Wednesday, Jul 9, 2025

صفحه نخست » پایان دیکتاتورها: از برلین تا بیت رهبری

safsari.jpgبیژن صف سری - ویژه خبرنامه گویا

می‌گویند پایان دیکتاتورها شبیه به هم است. همیشه فکر می کنم این جمله ضمن آن‌که واقعیت است، یک شعار ژورنالیستی هم هست . اما همین چند شب پیش که فیلم سقوط را دیدم که ماجرای دوازده روز آخر زندگی هیتلر را به تصویر کشیده است، دیدم چقدر این جمله می‌تواند مصداق داشته باشد. صحنه‌ها یکی‌یکی از برابر چشمانم گذشتند؛ صحنه‌های آلمان سال ۱۹۴۵، که شباهت عجیبی با صحنه‌های این روزهای ایران ۱۴۰۳ هجری شمسی دارد.


چه شباهتی‌ست میان آن فریادهای بی‌حاصل در پناهگاه زیرزمینی برلین و نطق‌های متزلزل در بیت رهبری تهران. گویی تاریخ، این نمایشنامه‌ی تکراری را با بازیگران جدید اما نقش‌های قدیمی بازنویسی کرده است.


این روزها جمهوری اسلامی بیش از همیشه درگیر بحران هویت و ترس از فروپاشی است. هرکس حرفی می‌زند، اما بیشترشبیه گل به خودی زدن است تا دفاغ ازنظام . از مداح هفت‌تیرکشی که به دستور ولی‌نعمتش آهنگ «ای ایران» را با تحریف می‌خواند، تا رئیس‌جمهوری که تنها افتخارش وفاداری کورکورانه به رهبر است. لحن مصاحبه‌های رجال جمهوری اسلامی دیگر نه از موضع قدرت، که از سر استیصال است. لرزش در کلماتشان، سکوت‌های کشدار میان جملات و شعارهایی که حتی از نظر طرفدارنشان هم مسخره می آید.


اما در این وانفسا مردم دل‌زده‌اند، خشمگین‌اند، دیگر به وعده‌های اصلاح یا امیدهای مصنوعی دل نمی‌بندند. ورژیم مانند هر حکومت دیکتاتوری در طول تاریخ در حالیکه در حال فرو پاشی است همچنان بر طبل اقتدار می‌کوبد.


هیتلر در آخرین روزهای عمرش، خود را با حلقه‌های وفاداران محاصره کرده بود که جرأت گفتن حقیقت را نداشتند. او هم تا آخرین لحظه باور نمی‌کرد که پایان نزدیک است. اما وقتی مطمئن شد رفتنی است شکست را پذیرفت، وچاره‌ای جز خودکشی ندید. کاری که خامنه‌ای و یارانش نه شهامت پذیرش مسئولیت شکست رادارند و نه جسارت پایان دادن به زندگی ننگین شان.


این طنز تلخ تاریخ است که دیکتاتورها همیشه دیر می‌فهمند، و وقتی بفهمند، دیگر نه مجالی برای اصلاح است، نه فرصتی برای نجات.


جمهوری اسلامی نیز، با تمام ادعای ولایت الهی داشتنش ، در همان مسیری قدم بر می دارد که مستبدان دیگر رفتنه اند و عاقبت سقوط کرده‌اند. پایان این مسیر نه عزت است و نه افتخار، که انزوا، ترس، و سقوط است در سیاه‌چاله‌هایی که خود ساخته‌اند.

صدام حسین :سقوط از قصر به گودال:

صدام هم تا لحظه آخر فکر می‌کرد «مقاومت» در برابر آمریکایی‌ها و «دفاع از ملت عرب» او را پیروز میدان خواهد کرد. او تا زمانی‌که بغداد سقوط کرد، دستور اعدام، تهدید و وعده‌های پوشالی می‌داد. اما در نهایت، او را در حالی در یک سوراخ زیرزمینی پیدا کردند که ژولیده، خاک‌آلود، و شکست‌خورده بود ، تصویری تحقیرآمیز که دنیا آن را هرگز فراموش نمی کند.


خامنه‌ای هم سال‌هاست که دم از «مقاومت» می‌زند، اما مقاومت او نه در خدمت ملت ایران، بلکه در خدمت حفظ قدرت خود و یارانش است. خامنه ایی گمان می کند چون صدام که با تکیه بر سرکوب ارتش و امنیتی‌ها چند صباحی دوام آورد، او هم می تواند تنها با دستگاه سرکوب چند صباحی بیشترنفس بکشد.

قذافی : دیکتاتوری با نقاب دلقک:

معمر قذافی، رهبر عجیب‌وغریب لیبی، سال‌ها با شعارهای «انقلابی» و «مردم‌سالارانه» کشورش را به ویرانه بدل کرد. لباس‌های عجیب، سخنرانی‌های هذیان‌آمیز، و ادعاهای جهان‌شمول او در نهایت جای خود را به صحنه‌ای داد که جهانیان دیدند: او را از لوله فاضلاب بیرون کشیدند، و در خیابان، در برابر دوربین‌ها کشتند.

خامنه‌ای هم، گرچه ظاهر ساده‌تری دارد، اما از نظر محتوای ذهنی فرقی با قذافی ندارد: توهم رهبری جهان اسلام، ادعای حمایت از «مستضعفان» و در عمل، تحقیر ملت ایران، قذافی نفت لیبی را آتش زد، خامنه‌ای علاوه بر نفت، آینده مردم ایران را هم به آتش کشید.

چائوشسکو:سقوط در چند ساعت:

دیکتاتور کمونیست رومانی، نیکولای چائوشسکو، در روزهای آخر حکومتش حتی به هواداران اجاره‌ای‌اش هم دیگر اعتماد نداشت. مردم گرسنه و خسته از فساد، در عرض چند روز، او و همسرش را از کاخ به دادگاه و از دادگاه به میدان اعدام کشاندند. آنچه باعث شگفتی بود، سرعت فروپاشی بود: حکومتی که سال‌ها با مشت آهنین اداره شده بود، فقط در عرض ۹۶ ساعت سقوط کرد..

جمهوری اسلامی هم خیال می‌کند تداومش تضمین‌شده است، اما هیچ‌کس نمی‌داند شعله‌ی خشم عمومی در چه لحظه‌ای تبدیل به آتش سقوط می‌شود. اتفاقاً آن لحظه همیشه ناگهانی‌ست.


دیکتاتورها خیال می‌کنند مردم فراموش‌کارند؛ اما حافظه‌ی جمعی، با وجود سانسور، قوی‌تر از همیشه بازسازی می‌شود. سیدعلی خامنه‌ای، آخرین بازمانده‌ی یک نسل از مستبدان خاورمیانه است ، او امروز بیش از همیشه شبیه کسانی‌ست که پایان‌شان را در کتاب‌های تاریخ خوانده‌ایم.و روزی او خود به یکی از همان سطرهای لعنت‌شده خواهد پیوست. اما فقط مردم‌اند که باقی می‌مانند تا خاکستر استبداد را کنار بزنند و آینده را از نو بسازند.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy