پیشاپیش و چند باره بگویم که نه تنها با تجهیز هر رژیمی بویژه جمهوری اسلامی به بمب اتمی مخالف هستم، بلکه بر آنم که همه رژیم های خودکامه و ضد دموکراتیک در سراسرجهان، بویژه جمهوری اسلامی صلاحیت در اختیار داشتن صنایع هسته ای را ندارند. چرا که اولا در اختیار داشتن صنایع هسته ای از جمله می بایست ملازم با شفافیت و آزادی قلم و بیان گردد تا هرگاه از رهگذر ندانم کاری و یا بی لیاقتی مسئولان در مدیریت این صنایع، بهداشت و محیط زیست جامعه تهدید می شود بتوان افکار عمومی را آگاه و بدینوسیله مسوولان را مجبور به رعایت ضوابط و قواعد لازم ساخت. و ثانیا آن که هیچ تضمینی وجود ندارد که اگر رژیم های خودکامه بویژه جمهوری اسلامی صاحب چرخه تولید هسته ای شوند، برای تثبیت موقعیت سیاسی و یا پیشبرد اهداف ماجراجویانه خود، در خفا به فکر تولید سلاح هسته ای نیفتند.
اینک که جمهوری اسلامی پس از دو دهه توسعه پنهانی صنایع هسته ای مصرا می کوشد چرخه صنایع هسته ای خود را کامل کند باید دید مخالفت ها و فشارهای آمریکا و اروپا علیه تجهیز جمهوری اسلامی به صنایع هسته ای از کدام موضعی می تواند مثبت و با کدام نگرش می تواند نتایج منفی به بار آورد؟
به گمانم بدترین کار آن است که به جمهوری اسلامی فرصت داده شود چنبن تبلیغ کند که قدرت های بزرگ نمی خواهند ایران صاحب صنایع صلح آمیز هسته ای شود. که می خواهند ایران را از یکی از حقوق مسلم خود محروم کنند تا حق کنترل و فروش اورانیوم غنی شده و توسعه انرژی را در سرزمین ما از دستمان خارج کنند و خود در اختیار بگیرند. دست کم نگیریم این تبلیغات را که دیری است آغاز شده و دارد در افکار عمومی هم جای خود را باز می کند.
در دو ماه گذشته گفتگوهای آموزنده ای داشتم با بیش از بیست تن از جوانان- عمدتا تهرانی و اکثرا شمال شهری و از طبقه متوسط که نسبت به رژیم حاکم سخت گیر تر و به دموکراسی،حقوق بشر و حکومت های دموکراتیک مشتاق تر از جنوب شهری ها و روستایی ها هستند. بیش و کم همه آنها (بجز یک نفر که طرفدار دخالت نظامی آمریکا در ایران بود) از حق داشتن چرخه تولید هسته ای برای ایران دفاع می کردند و تصمیم گیری های آژانس و مواضع آمریکا و اروپا را در مورد صنایع هسته ای ایران تبعیض آمیز می دانستند. همه آنها بدون استثناء مخالف جمهوری اسلامی و خواهان دموکراسی و حاکمیت ملی بودند. با اسرائیل دشمنی نداشتند، طرفدار فلسطین هم نبودند، اما می گفتند چرا اسرائیل و پاکستان باید بمب اتمی داشته باشند، ولی ایران از داشتن چرخه غنی سازی اورانیوم برای استفاده صلح آمیز محروم باشد؟ از گفتگو با آنها که اکثرا دانش جو و دانش آموخته و در زمره آگاه ترین بخش جوانان جامعه ما بودند به این نتیجه رسیدم که درگیری آمریکا و اروپا با جمهوری اسلامی بر سر صنایع هسته ای می تواند مستقیما در خدمت رشد ناسیونالیسم آغشته به مذهب در ایران و محبوبیت جمهوری اسلامی در کل جهان اسلام شود مگر آن که آمریکا و اروپا با منفک کردن منافع ملی ایران از جمهوری اسلامی و مشروط کردن صنایع هسته ای به حقوق بشر و دموکراسی شرط حمایت از صنایع هسته ای ایران را تحقق دموکراسی و حقوق بشر در ایران اعلام کنند. یعنی بپذیرند و اعلام کنند که از این پس با تجهیز همه نظام های خودکامه به صنایع هسته ای مخالفت می ورزند اما این مخالفت نه با حقوق مسلم ملی کشورها و ملت ها بلکه بخاطر عدم شفافیت و خودکامگی رژیم های خودکامه و تمامیت خواه صورت می گیرد و فقط تا زمانی ادامه دارد که دموکراسی و حقوق بشر در سرزمینی تحقق نیافته است. و البته در عمل نیز مخالفت خود را با تجهیز دولت هائی مثل جمهوری اسلامی به چرخه تولید هسته ای همراه کنند با حمایت فعال و همه جانبه از جنبش و دموکراسی خواهی و حقوق بشر در این کشورها. در این صورت راه بسته می شود برعوامفریبی جمهوری اسلامی و تبدیل مساله هسته ای به خوراک تبلیغاتی برای دامن زدن به ناسیونالیسم آغشته به مذهب که هم مصالح و منافع ایران و کشورهای منطقه را تهدید می کند و هم منافع جهان غرب را در مخاطره قرار می دهد.
نقطه ضعف جمهوری اسلامی، حقوق بشر و آزادی های سیاسی است. مخالفت جهانی با هر اقدام ماجراجویانه جمهوری اسلامی در صورتی مورد استقبال جامعه ایران قرار می گیرد و رژیم را در تنگنا قرار می دهد که نقطه عزیمت و اساس آن دفاع از حقوق بشر و دموکراسی در ایران باشد. در غیر این صورت مخالفت با تجهیز رژیم اسلامی به چرخه تولید هسته ای می تواند به وسیله ای تبدیل شود برای سران جمهوری اسلامی در دامن زدن به ناسیونالیسم و هم سو کردن و هم راه کردن آن بخش از گروههای سیاسی و لایه های جامعه با حاکمیت که هم اینک در برابر آن و اساسا موتور رشد جنبش ملی آزادیخواهانه امروز ایران به شمار می روند.
چه ایالات متحده و چه اروپا دیپلماسی خود را در قبال صنایع هسته ای جمهوری اسلامی از موضعی که بر آن اشاره رفت تنظیم نکرده اند. طبعا مساله مقدم و در دستور آنان دفاع از حقوق بشر و دموکراسی در ایران نیست بلکه شواهد نشان می دهند که هنوز و هم چنان آمادگی آن را دارند که حقوق بشر را قربانی گرفتن امتیازاتی کنند که بتواند به محدود کردن فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی بیانجامد. این روزها بسیاری از سخنگویان کشورهای اروپائی و گهگاه سخنگویان وزارت خارجه آمریکا، جمهوری اسلامی را به مذاکره برای از سرگرفتن مذاکرات هسته ای دعوت می کنند، بدون آن که اشاره ای به پیوند این مذاکرات و نتایج احتمالی آن با مساله حقوق بشر در کار باشد. سران جمهوری اسلامی هوشمندانه از این موضع تنگ نظرانه و یکجانبه غرب، هم برای دامن زدن به ناسیونالیسم آغشته به مذهب در ایران و هم تحکیم موقعیت بین المللی خود و گرفتن تضمین برای امنیت و بقای خود، بهره برداری می کنند.
مادام که سیاست و دیپلماسی در قبال جمهوری اسلامی از چنین از مسیر تنگ نظرانه ای عبور می کند، این استبداد دینی است که از آن بهره می گیرد. دیگران دست کم در درازمدت از آن طرفی نخواهند بست.
شنبه 30 مهرماه 1384
علی کشتگر