. اگر در عمل درست بکار روند به ایدئولوژی رشدیابنده تبدیل می شوند. سوم این طرز فکرها، طرحها، برنامه ها و پروژه ها در حالت بالقوه بودن توانایی رشدیابندگی بالایی می توانند داشته باشند، چون از تجارب و شناختهایی به دست آمده اند که از ایدئولوژیهای افراطی، بخصوص مذهب فاصله زیادی دارند. فقط می ماند که آیا متخصصین شناختها، تجارب و مهارت‌های لازم را دارند که این طرز فکرها... را در عمل درست به کار بندند یا نه؟ آیا امکانات مالی و لجستیکی برای مراحل عملی آنها کافی است یا نه؟
این مطلب را بیشتر باز می کنم:
هر ایده، طرز فکر ، پروژه علمی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حقوقی را در ابتدا روی کاغذ نوشته و سپس آنها را روی میز می آوریم و با هم در باره آنها بحث و بررسی و تبادل نظر می کنیم. نهایتا آنها را روی کاغذ تکمیل تر کرده و سپس اگر امکانات مالی و لجستیکی آنها فراهم باشد آنها را در اجتماع، محیط زیست، صنعت، اقتصاد، سیاسیت و علوم اجتماعی( جامعه شناسی و روانشناسی) و غیره بکار می بریم تا در عمل در سطحهای مختلف جواب بدهند.
در ابتدا این طرز فکر ها، ایده ها و پروژه های روی کاغذ هستند. اگر آنها را در عمل بکار ببریم تا رشد بکنند. در ابتدا چون هنوز رشد نکرده و خودشان را آنطور باید و شاید نشان نداده اند فقط در حد تدابیر و فنون تاکتیکی ارزیابی و مطرح می شوند. آنها نه آن موقع که روی کاغذ بوده اند و نه در ابتدای پیاده شدنشان در مرحله تاکتیک، چندان رشد ندارند و ایدئولوژی نیستند.
اما اگر توسط افراد آگاه و با تجربه این طرحها، طرز فکرها و پروژه ها در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست بکار رفته شوند و مراحل مختلف تاکتیکی و استراتژیک را در رابطه با انسانها و واقعیات اجتماعی و محیط زیست طی کنند. این ایده ها، طرز فکرها و پروژه ها با ما انسانها و با این محیط ها رشد کرده و به ایدئولوژی های رشدیابنده تبدیل می شوند که با ایدئولوژی های مذهبی، ناسیونالیستی، قومگرایی و کمونیستی افراطی فرقهای اساسی دارند.
در این حالت این ایدئولوژی های رشدیابنده و ما انسانها واجتماع و محیط زیست در رابطه با هم رشد داریم. هر کدام نسبت به رشد و تکامل خود و نسبت به رشد و تکامل همدیگر در سطحهای مختلف جوابگو هستیم و روی رشد همدیگر تاثیر متقابل می گذاریم. اگر این بده و بستانها نسبتا درست و همراه با آگاهی باشند مشکلات فردی و جمعی، مشکلات اجتماع و محیط زیست و مشکلات ایدئولوژی ها تا حدود زیادی درست حل می شوند و ایدئولوژی های ما به ایدئولوژیهای کهنه و راکد، مثل مذهب تبدیل نمی شویم. آثار و میزان رشد و پیشرفت آنها را ما در سیاست، اجتماع، فرهنگ، حقوق، اقتصاد، صنعت و چگونگی رشد خود و این ایدئولوژی ها می بینیم.
اما از آنجایی که انسانها رشد محدود دارند و کم کم‌ پیر و فرسوده می شوند. ایدئولوژی های آنها هم رشد کمتر و به مرور محدود و پیر و فرسوده می شوند. فرد و افراد قبل از بازنشستگی باید هر چه از این ایدئولوژی ها به دست آورده اند، مثل علم، تجارب و شناختهای درست، آنها را به موقع و بجا در اختیار نسل‌های بعدی خود قرار دهند. نوجوانان و جوانان به موقع و بجا آنها را یاد گرفته و به موقع و بجا متناسب با سن، استعداد، میزان یادگیری و خلاقیتشان چیز های نویی به این تجارب و شناختهای ایدئولوژیکی می افزایند تا این ایدئولوژی ها به روز تر و جوابگوتر شده و حساب شده از کهنگی، درجا زدن و پیری فاصله بگیرند، به عبارت دیگر نسل‌های جدید نو آور با خلاقیت، پشتکار در عمل و تئوری از این ایدئولوژی های رشدیابنده که به موقع به دست آنها رسیده الهام گرفته و افکار، طرحها و پروژه های جدید خلق می کنند و با بکارگیری آنها در این ایدئولوژی ها این ایدئولوژی های رشدیابنده را دگرگون و مترقی تر کرده و آنها را از رفتن به طرف پیری، درجا زدن و رکود نجات می دهند. در این حالت افراد مسن با خیال راحت کم کم بازنشسته می شوند. اما اجتماع، محیط زیست، انسانها و این ایدئولوژی ها در رابطه با هم به رشد و تکامل متقابل خود ادامه می دهند.
