«اين نكته نيز گفتني است كه دانشمندان كشورمان در فاصله تعليق، بيكار ننشسته و تحقيقات و آمادگي هاي فني و تكنولوژيك عميق و گسترده اي براي يك گام بلند و جهش گونه در تكميل تاسيسات نطنز و پروژه آب سنگين اراك برداشته اند و ايران اسلامي در يك قدمي اين جهش بزرگ و حيرت انگيز قرار دارد.»
این را حسین شریعتمداری نماینده رهبری در کیهان و باز جوی سابق زندان اوین، در سرمقاله چند روز پیش همان روزنامه نوشته است. این که ایران در یک قدمی کدام جهش بزرگ قرار دارد چندان آشکار به نظر نمی رسد. اما اگر فرهنگ لغات بنیادگرایان حکومت به رهبری توامان خامنه ای و مصباح را کمی بدانیم و احتمالایک دوست ویا آشنا در رده های میانی بسیج و سپاه داشته باشیم تا در جریان شستشوی مغزی آنان قرار بگیرید؛ خواهیم فهمید که منظور نماینده ولی فقیه از« جهش بزرگ» دست یابی به بمب اتمی است.
این نماینده ولی فقیه به مسئولان هسته ای «ادامه راهی را که در پیش گرفته اند» توصیه می کند، تا« زمینه این جهش را فراهم آورند.» وی برای سرمقاله یادشده تیتر« دست خالی برای ارجاع ایران به شورای امنیت» انتخاب کرده است.
مدیر کیهان قبلا هم در مقاله دیگری از تفنگ خالی، که دو نفر را می ترساند نوشته بود،که دونفر را می ترساند، یکی آن که نشانه رفته است که اگر ماشه را بکشد معلوم می شود خالی است و دوم آن که نشانه رفته است که تا زمانی که ماشه کشیده نشده است از پر بودن آن می ترسد. نماینده ولی فقیه به خوانندگان کیهان اطمینان داده بود که «تفنگ آمریکا و اروپا» خالی است. البته این که از کجا خبر دارد این دستها و تفنگ ها خالی هستند آن حکایت دیگری دارد، شاید ایشان هم به علوم غیب دسترسی پیدا کرده باشند.
این که آیا این نوشته های نه چندان سرپوشیده نماینده ولی فقیه، حاکی از این باشد که ایران در چند قدمی بودن بمب اتمی است، هیچکس قادر به تایید و تکذیب آن نیست. در باره مشکل اتمی ایران، من هم مانند شما خواننده گرامی از شمار هزاران نفری هستیم که واقعا نمی دانیم* آیا ایران و یا کشور دیگری در حال ساختن بمب اتمی هستند یا نه؛ به همین علت خرد جمعی جهان را فرا می خوانیم که همه از جمله حکومت ایران را کنترل کنند، از نقاط و مراکز مختلفی که ممکن است برای ساختن مخفیانه این تسلیحات استفاده شود بازدید کنند. تا جلو افزایش آن در سطح جهان گرفته شود وبا گسترش صلح جهانی حرکت به سوی نابودی تمام سلاحهای اتمی در سراسر دنیا را ادامه دهیم.
در مقاله دیگری** نوشتم، حکومت در سیاست بحران اتمی، تلاش می کند تا با پرخاشگری در سطح جهانی، برای فریب جهان مسلمان چنان تبلیغ کند، که در چند قدمی ظهوربمب اتمی است که لاهوتی تر از بمب های نوع پاکستان می باشد و هدفی جز عزت مسلمانان و تاسیس خلافت جهانی ندارد. و این را از مردم جهان پنهان می کند که کشور های پیشرفته صنعتی به مرحله ای از شناسایی جغرافیایی جهان و توانایی های تهاجمی و دفاعی اتم دست یافته اند که قادرند تمام تسلیحات اتمی را قبل از دست یابی به آن در پایگاههای زیر زمینی منفعل کنند.
