استعفاء یا تمکین به رای ملت!
مصطفی تاجزاده
✅یکم: راهبردهای اشتباه رهبر و خطاهای محاسباتی وی، جمهوری اسلامی را در ضعیفترین و شکنندهترین وضعیت خود قرار داده است. گرانی و تورم و نیز رکود و بیکاری کمر قشرهای وسیعی را خم کرده؛ ارائه خدمات به شهروندان روزبهروز وخیمتر گشته؛ تحریمهای اقتصادی دستوپای کشور را بسته و ترسیم چشماندازی روشن را ناممکن کرده است. بلاتکلیفی و تعلیق در بسیاری از زمینهها یکهتازی میکند.
✅دوم: درحالحاضر احتمال کسب امتیازات متقابل و متناسب با دستاوردهای طرف مقابل، در مذاکره با آمریکا شدیداً کاهش یافته و لغو موثر تحریمها تقریبا منتفی است. بهویژه آنکه طرف مذاکره بهتازگی علاوه بر غنیسازی صفر، زمزمه محدودکردن برنامه موشکی ایران را سر داده است. ترک میز مذاکره هم به نتانیاهو و ترامپ برای ماجراجویی و تجاوزهای نظامی احتمالی بعدی بهانه میدهد. بدون مذاکره تحریمها ادامه مییابد و مشکلات میهن و مردم تشدید میشود.
✅سوم: دنیاناشناسی رهبر و تعیین اهداف غیرواقعبینانه و نامناسب با ظرفیت و جایگاه نظام بهدست او ازیکسو و بستن فضای گفتوگو و نقد، حذف شایستگان و برکشیدن "بلهقربان"گویان ازسویدیگر، ایران را چنان آسیبپذیر کرده است که افزون بر متحملشدن تحریمهای کمرشکن، به آمریکا و اسرائیل مجال داد تا برخلاف موازین بینالمللی به کشورمان حمله کنند. من در محکومیت تجاوز خونین و خسارتبار ۱۲ روزه ارتش اسراییل و مشروعیت مقاومت علیه آن تردید ندارم، اما حاکمیت میتوانست و میبایست بهگونهای عمل میکرد که قدرتهای بزرگ، با اختلافات بعضا عمیق خود، در تحریم کشورمان به توافق نرسند، یا ایران مورد تجاوز هوایی قرار نگیرد. با اندوه فراوان باید اعتراف کرد نتیجه آمریکاستیزی غیرضرور و پرهزینه و نیز ستیز با خواست اکثریت ملت، چیزی جز اقتصاد ورشکسته، افق تیره و سرگشتگی رهبر و دیگر مقامات متوهمی نبوده است که فکر میکردند قادرند در تهران سوار خودرو شده و در بیروت پیاده شوند.
✅چهارم: فقط با واردکردن ملت به صحنه میتوان توازن نابرابر قوا را تغییر داد، لغو تحریمها را دسترسپذیر کرد و به دورکردن شبح جنگ از آسمان ایران امید بست. تنها با مشارکت فعال ملت میتوان از بحرانها و درحقیقت بنبست کنونی بهسلامت گذشت.
✅پنجم: انباشت مشکلات، نبود چشمانداز و انبوه نارضاییها و افول مشروعیت سیاسی نظام ولایت فقیه، دولت اسرائیل را چنان گستاخ کرده است که نه برای جمهوری اسلامی، که برای ایران خوابهای شوم از قبیل ایجاد هرجومرج، راهاندازی جنگ داخلی و ... ببیند و از تغییر نقشه خاورمیانه دم زند. در چنین اوضاع خطیری، آقای خامنهای راهی ندارد جز اینکه عذر تقصیر به پیشگاه ملت ایران ببرد و به انجام تغییرات بنیادین متناسب با مطالبات ملی تن دهد؛ ازجمله با تشکیل مجلس مؤسسان، براساس انتخاباتی کاملاً آزاد و منصفانه، تغییر قانون اساسی را به روش مسالمتآمیز و مدنی ممکن کند و مسیری مانند آنچه در صدر مشروطیت پیموده شد، بپیماید؛ و یا اینکه استعفاء داده و کنارهگیرد تا انجام تغییرات بزرگ به سود ملت در غیاب وی ممکن شود، تا ایرانیان در چاه ویل بیدولتی نیفتند.
✅ششم: اگر رهبر کمترین تردیدی در شکست حکومت دینی و عبور اکثریت ایرانیان از نظام مبتنی بر ولایت فقیه دارد، با برگزاری رفراندم موافقت کند تا ملت خود درباره سرنوشت خویش تصمیم بگیرد. نکته استراتژیک آنکه نجات ایران در گرو تغییر زمین بازی است. انجام همهپرسی و/یا تشکیل مجلس مؤسسان، میدان کارزار را تغییر میدهد، بدون آنکه تهدیدی متوجه امنیت و منافع ملی کند.
✅هفتم: اراده ملت ایران بر تعیین سرنوشت خویش مطابق میل و مصلحت خود تعلق گرفته است و به یاری خداوند آنرا تحقق خواهد بخشید و "ایران برای همه ایرانیان" خواهد شد؛ چه آقای خامنهای به این حق مسلم تمکین کند و چه مقابل آن بایستد. تفاوت در سرعت، هزینهها و مخاطرات گذار است. اگر رهبر پیام ملت را بشنود و خود را با مطالبات ملت همراه و هماهنگ کند، هزینه عبور از نظام ناکارآمد، فسادپرور و تبعیضآمیز ولایت فقیه به حداقل ممکن میرسد و به صفر میل میکند و گذار خشونتپرهیز به نظمی دمکراتیک و ثبات پایدار ممکن میشود. ایستادن رهبر مقابل خواست ملت، هزینهها و خطرهای تحولات اجتنابناپذیر را افزایش داده و احتمال سوءاستفاده بیگانگان را از شکاف حاکمیت با ملت بیشتر میکند. لجاجت حاکمیت با ملت میتواند ایران و ایرانی را گرفتار وضعیت فاجعهبار بیدولتی کند، بدون آنکه قادر به تثبیت استبداد دینی و جلوگیری از تغییرات اساسی مبتنی بر خواست ملت باشد.
زندان تهران بزرگ