نتیجه گیری کلی
۱- ایدئولوژی روی کاغذ، یعنی جفنگیات تورات و انجیل و از همه بدتر قرآن که در تاقچه بالای مادر بزرگ و پدر بزرگ و یا در تاقچه بالای ذهن و روح خاکستری ما کفه زده اند و ذهن، روح و جسم ما را مثل خوره می خورند.
۲- شکل دیگر این ایدئولوژیهای روی کاغذ روایت‌ها، احادیث دروغین و متناقض و یا توضیح المسائل چرند آیت الله ها می باشند که از همدیگر دزدیده و کپی کرده اند. اینها هم مثل قرآن و یا کتاب آسمانی مذاهب دیگر قابل بررسی و پیاده شدن نیستند.
۳- حکومت آخوندی جمهوری اسلامی ایدئولوژیهای مخرب و کهنه روی کاغذ هستند که قابل مطالعه، بحث، بررسی و قابل اصلاح نیستند و در عمل نمی توانند ایدئولوژی رشدیابنده بوجود آورند. اما برای خرابکاری و ویرانی دست بالایی دارند.
۴- خوشبختانه مردم ما به ایدئولوژیهای افراطی، بخصوص مذهبی و آخوندجماعت پشت کرده و با خلاقیت و با کمک عقل، احساس و علم با آنها می جنگند تا آنها را از ذهن، روح و جسم و زندگی خود بزدایند. مردم در سطحهای مختلف تا آن حدی که بتوانند به هم کمک می کنند که در عمل و در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست طرز فکر ها، تئوری ها، طرحها و پروژه هایی را برای درک و فهم واقعیات خلق کنند تا با آنها ایدئولوژی مذهبی و آخوندیسم افراطی دشمن اصلاح و پیشرفت را کم کم کنار زده و طرز فکرها و.... جدید خودشان را در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست رشد داده و به ایدئولوژی رشدیابنده تبدیل کنند.
۵- اما ما که پیر می شویم ايدئولوژی های ما هم پیر می شوند، پس قبل از بازنشستگی ما باید ما آنها که هنوز پیر و کهنه نشده اند را به نسلهای بعدی انتقال دهیم تا نسلهای جدید وقت کافی داشته باشند و آنها را یاد گرفته و بکار بندند. نسلهای جدید با کمک علم، عقل سلیم و احساس سالم خودشان چیزهای بهتری به این ایدئولوژی ها اضافه کرده تا این ایدئولوژی ها به روز شوند و نسل به نسل جلوی پیری خود را بگیرند ، نمونه اش تکنولوژی ها، صنعت کامپیوتر، اینترنت و گوشی های پیشرفته که با رشد و پیشرفت ما همراه و به روز شده اند. ما مردم ایران هم کم و بیش با آنها سر و کار و با آنها رشد کرده ایم و با این رشد به آخوندیسم و مذهب افراطی پشت کرده ایم.
۶- اگر ما بدانیم کجا ها عقلی و کجا ها احساسی و کجا ها در اندازه های مختلف از هر دو استفاده کنیم می توانیم به مرور فردگرایی و جمعگرایی بی حساب و کتاب، انحصارگرایی، مطلقگرایی، فاصله های طبقاتی و همچنین دو قطبی شدن جامعه را کنترل و تنظیم کنیم. به همین نسبت افراط و تفریط در فردگرایی، جمع گرایی و فاصله های طبقاتی کمتر شده و متقابلا تمام آنها زیر مجموعه درست تری پیدا می کنند و با کمک این زیرمجموعه ها جلوی رشد انحصارگرایی و مطلقگرایی و دوقطبی شدن جامعه گرفته خواهد شد.
ایدئولوژی مذهبی، ناسیونالیستی، قومگرایی و کمونیستی ضعیف تر شده و ذهن و روح مردم از آنها آزاد تر و مردم از آنها فاصله می گیرند و از کارایی ایدئولوژی های افراطی کاسته می شود. به همین نسبت سنگینی بار زندگی تا حدود زیادی از روی دوش ایدئولوژی ها و مذهب افراطی برداشته و می افتد روی دوش عقل، احساس و علم خود مردم. کم کم از افراط ايدئولوژی ها کاسته و تا حدودی برای مردم قابل تحمل تر می شوند،، نمونه آن مسیحیت در اروپا ضعیف تر است، چون علم، عقل سلیم و احساس سالم حرف بیشتری برای مردم دارند.