این غرشهای عوامفریبانه دستگاه ولایت فقیه، برای تلقین«افتخار اسلام و ایران» از ساخته شدن بمب اتمی، متاسفانه بر سیاست های خارجی برخی از کشور های در حال رشد و محتاج کمک های حکومت ایران تاثیر منفی گذاشته و نیز توانسته است احساسات ناسیونالیستی و احتمالا شوونیستی شاهپرستان و برخی از جمهوریخواهان را نوازش دهد؛ تا آنان که ازشمار متمولان و فرهیخگان جامعه ایرانیان خارج از کشورهستند و در مقابل مبارزات مردم و رویداد های سیاسی، به صدور اعلامیه ـ البته با چند روز تاخیر! ـ عادت دارند؛ به سکوت رضایت نمایی پناه ببرند، و یا در این گیر و دار عمده سیاسی ایران، به بحث نعمتی ـ حیدری مشغول شوند.
اگر گفته های برخی از هموطنان را در کوچه و خیابان و تاکسی ها بشنویم که می گویند؛ نباید حرف این دستگاهی را که نشان داده است از انجام هروعده خود عاجزبوده، باور کرد و حتا از خود می پرسند، کشوری که گاری هایش هم مونتاژی است، چگونه می تواند بمب بسازد. و همه این سر و صدا ها برای تحمیق مردم و تدارک یک بیعت اتمی است؛ که پس از آن سرکوب وسیع نیروهای ناراضی، یعنی سخنگویان اکثریت مردم ایران را در پی دارد، تا راه ساختن حکومت خلافتی را باز شود.
در اینصورت متاسفانه باید نگران این مرحله بلند پروازیهای دستگاهی بود، که خود را نه تنها ولی فقیه ایران بلکه جهان شیعه می داند و پس از دستیابی به آن، خواب خلافت سراسر جهان اسلام را در سر می پروراند.
پورمحمدی مسئول سابق بخش امنیتی دفتر رهبر( در سایه حجازی) و وزیر کشور کنونی، طی مصاحبه یک سال پیش از وزارت خود می گوید،در مطالعات استراتژیک جمهوری اسلامی، 60 درصد شیعه عراقی، 40 درصد علوی در ترکیه، یک سوم شیعه پاکستانی و افغانی، 15 درصد در عربستان و نیمی از یمن و در صد های قابل توجهی از ساکنان آسیای میانه، سوریه مصر و کشور های ساحل خلیج فارس حساب می شوند که البته همه آنان را جزء ابواب جمعی ولایت فقیه می شمارد. در مقاله بعدی «آخرین بخش ترور در اسلام»*** به آن باز خواهم گشت.
اکنون به روشنی می توان دید که مترسک بمب اتمی برای جهان خارج از ایران و چماق در داخل دو روی یک سکه ی سیاست غیر دموکراتیک دستگاه ولایت فقیه است و آن چه از این لفاظی های خودکشی و دگرکشی های تروریستی در سطح جهان، نصیب مردم ایران خواهد شد؛ چیزی جز بدبختی و نکبت اقتصادی و اجتماعی نخواهد بود.
البته دیروزشورای حکام آژانس بين المللی انرژی اتمی به قطعنامه پيشنهادی اتحاديه اروپا که خواهان ارجاع پرونده فعاليت هسته ای ايران به شورای امنيت سازمان ملل شده است رأی مثبت داد، و معلوم شد که تفنگ ها هم خالی نبوده است. نماینده ولی فقیه امروز یکشنبه در کیهان اعتراف می کند که:
«بر پايه «پروژه پلكاني» آمريكا و متحدانش، احتمالا در اجلاس نوامبر شوراي حكام پرونده «ايران به شوراي امنيت مي رود.» و ادامه می دهد:
به يقين در صورت مقاومت ما، ارجاع پرونده به شوراي امنيت، نه فقط به زيان كشورمان نخواهد بود، بلكه دستاوردهای درخور توجهی نيز خواهد داشت. »
نمی توان در مقابل چنین دروغ های بزرگ دستگاه ولایت فقیه به سکوت نشست. اعلام رضایت از ارجاع پرونده اتمی ایران به شورای امنیت، نشانه یک نابخردی در حقوق بین المللی وبلاهت سیاسی است. راه سعادت و خوشبختی مردم ایران از تقابل و تعارض با جامعه جهانی نمی گذرد. کشور ما به دوستی و داشتن روابط عادی با سراسر جهان نیاز دارد. ایران با همکاری صادقانه با سازمان انرژی اتمی باید از قدم گذاشتن در این « پروژه پلکان» تشنج و بحران با جامعه جهانی احتراز کند و گفتگو های دوستانه خود با اروپا را ادامه داده و با تماسهای علنی و آشکار با ایالات متحده آمریکا زمینه برقراری روابط دیپلماتیک با وی را هموار کند.
