سروش دباغ
صد افسوس که کنسرتِ همایون شجریان که بنا بود پس فردا در میدان آزادیِ تهران با حضور جمعیت میلیونی برگزار گردد لغو شد و آرزی دیرینۀ همایون عزیز محقق نشد. ارادت من به این خانوادۀ هنرمندِ اصیلِ خوشنامِ با پرنسیب، قدمت سی و پنج ساله دارد. به همین سبب، کتاب دو جلدیِ « ردّ آبی روایتِ » خود را به استاد شجریان تقدیم کردم: « به روح بلند محمد رضا شجریان/ که نغمه های آسمانی اش/ مونس اوقات تنهایی ام هست».
نیک می دانم شجریانِ پدر و شجریانِ پسر به حافظ ارادتی بسیار دارند. به همین سبب، از زبان رند رواقی اندیشِ شیرازی خطاب به آنها با خود زمزمه می کنم:
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
جلوه گاه رخ او دیدۀ من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه می گردانند
شکواییۀ همایون شجریان:
«عزیزان اون چیزی که حدس میزدم آخر سر همان شد، تا الان و در دو روز گذشته وسایل ما اجازهی ورود نگرفته و به نظر میاد که توان مدیریت برای حضور جمعیت میلیونی این اجرا وجود ندارد. جلسات و بررسیهایی که این چند روزه انجام شده کاری است که میبایست قبل از موافقت با درخواست ما در دوماه گذشته انجام میشد. به هر حال این اجرا انجام نخواهد گرفت. از همهی عزیزانی که برای این آرزوی محال من زحمت بسیارمحال من زحمت بسیار کشیدند سپاسگزارم. روز و روزگار بر همگی خوش.
ما زِ یاران چَشمِ یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
تا درختِ دوستی بَر کِی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
نکتهها رفت و شکایت کس نکرد
جانبِ حُرمَت فرو نگذاشتیم
گفت خود دادی به ما دل حافظا
ما مُحَصِّل بر کسی نَگماشتیم»

لحظه بیاحترامی پزشکیان به همسر رئیس جمهور چین