Saturday, Nov 22, 2025

صفحه نخست » از بحران‌های زیست‌معیشتی تا مطالبه‌ی دموکراسی؛ نقش روشنفکران ارگانیک در سازمان‌دهی اجتماعی ایران، اسماعیل لیاقت

liaghat.jpgاین مقاله به بررسی بحران‌های چندلایه اقتصادی و اجتماعی در ایران و ظرفیت‌های سازمان‌دهی ناشی از آن می‌پردازد. با بهره‌گیری از اندیشه‌ی آنتونیو گرامشی درباره‌ی «روشنفکر ارگانیک»، نشان داده می‌شود که نیروهایی چون تشکیلات معلمان، بازنشستگان، فعالان حقوق زنان و تشکل‌های کارگری می‌توانند نقش حلقه‌ی مفقوده را ایفا کنند؛ یعنی ترجمان محرومیت روزمره به زبان سیاسی و نهادی. مقاله با مرور نمونه‌های تاریخی از اروپا، آفریقای جنوبی، تونس و لهستان و ارائه‌ی یک مدل مرحله‌ای، بر این نکته تأکید دارد که اتحاد این نیروها ظرفیت ایجاد یک ائتلاف اجتماعی گسترده را دارد؛ ائتلافی که می‌تواند محرومیت عمومی را به مطالبه‌ی نهادی و نهایتاً به تغییر سیاسی مؤثر بدل کند.


قطع آب و برق، تورم افسارگسیخته و سقوط قدرت خرید، تنها بخشی از تجربه‌ی روزمره‌ی شهروندان ایرانی است. این بحران‌ها دیگر مرز طبقاتی نمی‌شناسند و همه‌ی اقشار جامعه را درگیر کرده‌اند. پرسش اصلی اینجاست: آیا می‌توان از دل این محرومیت عمومی، راهی برای سازمان‌دهی اجتماعی و مطالبه‌ی سیاسی گشود؟


نمونه‌های تاریخی از سازمان‌دهی محرومیت عمومی


نظریه‌ی «محرومیت نسبی» در علوم اجتماعی نشان می‌دهد که بحران‌ها زمانی به کنش سیاسی منجر می‌شوند که شکاف میان انتظارات و واقعیت زندگی روزمره به نقطه‌ی انفجار برسد. تجربه‌ی تاریخی نیز این نکته را تأیید می‌کند:


- در انقلاب‌های ۱۸۴۸ اروپا، بحران‌های اقتصادی و ناکارآمدی حکومت به شکل‌گیری انجمن‌های محلی و مطبوعات انتقادی انجامید.


- در آفریقای جنوبی، محرومیت عمومی ناشی از آپارتاید با سازمان‌دهی روشنفکران ارگانیک در محلات و کلیساها به جنبش ضد آپارتاید تبدیل شد.


- در تونس، محرومیت اقتصادی و فساد گسترده با خودسوزی محمد بوعزیزی به نماد مشترک بدل شد و جنبشی را رقم زد که به سقوط رژیم بن‌علی انجامید.

تجربه‌ی لهستان؛ جنبش همبستگی (Solidarność)


در دهه‌ی ۱۹۸۰، کارگران بندر گدانسک با رهبری لخ والسا دست به اعتصاب زدند و جنبش «همبستگی» را پایه گذاشتند. این جنبش خیلی زود از یک اتحادیه‌ی صنفی فراتر رفت و به نیرویی اجتماعی بدل شد که روشنفکران دانشگاهی، نویسندگان و روحانیون کاتولیک نیز به آن پیوستند. همبستگی توانست محرومیت کارگران را به مطالبه‌ی سیاسی فراگیر تبدیل کند و نهایتاً زمینه‌ی گذار لهستان به دموکراسی را فراهم آورد. این نمونه نشان می‌دهد که اتحاد میان کارگران و روشنفکران ارگانیک چگونه می‌تواند محرومیت عمومی را به تغییر سیاسی ساختاری بدل کند.


روشنفکر ارگانیک؛ حلقه‌ی مفقوده در ایران امروز


آنتونیو گرامشی روشنفکر ارگانیک را کسی می‌داند که از دل طبقات اجتماعی برمی‌خیزد و با زندگی روزمره‌ی آنان پیوند دارد. چنین روشنفکری نه در برج‌های عاج دانشگاهی، بلکه در میدان واقعی جامعه حضور دارد.

امروز در ایران، تشکیلات معلمان، بازنشستگان، فعالان حقوق زنان و تشکل‌های کارگری دقیقاً مصداق روشنفکران ارگانیک‌اند. آنان محرومیت عمومی را لمس می‌کنند، زبان مشترک می‌سازند، و می‌توانند مطالبات پراکنده را به خواست ملی پیوند دهند. این گروه‌ها اگر نقش خود را به‌عنوان روشنفکران ارگانیک جدی‌تر ببینند، می‌توانند حلقه‌ی مفقوده‌ی سازمان‌دهی اجتماعی باشند.


مدل مرحله‌ای برای سازمان‌دهی محرومیت عمومی

🔹 مرحله کوتاه‌مدت: واکنش فوری


- تمرکز بر بحران‌های ملموس (آب، برق، تورم)


- تشکیل گروه‌های کوچک محلی (محلات، صنوف، انجمن‌ها)


- اتصال این گروه‌ها از طریق شبکه‌های مجازی


- تأکید بر هویت مشترک: «شهروند محروم از حقوق اولیه»

🔹 مرحله میان‌مدت: شبکه‌سازی و گفتمان‌سازی


- گسترش شبکه‌ها به سطح شهری و استانی


- پیوند دادن بحران‌های روزمره به ضعف نهادهای سیاسی


- تولید گفتمان فراگیر درباره‌ی حقوق شهروندی و انتخابات آزاد


- اعتمادسازی از طریق شفافیت و پاسخ‌گویی

🔹 مرحله بلندمدت: نمایندگی و نهادسازی


- تبدیل گفتمان به مطالبه‌ی سیاسی روشن (انتخابات آزاد، اصلاح ساختارها)


- اعمال فشار اجتماعی سازمان‌یافته (اعتراضات مسالمت‌آمیز، کمپین‌ها)


- ایجاد نهادهای مدنی مستقل (انجمن‌ها، اتحادیه‌ها، شوراها)


- تثبیت فرهنگ گفت‌وگو و نقد در جامعه


چالش‌ها و فرصت‌های روشنفکران ارگانیک در ایران امروز

🔹 چالش‌ها


- سرکوب سیاسی و امنیتی: بسیاری از تشکل‌های صنفی و مدنی با فشارهای امنیتی مواجه‌اند که فعالیت آزادانه را دشوار می‌کند.


- پراکندگی و نبود انسجام: گروه‌های مختلف (کارگران، معلمان، زنان، بازنشستگان) اغلب به‌صورت جداگانه عمل می‌کنند و هنوز سازوکارهای مشترک قدرتمند شکل نگرفته است.


- فقدان رسانه‌های مستقل: نبود رسانه‌های آزاد و ملی باعث می‌شود صدای این تشکل‌ها به‌سختی به سطح عمومی جامعه برسد.


- مهاجرت و خروج نیروهای فعال: بسیاری از روشنفکران ارگانیک یا فعالان مدنی به دلیل فشارها ناچار به ترک کشور شده‌اند و این امر ظرفیت داخلی را کاهش داده است.

🔹 فرصت‌ها


- شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی: این ابزارها امکان ارتباط سریع، گسترده و کم‌هزینه میان گروه‌های پراکنده را فراهم کرده‌اند.


- تجربه‌های موفق محلی: اعتراضات معلمان، تجمعات بازنشستگان و اعتصابات کارگری در سال‌های اخیر نشان داده‌اند که حتی حرکت‌های کوچک می‌توانند بازتاب ملی پیدا کنند.


- افزایش آگاهی عمومی: بحران‌های اقتصادی و زیست‌محیطی باعث شده‌اند که بخش بزرگی از جامعه نسبت به ناکارآمدی ساختار سیاسی حساس‌تر شود.


- پتانسیل ائتلاف اجتماعی: اگر این تشکل‌ها بتوانند مطالبات خود را در قالب یک زبان مشترک بیان کنند، ظرفیت ایجاد یک نیروی اجتماعی قدرتمند وجود دارد.


نتیجه‌گیری الهام‌بخش
ایران امروز درگیر بحرانی است که همه‌ی طبقات اجتماعی را به‌طور مشترک درگیر کرده است. محرومیت عمومی، اگر به‌درستی فهم و سازمان‌دهی شود، می‌تواند به نقطه‌ی آغاز یک حرکت اجتماعی فراگیر بدل گردد. روشنفکران ارگانیک ــ که امروز در قالب تشکیلات معلمان، بازنشستگان، فعالان حقوق زنان و تشکل‌های کارگری حضور دارند ــ می‌توانند این انرژی پراکنده را به مطالبه‌ی سیاسی مؤثر تبدیل کنند. اتحاد این نیروها، که هرکدام از دل محرومیت‌های واقعی برخاسته‌اند، ظرفیت ایجاد یک ائتلاف اجتماعی گسترده را دارد؛ ائتلافی که می‌تواند محرومیت عمومی را به زبان مشترک و سپس به مطالبه‌ی نهادی بدل کند.

تجربه‌های تاریخی از تونس، آفریقای جنوبی و لهستان نشان داده‌اند که وقتی روشنفکران ارگانیک توانسته‌اند محرومیت عمومی را به زبان سیاسی ترجمه کنند، مسیر تغییرات ساختاری و گذار به دموکراسی هموار شده است. آینده‌ی ایران نیز به توانایی این گروه‌ها در ترجمه‌ی محرومیت به امید و تغییر گره خورده است.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie & Privacy Policy