Tuesday, Jun 17, 2025

صفحه نخست » به جای دست به دعا شدن برای پایان جنگ، سرنگونی رژیم را سازماندهی کنیم! علی فیاض

Ali_Fayaz.jpgمی توانیم بنشینیم و دعا کنیم برای پایان یافتن هر چه زودتر این جنگ. می توانیم دور هم جمع شویم و بیانیه ضد جنگ صادر کنیم. می توانیم تظاهرات و راهپیمایی های اعتراضی را برنامه ریزی کنیم و صدای خود را به گوش جهانیان برسانیم. می توانیم جنگ را محکوم کنیم، و رژیم اسراییل را که بیش از شصت هزار فلسطینی را قصابی کرده است، غزه را شخم زده است و کارنامه اش مملو از کودک کشی است را محکوم کنیم. و نیز می توانیم دست به دامان مدافعان حقوق بشر بیاویزیم.

به جز دعا کردن که به جایی نمی رسد، می توان به آن اقدامات دیگر دست زد. اما واقعیت این است که جنگ را خود جنگ افروزان و جنگ طلبان به پایان می رسانند. اگر به دعا و پادر میانی می بود، جنگ اوکراین نیز می بایست بیست و چهار ساعت پس از اجلاس جلوس رییس جمهور آمریکا پایان می یافت و پوتین و زلنسکی روی یکدیگر را می بوسیدند و همه چیز به خیر و خوشی پایان می یافت.

منظور این نیست که نباید نسبت به کشتار و جنگ بی تفاوت باشیم. البته که آن اقدامات جای خود و ارزش خود را دارند. اما، متاسفانه راه توقف جنگ نه در دستان مردم، که در دستان جنگ افروزان و جنگ طلبان می باشد. ما پیش از این در سراسر جهان شاهد تظاهرات میلیونی انسان ها علیه جنگ در عراق (بوش پدر و پسر)، اوکراین، جنگ در فلسطین و غزه و ... بوده ایم. اما "جنگجو"یان جهان مدرن با قلدری و زورگویی به جنگ ادامه داده اند. جنگ تحمیلی خامنه ای نیز - همچون جنگ تحمیلی خمینی - تا زمان نوشیدن جام زهر ادامه خواهد یافت. تا خامنه ای با ذلت و خفت و خواری زانو نزند و به خواست های آمریکا و اسراییل تن ندهد و پای میز مذاکره باز نگردد، شوربختانه مردم ایران - که نقشی در سیاست های ارتجاعی و ضد میهنی این رژیم ندارند - تاوان این لجاجت ها و عربده کشی های بدون پشتوانه این رژیم جنایتکار را می پردازند.

با این همه، هم اکنون جنگی در جریان است. ضرباتی که بر ایران وارد شده و می شود ، بخشا شامل حذف برخی از سردمداران جنایتکار رژیم نیز شده است. اما بخش دیگر آن، قربانی شدن مردم کوچه و خیابان است که خود بیش از چهار دهه می باشد که قربانی همین رژیم هستند. آسیب رساندن به زیرساخت های صنعتی و ... که جزو اموال عمومی به شمار می آیند نیز ضربات جدی و سهمگینی بر منافع ملی ما وارد می سازد.

بدون اینکه بخواهیم از جنگ حمایت کنیم و در کنار جنگ طلبان بایستیم و شاهد کشتار انسان های بی دفاع و بی گناه باشیم،

اما این را نیز نمی توانیم انکار کنیم که جامعه و مردم ما با یک تکان شدید اجتماعی - سیاسی مواجه شده اند. مردم ما با جنگی ناخواسته در گیر شده اند. جنگی که از یک سوی ضرباتی را بر این رژیم ضد بشر، قانون گریز و بی مسئولیت وارد می سازد و از سوی دیگر زیر ساخت ها و منابع ملی متعلق به مردم ایران را نابود می سازد. نمی توان هم طرفدار حقوق مردم بود و هم شاهد آوارگی و در به دری و کشته شدن انسان های بی گناه و بی دفاع. اما جنگ را هم ما به راه نینداخته ایم و دکمه ای هم برای قطع آن در دستان خود نداریم.

رژیمی هم که بر سرزمین ما حاکم است نه منافع ملی را می فهمد و نه قتل و کشتار شهروندان برایش اهمیت دارد، و نه برای ویرانی زیرساخت ها که با پول ملت ایران ساخته شده است اهمیتی قائل است، و نه کشته شدن مردم در زیر بمباران ها. خودی هایشان هم که مدال لیاقت و شجاعت و شهادت می گیرند. به علاوه این خودی ها که خود بخشی از نیروی حاکم به شمار می روند، و به طور رسمی تشکیل دهنده الیگارشی حاکم می باشند، مزدهای کلان خود را با زندگی اشرافی و لوکس، پیشاپیش دریافت داشته اند! و برای لجن زاده هایشان نیز به اندازه کافی پس انداز کرده اند. همچنین آنها هرگز در انتظار مرگ ننشسته بوده اند.

