سه شنبه 30 بهمن 1386

"يامان دونيا، يالان دونيا"، ايران در جشنواره فيلم برلين، الاهه بقراط

پنجاه و هشتمين جشنواره فيلم برلين به مدت ده روز از هفتم تا هفدهم فوريه ۲۰۰۸ برگذار شد. از ايران فيلم «آواز گنجشک‌ها» ساخته مجيد مجيدی در بخش مسابقه و «سه زن» از منيژه حکمت در بخش پانوراما شرکت داشتند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

پنجاه و هشتمين جشنواره فيلم برلين به مدت ده روز از هفتم تا هفدهم فوريه ۲۰۰۸ برگذار شد. از ايران فيلم «آواز گنجشک‌ها» ساخته مجيد مجيدی در بخش مسابقه و «سه زن» از منيژه حکمت در بخش پانوراما شرکت داشتند.

سه فيلم ديگر نيز که به نوعی به ايران مربوط می‌شدند، در اين جشنواره بودند. فيلم مستند «فوتبال با حجاب» از آلمان ساخته مشترک ديويد آسمن و آيت نجفی درباره مسابقه دوستانه بين تيم فوتبال زنان منطقه کرويتزبرگ برلين و تيم ملی فوتبال زنان ايران در بخش پرسپکتيو سينمای آلمان به نمايش در آمد. فيلم مستند «مانند ديگران بودن» محصول مشترک آمريکا، کانادا و ايران ساخته طناز عشاقی درباره تغيير جنسيت مردان در ايران در بخش فوروم نمايش داده شد. «بودا از شرم فرو ريخت» محصول ايران و فرانسه ساخته حنا مخملباف در بخش نسل جوان به نمايش در آمد که در آن به مسائل افغانستان پرداخته شده بود. اين فيلم برنده جايزه خرس کريستال در همين بخش و هم چنين يکی از جوايز صلح در بخش «سينما و صلح» اين جشنواره شد.


زنان تنها
منيژه حکمت که پيش از اين فيلم «زندان زنان» را در سال ۱۳۷۶ ساخته بود، با فيلم «سه زن» بر زمينه گل قالی و آواز دخترکان قاليباف به زندگی سه نسل از زنان ايران می‌پردازد:
زن پيش از انقلاب اسلامی (مريم بوبانی) که کت و دامن به تن دارد، و با اينکه دچار بيماری فراموشی شده و مات به اين سو و آن سو می‌نگرد، ولی قاليچه‌ رفوشده‌ای را که چند تکه‌اش گم شده بلافاصله می‌شناسد. او در حالی که قاليچه را در آغوش می‌فشارد، به مکانی در گذشته و جوانی‌اش باز می‌گردد و در سکوت و تنهايی آرام می‌گيرد.

زن انقلاب (نيکی کريمی) که گويی مسئوليت همه چيز بر دوش او قرار گرفته از يکسو مراقب مادر بيمارش است. همان مادری که قاليچه‌ای را که وی مسئوليت نگاهداريش را از سوی موزه «ميراث فرهنگی» بر عهده دارد، برداشته و ناپديد می‌شود. از سوی ديگر نگران دختر جوانش است که به جای پاسخ دادن به تلفن‌های مکرر مادر، تلفن همراهش را در صندوق خيريه می‌اندازد که روی آن نوشته شده است: «صدقه هفتاد نوع بلا را رفع می‌کند».

زن انقلاب، مادر و دخترش را در يک روز گم می‌کند. پس از اينکه آنها را نمی‌يابد، به مردی که نقاش و دوست اوست پناه می‌برد. مرد (رضا کيانيان) به او توصيه می‌کند بهتر است «با سرعت نور» در سياهی سقوط نکند و در او که چون دريايی آرام است، بيارامد. و بهتر است «هيچ کار» نکند و به هيچ چيز «فکر» نکند چرا که زمان بدون همه اين چيزها نيز خواهد گذشت. زن اما در جستجوی گمشدگانش باز می‌گردد و در صندوقی قديمی، در ميان وسايلی که از مادر به جای مانده است، قاليچه ديگری از همان دست می‌يابد.

زن پس از انقلاب اسلامی که دختری جوان است (پگاه آهنگرانی که يکی از بهترين نقش‌هايش را در «زندان زنان» بازی کرده است) از پدر و مادرش که جدا شده‌اند، از درس و دانشکده، از خيابانهای شلوغ و از دوستانی که خود را در موسيقی زيرزمينی گم کرده‌اند، فرار می‌کند و بی هدف در جاده می‌راند.

در راه پسر جوانی (خسرو احمدی) را سوار می‌کند که با گروهی در جستجوی اشيا دوران گذشته به حفاری مشغول است. همراه با آنها دختری روستايی را می‌يابد که نه «بر» گوری بلکه «در» گوری زار می‌زند که به زودی وی را در خود جای می‌دهد. مادر دختر روستايی که در فيلم نشان داده نمی‌شود چرا می‌ميرد (ولی هم از استعاره خون بر خاک و هم از زيرنويس انگليسی ظاهرا سنگسار شده است) قاليچه‌ای را که بر تابوت وی «تبرک» شده، به دختر جوان می‌سپارد. در راه، مرد جوان پياده شده و به راه خود می‌رود تا جام و کاسه پنج‌هزار ساله را در دل خاک جستجو کند. دختر جوان با قاليچه‌اش از او در می‌گذرد و به راهی می‌راند که پايانش معلوم نيست.

زنان تنها و قاليچه‌هايشان، آنچه بافته‌اند، آنچه يافته‌اند، و آنچه دريافت کرده‌اند، در آرامش گذشته و جستجوی حال و گذار ناگزير به آينده به زندگی ادامه می‌دهند.


رقص ماهيها
رضا ناجی (کريم) برنده بهترين هنرپيشه مرد در جشنواره فيلم برلين شد و خرس نقره‌ای را از آن خود ساخت.

«آواز گنجشکها» به دو زبان ترکی و فارسی درباره خانواده‌ای تنگدست است که در حوالی تهران زندگی می‌کند. پدر (رضا ناجی) شغل‌اش را در يک مزرعه پرورش شترمرغ از دست می‌دهد. بدون آنکه بخواهد، با موتور قراضه خود به مسافرکشی در تهران می‌پردازد و از اين راه درآمدی به مراتب بيشتر از شغل پيشين خود به دست می‌آورد. او با انتقال آت و آشغالهای شهر به گوشه خانه‌اش نماد يک جامعه مصرفی می‌شود که يک سر مهم آن از طريق دوبی و کويت به مالزی و ژاپن و کره می‌رسد که پايه‌های اقتصاد وارداتی و انگلی کشور بر آن قرار گرفته است. از اين جامعه مصرفی تنها زوائدش به کريم می‌رسد که يک روز نيز بر سرش آوار می‌شود و او را خانه‌نشين می‌کند.

پسر کوچکش حسين به دور از چشم او آب‌انبار کهنه را با کمک دوستانش تميز کرده و سرانجام چند ماهی در آن می‌اندازد تا شايد با زد و ولد آنها ميليونر شود. «آواز گنجشکها» مانند تمام فيلم‌هايی که برای جشنواره‌ها ساخته می‌شوند، بر زمينه فقر و تنگدستی، سرشار از مهر و محبت و همکاری و همياری و البته تصاوير چشم‌نواز است به ويژه آنکه چاشنی طنز نيز جابجا تماشاچيان را به خنده می‌اندازد. در چنين تصاويری حتی کار کودکان نيز دلپسند جلوه می‌کند و دستان تاول‌زده حسين که دستمزد هفتگی خود را به مادر می‌دهد، نماد انسانيت و مسئوليت کودکی می‌شود که بايد آن را در جايی که ما نمی‌دانيم کجاست، آموخته باشد. شايد از پدر که اگرچه به هنگام عصبانيت کمربندش را کشيده و آن را با تن فرزندانش آشنا می‌کند، ولی زمانی که آنها را در اندوه از دست دادن ماهيهای قرمز، غمگين می‌بيند، تلاش می‌کند با خواندن «يامان دونيا، يالان دونيا» آنها را دلداری دهد.

از در آبی بر پشت کريم که در مزارع سوخته گندم به سوی خانه می‌رود، تا ماهيانی که در حسرت آب پرپر می‌زنند و چشمان گريان کودکان که آنها را با دست به سوی آب می‌رانند تا زنده بمانند و دست وداع پيرمرد افغانی از پشت ديوار کوتاه که بقچه سوقاتی مشهد را روی آن می‌گذارد، همگی صحنه‌هايی بديع‌اند که در يک فاصله نجومی با خشونت و فرهنگ رايج جامعه قرار دارند که بخشی از آن را کريم در تهران تجربه کرد و اندکی از آن را نيز با خود به خانه آورد.

رضا ناجی پس از دريافت خرس نقره‌ای از برلينی‌ها به عنوان «عاشقان هنر» تشکر کرد و گفت: «من اين جايزه را به کشورم که به آن عشق می‌ورزم و به سينمايش تقديم می‌کنم».

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/35942

فهرست زير سايت هايي هستند که به '"يامان دونيا، يالان دونيا"، ايران در جشنواره فيلم برلين، الاهه بقراط' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016