البته اروپا و کلا جهان مشکلات دیگری هم دارند. در بالا نگارنده فقط یه ایدئولوژی احساسکور حاکم بر ذهن و روح مردم اشاره کردم که ضد عقل بود و فقط یک طرف سکه ایدئولوژی را نشان می داد. اما آن روی دیگر همین سکه ایدئولوژی، نظام سرمایه داری ایدئولوژیک زده حهانی را می بینیم که گرفتار عقلکور سرمایه داران است. عقلکور نظام سرمایه داری ضد احساس و از سرمایه داران میلیاردر می خواهد که پای روی احساس خود گذاشته و مردم کشور خود و مردمان کشورهای فقیر را غارت و چپاول کنتد، حتی اگر همراه با چنگ، کشت و کشتار باشد، برای مثال جنگ نتانیاهو و دار دسته با حماس که مردم بیچاره فلسطین جان، مال و هستی خود را از دست داده و می دهند. مردم اسرائیل هم از رژیم جنگ طلب خود ناراضی هستند. یا جنگ روسیه با اوکراین. در تمام این جنگها عقلکور نظام سرمایه داری ایدئولوژیک زده و احساسکور ایدئولوژی های افراطی، بخصوص مذهبی در کشورها، بخصوص کشورهای فقیر، مثل ایران با هم می جنگند و مردم کشورها، بخصوص مردم کشورهای فقیر را جانی و مالی قربانی می کنند. در مبحث دیگری با هم بیشتر به آنها می پردازیم.
چه باید کرد و چه می شود کرد؟
۱) با خودمان باید جنبشی بر خورد کنیم، یعنی با هم متحد، تحمل همدیگر را حساب شده داشته، تعامل پذیر، مددیار هم، منطقی، راسخ و جدی باشیم. اما با دشمن آخوندی ارتجاعی باید شورشی بر خورد کنیم، یعنی با هم متحد و به تظاهرات، اعتصابات و تجمعات بر علیه بی نانی، بی آبی، فقر، بی خانمانی و بی عدالتی که رژیم منفور آخوندی بانی تمام آنها می باشد بپردازیم.
۲)دم کامیون‌داران، کارگران، نانوایان و پاکبانان و سایر اقشار دیگر جامعه گرم و درود بر شرف آنها که در این چند روز تا به حال در اعتصابات و اعتراضات سنگ تمام گذاشته و می گذارند. ما مردم ایران و صنف های مختلف باید از همه این عزیزان در صحنه اعتصابات بطور ملموس و همه جانبه حمایت و با آنها در هر سطحی می توانیم همراهی و همکاری کنیم.
۳) ما باید اعتصابات فعلی کامیونداران و نانوایان را به اعتصابات کارگران، معلمان، بی کاران، پرستاران، اداره ای ها و غیره در سطح گسترده در سراسر کشور به هم گره بزنیم.
۴) باید تمام اعتراضات و اعتصابات را به جنبش انقلابی مهسا و مبارزه با حجاب اجباری زنان گره بزنیم. زنان در این‌ چند دهه، بخصوص در جنبش انقلابی مهسا و مبارزه با حجاب اجباری خیلی با تجربه، ورزیده و در رهبری جامعه وزنه بزرگ و حریفان سرسختی شده اند و می توانند در حرکت مردم در کف خیابان نقش تعیین کننده داشته باشند. رهبری زنان و مردان با هم شورشهای مردم گرسنه را در کف خیابان تنظیم، هدایت و رهبری می کنند و آنها به جنبش و شورش تبدیل می کنند، یعنی مردم با خودشان جنبشی برخورد و متحد و هوای هم را دارند و نسبت به هم همکار و مددکار هستند. اما با دشمن آخوندی و دار و دسته اش شورشی برخورد می کنند تا مرز سرنگونی رژیم، به عبارت دیگر رهبری زنان و مردان در اندازه های مختلف مانع از این می شوند که حرکت جنبشی و شورشی مردم بر علیه خودشان تبدیل شود. در چنین شرایطی نفوزی های دشمن نمی توانند در صفوف مردم رخنه کنند. قشر خاکستری جامعه زمانی به کف خیابان وارد می شوند که ببینند زنان و مردان و دختران و پسران در صفوف منظم و گسترده و هر روز در کنار هم حرکت و شعارهایی در رابطه بی نانی، بی آبی، بی کاری و بی خانمانی سر می دهند.
۵) باید هسته های دو نفره و چندنفره تشکیل و در هر سطحی و در هر زمینه شخصی و جمعی که می توانیم کار تشکیلاتی بکنیم. ۶) یک درصدی های مردمی زنانه و مردانه از همین حالا خودشان را در داخل کشور آماده و در هر سطحی می توانند دو نفره و چند نفره کار تشکیلاتی بکنند، البته امنیت و حفاظت از خود و جمع خود و جامعه در هر کجا اولویت دارند. ما باید خودمان را آماده کنیم که کم کم شورش گرسنگان شروع می شود.
موفق و پیروز باشید.
پاینده و جاویدان ایران عزیز ما



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy