دوشنبه 4 مهر 1384

بحران هسته ای و چالش های جدید، تقي روزبه

t.roozbeh@freenet

سرانجام احمدی نژاد رئیس جمهور بیت رهبری،که ادعا کرده بود پیشنهادات تازه و راه گشائی درچنته خود دارد، دراجلاس سازمان ملل حضوریافت وضمن انتقاد به سیاست مبتنی بر" آپارتاید هسته ای" حاکم برجهان، به تصمیم رژیم برای عنی سازی اورانیوم و دست یابی به انرژی هسته ای پا ی فشرد. او ضمن آن که دولت های خارجی رابرای تأمین اعتماد و شفاف کردن فعالیت های هسته ای ایران به مشارکت دراین پروژه فراخواند، هشدارداد که درصورت استفاده ازتهدید وزور و ارجاع پرونده ایران به سازمان ملل قطعا کشوراو درهمه مسیرحرکت خود درزمنیه های هسته ای تجدید نظرخواهدکرد. احمدی نژاد حتی درسخنانی تحریک کننده-که به تقسیم گوشت شکارنشده می ماند- ازانتقال دانش و تکنولوژی و سوخت انرژی هسته ای ارزان به سایرکشورهای اسلامی و امکان استفاده ازسلاح نفت برای مقابله جوئی سخن به میان آورد. حمیدرضا آصفی سخنگوی وزارت خارجه نیز اعلام داشت،زبان تهدید و زور کارآئی نخواهد داشت و هرچه قدر تهدید ها و فشارها بیشترشود نتیجه کارمعکوس خواهد بود.
عکس العمل جهان غرب دربرابر مواضع رژیم نیز بنوبه خودحاکی ازخشم و ناامیدی بود. گاردین آنرا نافرمانی هسته ایران نامید و وزیرخارجه انگلیس حرکتی مأیوس کننده، اتحادیه اروپا ارجاع موضوع هسته ای ایران به شورای امنیت را تنها راه باقی مانده دانست.معاون وزیرخارجه آمریکا اعلام داشت ایران جائی برای دیپلماسی باقی نگذاشت.
گرچه الزام آورشدن ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت و صدورقطعنامه ای علیه رژیم ایران درآژانس هسته ای وجه مشترک واکنش های اروپا و آمریکا را تشکیل می داد،اما نمی توان پنهان نگهداشت که درمقایسه با مواضع قاطع و تحریک کننده رژیم تاحدی آرام و احتیاط آمیزبود.چنان که انگلیس اعلام داشت تنهاه راه حل موضوع هسته ای ایران، راه حل دیپلماتیک است. وزیرامورخارجه امریکا ازوادارکردن رژیم ایران برای بازگشت به مذاکرات سخن به میان آورد و معاون وی گفت که معلوم نیست که ارجاع پرونده ایران چه زمانی اتفاق خواهد افتاد و بستگی به پیشرفت مذاکرات با تهران دارد و البرادعی خواستارادامه مذاکرات سه کشورو ایران شد. درمقابل کشورهائی چون روسیه و هند و چین و آفریفای جنوبی وبلوک غیرمتعهدها مخالف ارجاع پرونده-حداقل درشرایط کنونی- به شورای امنیت بوده و خواهان حل و فصل مسأله درچهارچوب آژانس هستند. گرچه براساس آخرین تحولات مربوط به این ماجرا، اروپا و آمریکا دروضعیت کنونی ناچارشدند که بجای پای فشردن به ارجاع پرونده به شورای امنیت به دادن هشداربه رژیم ایران بسنده کنند. اما شمشیرارجاع این پرونده به شورای امنیت درمراحل بعدی هم چنان برفرازسرحکومت ایران آویزان است. درنخستین واکنش سخنگوی وزارت امورخارجه قطعنامه شورای حکام را غیرقابل قبول خوانده و اعلام کرده است که واکنش های احتمالی رژیم درروزهای آینده اعلام خواهد شد.
بی تردید درپی تحولات جاری بحران هسته ای ایران که قبل ازاین هم ابعاد کمابیش بین المللی داشت با اعلام مواضع جدید رژیم واکنش های متقابل آن، وخامت بازهم بیشتری یافته ووارد دورتازه ای ازکشمکش های فرسایشی شده که تشدید فشارسنگین دیپلماتیک،چانه زنی ها،تشدید فشارهای سیاسی و اقتصادی، بهمراه چاشنی تهدیدهای نظامی ازمشخصات آن است. دراینجا نگاهی داریم به ویژگی های این بحران درفازجدید:
آغازفعالیت یو سی اف اصفهان و اتخاذ سیاست جدیدی که علی لاریجانی سرپرست تیم جدید آن را بازی برد-برد می خواند، نخستین گام درپایان دادن به سیاست تعلیق فعالیت هسته ای بود که پس ازگذشت دوسال ازشروع آن و مذاکرات بی حاصل صورت گرفت.
دوعامل بین المللی و داخلی عزم رژیم را برای پایان دادن به تعلیق و ادامه دست یابی به چرخه کامل سوخت هسته ای تقویت کرده است:
نخست وخامت بحران جنگ عراق و تاحدی افغانستان که موجب پی آمدهای مهمی درسطح جهان و درداخل آمریکا علیه سیاست یک جانبه گری و میلیتاریستی نومحافظه کاران آمریکا شده است و دیگری تحولات عرصه سیاست داخلی است که قبضه کامل قدرت و اهرم های اجرائی توسط دستگاه ولایت و مدافعان اقتداراتمی ازمشخصه آن است .علاوه براین دستگاه ولایت که به مدد "کودتای انتخاباتی" قدرت کامل راقبضه کرد ه است، برآن است که ازطریق این بحران برای تثبیت موقعیت خود درنزدمردم و واداشتن رقبا به تمکین دربرابر موقعیت برترخود سود جوید. نباید فراموش کرد که سردمداران نظام اسلامی دربحران آفرینی و بهره گیری ازبحران برای تثبیت موقعیت لرزان خود، نظیر تسخیر سفارت آمریکا و یا جنگ با عراق که آن را برکت الهی نامیدند، ید طولائی دارند. اکنون هم وقتی مشاور احمدی نژاد می گوید که مساله هسته ای مانند ملی شدن صنعت نفت درحال تبدیل شدن به غرورملی است، ویاعلی لاریجانی به دولت انگلیس می گوید که ازتجربه دوران مصدق وملی شدن صنعت نفت درس بگیرد، دقیقا دارند برهمین جنبه ازخواص بحران اشاره می کنند.
درچنین شرایطی مانورهای دیپلماتیک حکومت اسلامی برای پوشش قانونی دادن به اهداف خود، گشاده روئی در دادن امتیازات کلان اقتصادی به پاره ای کشورها(مانند قراردادچند ده میلیاردی باچین و هند و نیزبا روسیه) خطر افزایش جهشی قیمت نفت ودوام و بقاء بازاروسوسه انگیزچندده میلیارددلاری ایران، ازعوامل دیگری است که موجب تشتت درصفوف دولت های غربی می گردد. البته نباید فراموش کرد که علیرغم مهارت دربکارگیری برخی مانورها توسط رژیم، تناقضات درگفتار و کردارسردمداران رژیم خود افشاگرماهیت اهداف و نیات باطنی آن ها بوده و دایما برای سیاسیت ها وادعاهای رسمی خود رژیم دردسرایجاد می کند. یک نمونه برجسته آن سخنان نابهنگام و تهدید آمیزاخیرعلی لاریجانی درتهدید به شروع غنی سازی نطنزوخروج از معاهدات بین المللی بود که موجب نگرانی بلوک کشورهای غیرمتعهد درآژانس و افزایش احتمال تمکین آن ها به پذیرش قطعنامه اروپا شده بود که با سفرومأموریت عجولانه آقازاده به وین و عده و عیدهای وی مبنی بررعایت مقررات آژانس ارجاع پروند به سازمان ملل برای مدتی به تأخیرافتاد. درهرحال از"دست آوردهای" نبوغ آمیز رژیم ایران را می توان نزدیک کردن هرچه بیشترسیاست های اروپا و آمریکا بیکدیگردانست.
تاکتیک غرب:
واقعیت آن است که برای غرب و بسیاری ازکشورهای دیگر دست یابی ایران به تسلیحات هسته ای قابل قبول نیست. مواضع روشن وشفاف احمدی نژاد نیزهرگونه امید به عقب نشینی رژیم را درنزد آنان بباد داد واین البته درشرایطی است که عواقب سیاست یک جانبه گری و تهاجمی نومحافظه کاران آمریکا بشدت آن ها را دچاربحران و مخصمه بزرگی کرده است.برای آن ها دشواراست که همزمان با بحران عراق درنقطه حساس و به مراتب خطرناک تری چون ایران وارد عملیات نظامی بشوند. نه اینکه ازنظرسازوبرگ نظامی وواردکردن ضربات سنگین ونابود کننده مشکلی داشته باشند،بلکه بیمناک از پی آمدهای گسترده و غیرقابل محاسبه عمل خود درمنطقه و جهان هستند. درچنین شرایطی آن ها ناچارند یک استراتژی فرسایشی درازمدت، همه جانبه و اساسا مبتنی برفشارهای سیاسی-اقتصادی رابصورت گام بگام و مرحله به مرحله باجرا درآورند.
گرچه هنوزنمی توان ازتوافق نهائی حول تمامی مراحل واجزاء چنین نقشه ای سخن به میان آورد، اما می توان رئوس آن را تا آن جا که مشهوداست، بشرح زیردریافت:
الف- مسأله خطرایران اتمی دررسانه های تبلیغی و درنهادهای بین المللی آن چنان دامن زده شود تا بعنوان حادترین معضل بین المللی و مهم ترین عامل تهدید کننده صلح جهانی کانونی شود.بعنوان وجه مکمل این رویکرد، دولت آمریکا به همراهی کشورهای اروپائی و برخی کشورهای مهم جهان سعی می کنند که فتیله بحران های دیگری نظیر کره شمالی،بحران خاورمیانه، وحتی درصورت امکان عراق را پائین کشیده و نیزاختلاف های بین اروپا و امریکا را بحداقل برسانند تا بتوانند حداکثرنیرو وتوان خود را حول مقابله و حل بحران هسته ای ایران بکارگیرند. گواین که ازجهتی دادن امتیازبه کره شمالی خود موجب تشویق دنبال کردن الگوی کره شمالی توسط رژیم ایران می گردد. اما این گونه اولویت بندی ها، بدلیل موقعیت آسیب پذیر دولت آمریکا اجتناب ناپذیراست. درهرحال کانونی کردن خطرایران یک اقدام اولیه و ضروری برای جلوگیری ازپیشروی خزنده ایران بسوی اهداف خود وعنصرتسهیل کننده برای دست یابی به یک اجماع جهانی بشمار می رود
ب- درراستای چنین اجماعی تلاش های فشرده ای برای برای منزوی ساختن هرچه بیشتررژیم بویژه تلاش آن برای دورزدن اروپا وعقیم گذاشتن نگاه به شرق آن، ازطریق همراه ساختن کشورهائی چون چین و هند و شوروی و...-ازطریق تطمیع و فشار- باسیاست های غرب درجریان است. نباید فراموش کرد که با تزلزل موقعیت جهانی تنها ابرقدرت جهان، تمایلات گریزازمرکز آندسته ازکشورها و بلوک های بالقوه رقیب آن،زمینه مساعدتری برای عرض اندام پیداکرده و خواهند کرد.آن ها مایل نیستند که با معضلات جهانی بشیوه دولت آمریکا و مطابق امیال وی برخورد کنند. بااین همه تأثیر اهرم های اقتصادی وسیاسی دولت آمریکا و تاحدی اروپا برروی سیاست های آن ها را نباید نادیده گرفت.بویژه درشرایطی که روش ها وعملکرد رژیم اسلامی تهدید آمیزباشد.
ج- اعمال فشارسنگین به رژیم ایران ازطریق تحریم های سیاسی و اقتصادی وبستن تدریجی گلوگاه های رژیم،یعنی ازطریق بکارگیری یک سیاست تحریم هدفمند و"هوشمندانه"تعمیق یابنده باهدف به تحلیل بردن تدریجی مواضع استراتژیکی اقتصادی و توانائی های تکنیکی رژیم. بکارگیری سیاست فوق به معنای برقراری یک جنگ سرد تمام عیار جهانی به رهبری دولت آمریکا علیه رژیم است.بی تردید دررأس چنین تلاشی مسدودکردن گلوگاه های تأمین نیازهای تکنوژیکی رژیم و توان اقتصادی اوقراردارد که اساسا متکی به نفت است.
د-درهمان حال دولت های غربی تلاش خواهند کرد که این کار را-همانند تجربه به تحلیل بردن توانائی های دولت عراق- بهمراه افزایش بازرسی ها و افزایش نظارت رسمی انجام دهند و بهمین دلیل به چنان سیاستی چندوجهی و پچیده نیازدارند که اعمال یک وجه موجب مسدودشدن پیشروی دروجوه دیگروازجمله مسدود شدن مجاری نظارتی فشرده نشود. هدف فوق درقطعنامه پیشنهادی اروپا به صورت دسترسی کامل به دانشمندان،مکان ها وااطلاعات درهرزمانی که آژانس تشخیص دهد، مطرح شده است.
د-همزمان آن ها مشوق های اقتصادی را دربالای سررژیم نگه می دارند تا هم برتشتت اراده وتضادهای داخلی آن دامن بزنند و هم افکارعمومی جهان را باخود همراه سازند.
ه-به موازات سناریوی فوق نشان دادن چنگ و دندان و استفاده ازتهدید و گزینه نظامی-حتی تاحد بهره گیری ازسلاح های تاکتیکی و کوچک هسته ای- و تقویت اپوزیسیون مطلوب نظرآنان، وبکارگیری انواع جنگ روانی و تحریکات و بهره گیری ازنارضایتی های داخلی ازنظراین استراتژی اساسا فرسایشی دورنمی ماند. گرچه درنزد دولت آمریکا پروسه باصطلاح غیرنظامی فوق اگر خوب ومطابق نقشه پیش برود، درنقطه ای مناسب-اگرضرورت ایجاب کرد- می تواند بااقدامات نظامی همراه شده و به سرانجام نهائی خود برسد ، با این همه درشرایطی دیگر استفاده ازگزینه نظامی محدود وهدفمند، درصورت به بن بست رسیدن راه های پیشروی باصطلاح غیرنظامی و درصورتی که رژیم به اقدامات عملی و تحریک کننده دردست یابی به اهداف خود مبادرت کند،یک خطرواقعی خواهد بود.
آن چه که اکنون به عنوان مهم ترین معضل دربرابر قدرت های غربی قرار دارد،این است که ضمن پیشبرد همه جانبه و گام بگام این نبرد فرسایشی آن را چگونه عملی کنند که موجب خروج رژیم اززیرنظارت های کنونی ناشی ازحضوردر پیمان های موجود ولاجرم تکرار تجربه کره شمالی نگردد. چرا که جمهوری اسلامی هرآن ممکن است که دریک اقدام مقابله به مثل-همان طور که خود بارها تهدید کرده- به واکنش های رادیکالی نظیر خروج ازآژانس وعدم پای بندی به تعهدات آن وبویژه پروتکل الحاقی وشروع فعالیت غنی سازی درنطنز، مبادرت ورزد. نباید فراموش کرد که جمهوری اسلامی شرایط کنونی را ازجمیع جهات بهترین فرصت برای تکرارالگوی کره شمالی و تحمیل خود بعنوان قدرتی دارای فن فرآوری کامل اورانیوم می پندارد. تأمین اجماع جهانی و درنظرگرفتن چنین خطری دو نکته ای که اقدامات دولت آمریکا و اروپا را مشروط می کند. چرا که بدون اولی اقدام کارسازعلیه رژیم ایران چندان کارسازنخواهد بود و بدون درنظرگرفتن دومی ممکن است شتاب بحران آهنگی بیش ازتوان مقابله بالفعل آن ها بخود بگیرد. تهدید و تردید ها و مواضع سفت کن و شل کن و متغیراروپا و آمریکا درلحظات کنونی ناشی ازهمین واقعیت است.
تاکتیک های رژیم
چنان که برهمگان روشن است، رژیم جمهوری اسلامی اهداف واقعی خود،یعنی دست یابی به اقتداراتمی را،درپشت اهداف باصطلاح صلح آمیزی انرژی هسته ای پنهان ساخته است. چنین اهدافی نه فقط درکشوری سرشارازذخایرنفتی و گازی چون ایران، درنوع سرمایه گذاری سنگین و غیراقتصادی درتأسیسات هسته ای ودرتمایز مشهود بین یک پروژه معطوف به تولید انرژی سوخت هسته ای برای هدف های غیرنظامی- که اگروجود می داشت نحوه پیشروی دیگرگونه ای را می طلبید- وپروژه کنونی معطوف به هدف های نظامی مشهود است،بلکه ازلابلای رفتار و سخنان سردمداران نظام-اعم ازسیاسی ونظامی- درطی سال های گذشته و اکنون نیزمشهوداست.سمت گیری و تحولات قدرت سیاسی نیزمزید برعلت شده است. بطوری که حذف ویاتضعیف کامل موقعیت اصلاح طلبان و پراگماتیست ها درساختارقدرت،هرگونه امید به استحاله سیاست های رژیم را بسود سیاست های کشورهای غربی درچشم اندازکنونی به یأس مبدل ساخته است.
پایه دیگرتاکتیک رژیم، چوب حراج زدن به منابع نفتی و مشارکت دادن دست ودل بازانه پاره ای ازکشورهای دیگردر قراردادهای کلان وده ها میلیاردلاری نفتی است تا بتواند ازحمایت وقدرت چانه زنی آن ها درسطح جهانی سود جوید.
علاوه براین رژیم درداخل کشور سعی می کند هدف خود را بعنوان اقتدارملی وانمود کرده و با تهیج احساسات عمومی موقعیت خویش را مستحکم کند و درسطح افکارعمومی کشورهای جهان و بویژه کشورهای اسلامی آن رابعنوان مبارزه علیه قدرت های امپریالیستی قلمدادنماید. درهمین رابطه تلاش می ورزد که ازسیاست های تبعیض آمیزودوگانه کشورهای سرمایه داری دربرخورد با سایر کشورها و انحصار زرادخانه اتمی دردستان خود بهره گیرد.
مقابله باسیاست های رژیم و اهداف قدرت های امپریالیستی
راه آسان و سهلی دربرابرمدافعان آزادی و برابری و اپوزیسیون دمکرات وجود ندارد. آن ها همزمان هم باید هم علیه رژیم اسلامی مبارزه کنند و به مقابله با هدف های جاه طلبانه و ارتجاعی آن برخیزند و هم علیه اهداف امپریالیستی و دولت های غربی و سیاست های میلیتاریستی و تبعیض آمیزآن ها.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

برای مدافعان آزادی و برابری و صلح، و جهانی عاری ازبربریت وسلاح های کشتارجمعی،خلع سلاح اتمی و انهدام سایر سلاح های کشتارجمعی، علیه جنگ و میلیتاریسم وعلیه نظامی که بدون چنین سلاح هائی قادربه ادامه حیات و تأمین منافع خود نیست، یک هدف بنیادی است . آن ها نه فقط علیه دارندگان چنین سلاح هائی مبارزه می کنند بلکه هم چنین علیه آن ها که درجستجوی دست یابی به چنین سلاح های هستند، نیرمبارزه می کنند. وجودفقر وسیه روزی گسترده و شرم آوربرروی کره خاک باصرف بودجه ها و منابع سرسام آور انسانی برای تولیدو حفظ و بکارگیری سلاح های کشتارجنگی، رابطه تنگاتنگی دارد. باید باتمام توان علیه چنین نظامیگری بطور اعم و علیه نظامیگری رژیم جمهوری اسلامی بطوراخص به مبارزه برخاست. ودراین راستا باید تمامی طرفندهای رژیم نظیرپیوند زدن آن با اقتدارملی،استقلال طلبانه واستفاده صلح آمیزراافشاء کرد. ادعای رژیم وشخص خامنه ای مبنی براین که داشتن سلاح اتمی را حرام و غیرشرعی اعلام کرده است، درنظامی که درآن جان ومال مردم دریدقدرت ولی فقیه است واولویت"مصلحت نظام" ما فوق تمامی اولویت های دیگرقراردارد، پشیزی ارزش ندارد. درچنین نظامی حرام شرعی می تواند تنها دریک آن به حلال شرعی تبدیل شود(بهمان سادگی که مثلا درمورد ماهی "اوزن برن" صورت گرفت). علاوبرآن،چنان که تجربه نشان داده است، تأمین ایمنی راکتورهای هسته ای -حتی اگر باهدف غیرنظامی صورت گیرد- دارای چنان شرایط سخت ایمنی ومتضمن خطرات انتشاررادیو اکتیواست، که حتی برای کشورهای پیشرفته صنعتی هم معضلی جدی بشمار می رود تا چه برسد به حکومت هزارسری چون رژیم ایران که درآن جت های نظامی سپاه پاسداران برای تهدید وبستن فرودگاهی که دولت افتتاح می کند، به پرواز درمی آید.
هم چنین باید با تبدیل کردن بحران هسته ای به بحرانی درخدمت تثبیت مشروعیت نظام به مبارزه قاطع برخاست و نشان داد که تلاش برای برآوردن چنین سودائی نتیجه ای جزایجاد فضای امنیتی و سرکوب و افزایش فقروفلاکت و گسترش بی سابقه تهدیدهای برون مرزی برای کشورحاصلی ندارد.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'بحران هسته ای و چالش های جدید، تقي روزبه' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016