ایران برای باز سازی اقتصادی، برقراری دموکراسی و عدالت اجتماعی به صلح نیاز دارد. پروژه پلکان تشنج و دشمن تراشی و دشمن سازی دستگاه ولایت فقیه راهی جز به جنگ و بی خانمانی هم میهنمان، ویرانی دوباره سرزمین ایران، شهیدان، معلولان، یتیمان بیشتر در جامعه نیست. انتشارنوشته « شكست قريبالوقوع بغض شيعه؛ كاروان تابوتها، بلر را سرنگون خواهد كرد.» در سایت نزدیک به محافلی از سپاه پاسداران امروز (یکشنبه) را نباید تصادفی گرفت و نباید فراموش کرد که در هر جنگی کاروان تابوتها به سوی خانواده های هر دو سوی جنگ روانه می شود و آن که خانه و زندگی اش در جنگ نشانه می رود تابوت های بیشتری را بر دوش خواهد داشت.
در یک نشریه نزدیک به بسیج و سپاه پاسداران آمده است که چند نفر از استشهاد طلبان القاعده که در عراق دستگیر شده اند، اعتراف کرده اند که آن ها را مواد تخدیری خورانده اند تا آماده خودکشی تروریستی شوند. حال که به رهبری داهیانه رهبری سیاست اتمی به بن بست رسیده است و دعوت به یک استشهاد دستجمعی از سوی وی دور نیست و بار دیگر شبح جنگ را بر آسمان رانده انده اند، و عنقریب است که بوی خون و باروت در دشت های ایران دامن گسترد؛ بی فایده نخواهده بود اگر طبیبان بر بالین رهبر بشتابند تا از سلامتی وی اطمینان خاطر حاصل شود، تا فردا ادعایی نظیر آن چه در نشریه فوق چاپ شده است از طرف وی مطرح نباشد. اگر کدورت جسمی در ایشان مشاهده نشد، مطمئن باشیم که این کسالت از آن دستگاه ولایت فقیه است که خواب خلافت جهانی از قماش اموی می بیند.
و سرانجام آن چه با اندیشه برکسالت اتمی«دستگاه ولایت فقیه» و نقاهت آن «جان» استبداد، به یاد می آوریم این حکایت است که بر سر حجاج پسر یوسف والی عراق در زمان خلافت اموی آمده است، همان حجاج که بردستان موالی (نومسلمانان) ایرانی داغ می زد و« در رويای خويش ميان آبهای دجله و فرات سرهای بريده ای را می دید» و آن رويای خود را در دوران ولایت خود برعراق عملی کرد. سعدی در گلستان می نویسد:
درویشی مستجاب الدعوه در بغداد پدید آمد. حجاج ابن یوسف او را بخواند و گفت:
ـ دعای خیری در حق من کن.
(درویش)گفت:
ـ خدا یا جانش را بستان.
(حجاج ) گفت: از بهر خدا این چه دعاست؟
(درویش)گفت: دعای خیر است تو را و جمله مسلمانان را.
------------------------
* بالهای اتمی پروانه و "مونیخ" تهران، سین.ابراهیمی
http://news.gooya.com/politics/archives/034651.php
** دست نظامی ها از فعالیت علمی ـ اتمی کوتاه! سین. ابراهیمی
http://news.gooya.com/politics/archives/024085.php
*** تروریسم اسلامی، آب از سر چشمه گل آلود است، سین.ابراهیمی
http://azad.gooya.name/politics/archives/034901.php