یورونیوز - پیتر ون بورِن روز دوشنبه در وبسایت امریکن کانزرواتیو نوشت: سلیمانی در ایران شخصیتی نمادین و افسانهای بود. قاسم سلیمانی فرمانده اصلی شبکههای شبهنظامی و عملیاتهای برونمرزی ایران بود؛ کسی که رهبری مقاومت شیعیان علیه حضور آمریکا در عراق را هدایت میکرد. نفوذ او تا حدی بود که حتی واشنگتن هم او را چهرهای مؤثر و خطرناک در عرصه منطقهای میدانست؛ او بهمعنای واقعی کلمه، از طریق کاریزما و مهارتهای تاکتیکی خود، نقشی حیاتی در گسترش نفوذ منطقهای ایران ایفا میکرد.
آقای بورِن در ادامه نوشت: «آمریکا وقتی قاسم سلیمانی را بهطرز علنی و آشکار، مثل تروری مافیایی که همه بدانند چه کسی پشت آن بوده کشت همه انتظار داشتند ایران پاسخ سنگینی بدهد. به حدی که دونالد ترامپ در نخستین دوره ریاستجمهوری خود متهم شد که جنگ جهانی سوم را آغاز کرده است وهشتگ #WWIIIجنگ جهانی سوم در توییتر ترند شد. همه از یک موج جدید حمله به نیروهای آمریکایی در منطقه حرف میزدند. گفته میشد، سلولهای خفته ایران در سراسر جهان آماده اقدام میشوند و جنگ عراق دوباره شعلهور خواهد شد. درست مثل الان.»
اما در عمل، علیرغم شعارهای تند از جمله وعده «انتقام سخت» از سوی آیتالله خامنهای، پاسخ ایران بسیار محدود بود. چند روز بعد، در قالب «عملیات شهید سلیمانی»، تنها ۱۶ موشک به سوی پایگاههای آمریکایی در عراق، از جمله عینالاسد و اربیل شلیک شد. هیچکدام از نیروهای آمریکایی کشته نشدند. محمدجواد ظریف، وزیر أمور خارجه وقت ایران در توییتی اعلام کرد که ایران نبرد را به پایان رسانده و قصد ندارد تنشها را بیش از این تشدید کند.
از آنجایی که ایران برخلاف دیگر مناطقی که آمریکا در آنها ماجراجویی کرده یک کشور نیمهتوسعهیافته است و همانطور که آمریکا و اسرائیل بارها نشان دادهاند زیرساختهایش بهراحتی از طریق حملات هوایی قابل نابودی است؛ ایران در هرگونه درگیری با آمریکا با یک عقبماندگی عظیم از نظر فناوری روبروست و ایالات متحده در واکنش به هرگونه تهاجم، پاسخ خواهد داد. این تحلیلگر معتقد است که «سیاست ترامپ این است؛ مشت میخورد تا دو مشت بزند.»
ایران دیگر مثل گذشته برای آمریکا اهمیت راهبردی ندارد، چون ایالات متحده دیگر به نفت خلیج فارس وابسته نیست. تهران تهدید کرده که تنگه هرمز را خواهد بست، اما ایران بیش از آمریکا به جریان داشتن صدور نفت نیاز دارد. همزمان واشنگتن اهمیتی به نیاز اروپا و چین به نفت نمیدهد.
در مقابل ایران به دلیل تحریمها، تقریباً بهطور کامل به صادرات نفت، به عنوان بزرگترین منبع درآمد خارجی خود وابسته است. زیرساختهای عظیم صنعت نفت قابل بمباران هستند و بخش عمدهای از آنها تاکنون از حملات اسرائیل و آمریکا در امان ماندهاند.
به اعتقاد آقای بورن، ارتش ایران با تجهیزات محدود، پایگاههای ثابت و نیروی دریایی ضعیف، در برابر ارتش آمریکا که از نظر فناوری برتری کامل دارد، شانسی ندارد. ایران خوب میداند که هیچ جنگی برایش عادلانه نخواهد بود، بهویژه اکنون که از تهدید نوظهور هستهای خود نیز محروم شده است. موضوعی که همهچیز را تغییر داده است.
حکومت ایران ترکیبی است پرتنش از دولتمردان منتخب مردم، نظامیان غیرمنتخب و رهبران مذهبی. مردمی هم که تحت حاکمیت آنها قرار دارند، دچار دوگانگیاند: از یکسو شعار «مرگ بر آمریکا» سر میدهند، اما از سوی دیگر برخی خواهان پایان تحریمها و باز شدن درهای کشور به روی جهان هستند.
اگرچه لحن تند مقامهای نظامیاش ادامه دارد، اما تهران بارها در برابر تحریکهای جدی آمریکا بدون پاسخ تند عقبنشینی کرده است.
این تحلیلگر آمریکایی مینویسد که «شلیک موشک به شهرهای اسرائیل و قطر بیاهمیت نیست، اما در محدوده پذیرفتهشده و قابل پیشبینی از اقدامات متقابل قرار دارد. هیچکس انتظار نداشت ایران کاملا منفعل بماند و سوابق تاریخی نیز چنین چیزی را تأیید نمیکنند.»