مرگ، خود به طور ناگهانی و ... به سراغشان آمده است. اینها که هرگز برای میهن و مردم جانفشانی نکرده اند و بر عکس در راس برنامه ریزان برای مرگ و نابودی آزادی خواهان و جوانان این سرزمین بوده اند و خواهان سرکوب هر چه بیشتر منتقدان و مخالفان این حاکمیت سرکوبگر و استبدادی. آنها هم که پاسدار و بسیجی بودند و در زمان جنگ تحمیلی خمینی، "سوی دیار عاشقان" شتافتند، نه برای نجات میهن، که به فرمان "امام راحل" و برای حفظ اسلام و تشیع به جبهه رفتند، چیزی بیشتر از آلت دست آخوندیسم و قربانی حکومت جهل و جنگ نبودند.

باری هم اینک فرصتی ناخواسته پیش آمده است. دو جریان جنگ طلب منطقه ای به جان هم افتاده اند و شمشیرهایشان را از نیام بر کشیده اند. حال یا می بایست در کنار رژیم جمهوری اسلامی که زیر ضربات قرار دارد و خود باید پاسخگوی جنگی باشد که بر مردم ایران تحمیل کرده است، قرار گرفت و یا از این فرصت هولناکی که پیش آمده است استفاده کرد و این رژیم جنگ طلب و ضد ملی و ضد مردمی را به سوی سرنگونی و فروپاشی سوق داد. با توجه به اینکه پایان جنگ هم با خود جنگ افروزان خواهد بود، مسئولیت ما در این میانه کدام است؟ صرف نیرو برای پایان جنگی که در دستان بازیگران حاکم قرار دارد و یا بهره وری از موقعیت برای به زیر کشیدن این رژیم و تقویت جنبش اجتماعی - سیاسی سرنگونی طلب؟ آیا زمانی دیگر برای یک انتخاب فرا نرسیده است؟

در شرایطی که رژیم در موضع ضعف قرار دارد و دچار آشفته گی شده است، باید به سازمان دهی پرداخت. آلترناتیوهای ملی و چپ - که به هیچ استبدادی آلوده نیستند و سال ها در میدان مبارزه با رژیم قرار دارند - می بایست از فرصت بهترین بهره را ببرند. اصناف و گروه های گوناگون اجتماعی - آموزگاران، کارگران، زنان، دانشجویان، وکلا، استادان دانشگاه و ... - می بایست مردم را سازمان دهی کنند. تشکیلات خود را بازسازی کرده و به هر طریق که می توانند آلترناتیو خود را تبلیغ و به مردم عرضه کنند تا مردم با اتکای به آنها به میدان بیایند. می بایست تا دیر نشده، و پیش از سازش احتمالی این آخوندهای جنایتکار با قدرت ها، و یا پیش از اینکه قدرت های غربی آلترناتیوهای مطلوب خود را بر سر کار بیاورند، زمینه ساز ورود توده های مردم به میدان مبارزه بود. چرا که تنها راه پایان این جنگ و هر جنگ دیگری، سرنگونی این رژیم می باشد.

تا زمانی که آخوندیسم بر ایران زمین حاکم باشد، به جز جنگ، سرکوب، گسترش فقر، زندان، شکنجه و اعدام جامعه ما شاهد روی داد دیگری نخواهد بود. اینکه بر این طبل بکوبیم که جنگ زمینه ساز سرکوب و اختناق بیشتر می شود و مانع از جنبش اجتماعی، هیچ کمکی به جنبش سیاسی و اعتراضی مردم و جامعه نمی کند. چرا که همانطور که پیش تر اشاره شد، کلید توقف این جنگ در دستان ما نیست. توقف جنگ با جنگ افروزان و جنگ طلبان و مذاکرات "دیپلماتیک" شان می باشد. وظیفه نیروهای مبارز و مخالف رژیم در شرایط کنونی استفاده از فرصتی است که اینک پیش آمده است. باید از این فرصت بهترین استفاده را برد؛ پیش از آن که آلترناتیوسازان، آلترناتیوهای دست آموز خود را عرضه کنند! در شرایط کنونی مسئولیت نیروهای مستقل، مبارز و آزادی خواه و برابری طلب، تقویت جبهه سرنگونی خواه، می باشد؛ اگر می خواهند در صحنه نقشی محوری و تعیین کنند بر عهده داشته باشند.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy