هاشم بافقی
در هر نظام سیاسی، حکمرانی مسئولیتی است فراتر از قدرت داشتن. حکومت یعنی نظم دادن به منابع، پیشبینی بحران، پاسخگویی به نیازهای مردم، و ساختن آینده.
اما آنچه امروز در ایران رخ میدهد، نمونهای بیسابقه از حکومت بدون مدیریت است.
برق میرود، بدون برنامه جایگزین.
سدها خشک میشوند، بدون سیاست روشن برای مدیریت منابع آب.
تورم، رکود، مهاجرت نخبگان، فروپاشی زیرساختها... و حکومت فقط نظارهگر است، یا در بهترین حالت، اطلاعیهدهنده.
بر اساس گزارشهای رسمی و پژوهشهای مستقل داخلی و بینالمللی تولید برق ایران بهشدت وابسته به منابع فرسودهایست که بیش از ۳۰٪ ظرفیت اسمی آنها بلااستفاده مانده است و تا سال ۲۰۳۰، ایران با کاهش ۳۰-۴۰٪ بارندگی و افزایش میانگین دمای سراسری مواجه است، اما هیچ نقشه عملیاتی برای حفاظت منابع آبی در دست نیست.
تاریخ نمونههای زیادی از حکومتهای تماشاچی در دل خود دارد، که پیشبینی را برای ادامه مسیر امروز بسیار راحت میکند! آینده ای تاریک برای ایران مظلوم!
حکومتهایی که به جای تدبیر، صرفاً نظارت کردهاند، نهتنها کارآمد نبودهاند بلکه زمینهساز بحرانهای گسترده اجتماعی و سقوط ملی شدهاند:
شاه سلطان حسین صفوی
آخرین پادشاه صفوی، در حالی که افغانها به اصفهان نزدیک میشدند، مشغول دعا و مراسم مذهبی بود. هیچ اقدام نظامی مؤثری نکرد. نتیجه؟ سقوط پایتخت، قتلعام مردم، و پایان سلسله صفوی.
فتحعلیشاه قاجار
در زمان جنگهای ایران و روس، با وجود هشدارهای نظامی، هیچ برنامه دفاعی مؤثری نداشت. نتیجه؟ عهدنامههای گلستان و ترکمانچای، واگذاری بخشهایی از قفقاز، و تحقیر ملی.
محمدشاه قاجار
در دورهای که کشور دچار بحران اقتصادی و شورشهای محلی بود، شاه بیشتر وقتش را صرف ساختن کاخ و سفرهای تفریحی میکرد. هیچ اصلاحی در ساختار مالی یا اداری انجام نشد.
احمدشاه قاجار
در دوران او، کشور عملاً توسط سفارتهای خارجی اداره میشد. شاه جوان و بیتجربه، بیشتر در اروپا اقامت داشت. نتیجه؟ کودتای ۱۲۹۹ و پایان سلطنت قاجار.
در همه این مثالها، حکومتها در لحظهٔ بحران، فقط نظارهگر بودند. نه برنامه داشتند، نه واکنش. امروز هم همین الگو تکرار میشود متاسفانه!
بحران آب؟ فقط هشدار.
بحران برق؟ فقط جدول قطعی.
بحران اقتصادی؟ فقط شعار.
بحران اجتماعی؟ فقط سرکوب.
حکومتهایی که فقط حکومت میکنند، نه مدیریت، در تاریخ ایران همیشه با سقوط، شورش، یا مداخله خارجی مواجه شدهاند. امروز هم اگر ساختار سیاسی اصلاح نشود، اگر مدیریت جای شعار را نگیرد، اگر مردم فقط تحمل کنند، نه امید، آنچه باقی میماند فقط یک تاج بیتدبیر است.
در این شرایط، مردم ایران نه صرفاً با حکومت که با غیاب حکمرانی روبهرو هستند. و این خطرناکتر از نبود امنیت یا رفاه است--چراکه مسیر فروپاشی از لحظهای آغاز میشود که هیچکس پشت فرمان نباشد.

آیا تغییر رژیم در ایران با مداخلۀ خارجی ممکن است؟

حمایت «مسعود رجوی» از میرحسین موسوی