چهارشنبه 5 بهمن 1384

گام های پرشتاب بحران و تهدید به تهاجم هسته ای، تقی روزبه

1-دکترین جدید شیراک مبنی بر تهدید ضمنی ایران به استفاده ازسلاح هسته ای،گرچه بدلیل شتابش درگذرازسیاست گفتگو به سیاست تهدید به توسط سلاح های نامتعارف،بهت افکارعمومی جهان وشگفتی بسیاری ازناظرین سیاسی را برانگیخت.اما مطرح شدن آن درشرایط کنونی بی ارتباط با بن بست بحران هسته ای و درحکم دادن اولتیماتومی ضمنی به رژیم ایران نبوده ونیست. رویکردی که آن را باید هم نتیجه بحران درنظام حاکم برجهان دانست-بحرانی که طغیان بنیادگرائی وتقابل آن بانظم موجود ازمنظرمافوق ارتجاعی،یکی ازمظاهرآن محسوب می شود- و هم پاسخی امپریالیستی برای مقابله با این بحران. بی شک چنین رویکردی اوج تازه ای به بحران کنونی وروند بین المللی شدن آن می بخشد.گرچه دست اندرکاران سیاسی فرانسه سعی کردند تا با ارائه برخی توجیهات، ازجمله بدیع نیانگاشتن چنین دکترینی، نگرانی های به وجود آمده درنزد افکارعمومی ومدافعان صلح را بی اثر کنند،اما تلاش های فوق چیزی ازاهمیت این موضع گیری محافل امپریالیستی اروپا وتهدیداتی که ازجانب آن متوجه جهان شده است نمی کاهد.حتی اگرچنین دکترینی درکشوهای گردگرفته آن ها وجود می داشت، گردگیری ازآن و بیرون کشیدن اش درشرایط کنونی وباچنین صراحتی،نمی توانست خالی ازبدعت و تازگی نباشد.حمایت بلر و خانم مرکل ازدکترین شیراک روشن کرد که طرح این مسأله ازسوی طرف فرانسوی امری تصادفی و مختص به آن نبوده ،بلکه به عنوان بخشی ازاستراتژی اروپا وترویکای آن وبه یک تعبیر جهان غرب برای رویاروئی با بحران هسته ای ایران محسوب می شود. به قصد گشودن راهی برای برون رفت از بن بست بحران هسته ای و پرکردن خلأی که درپی ناکامی دکترین بوش مبنی برجنگ بازدارنده وتجاوز متکی به سلاح های متعارف وپیاده نظام به وجود آمده است.
گرچه نمی توان انکارکرد که طرح این مسأله درشرایط کنونی اساسا درمرحله جنگ روانی قرارداشته وهدفش رساندن این پیام به گوش مقامات رژیم است که بدانند موجودیت جمهوری اسلامی مسلح به سلاح هسته ای ازسوی قدرت های جهانی تحمل نخواهد شد و بدانند که اگرکوتاه نیایند پایان ماجرا به کجا کشیده خواهد شد.مطرح شدن خطر هلوکاست هسته ای توسط اسرائیل و این سخن بوش که قرار گرفتن سلاح هسته ای درکف یک دولت تروریستی برای باج خواهی اتمی از جهان تحمل نخواهد شد، جملگی بخشی ازسیاست های جدید ودرحال تدوینی هستند که درپی شکست اقدامات پیشین ضرورت یافته است.
درواقع طبقه حاکم فرانسه که بیش ازهرکشوراروپائی خودرا تجسم روح"ابرقدرت اروپا"وقبل ازهرچیزبه عنوان بازوی نظامی آن می داند،بحران هسته ای ایران را دستاویزمناسبی برای تحقق رؤیای تبدیل ابرقدرت بی دندان اروپا به ابرقدرتی بادندان نظامی می داند.این رویکرد درعین حال نشان می دهدکه رقابت واختلاف اروپا با آمریکای نومحافظ کاران اساسا نه درمحتوای نظم نوین جهانی بلکه درمیزان سهم هرکدام درآن است.
2-حلقه محاصره به دور جمهوری اسلامی تنگ تر می شود
چنان که می دانیم درفضای تهدید به استفاده ازسلاح هسته ای، قراراست بزودی نشست اضطراری آژانس،تمرد رژیم ایران را-که بعنوان تخطی ارخطوط قرمزآژانس و غرب تلقی شده- مورد بررسی قراردهد و تصمیم لازم درموردارجاع پرونده ایران به شورای امنیت را اتخاذ کند.اما بدیهی است که اعمال فشارهای تازه به رژیم ایران منتظراین اقدام نمانده وازهم اکنون شاهد افزایش آن دروجوه گوناگون هستیم:تشدید فشارهای بانکی ومالی وافزایش آشوب درمناطقی چون خوزستان و بلوچستان و...آغازتلاش هائی که ازهم اکنون برای خنثی کردن تاکتیک احتمالی رژیم برای استفاده ازحربه نفت صورت می گیرد، نظیرتشویق سایراعضای اوپک به افزایش ضربتی نفت خود بهنگام ضرورت و اقدامات سیاسی واقتصادی دیگر.
استراتژی جدید کشورهای غربی،حرکت گام بگام درجهت تشدید حلقه محاصره به دورایران و براساس دست یابی حداکثراجماع جهانی و رودرروقراردادن رژیم ایران با نهادهای بین المللی است.
3-قرارگرفتن جمهوری اسلامی برسردوراهی الگوی لیبی ویاتشدید محاصره
قدرت های غربی پنهان نمی کنند که قصدشان قراردادن رژیم ایران دربرابردوگزینه است:یا انتخاب الگوی لیبی یعنی خع سلاح هسته ای بابتکارخود وبدست خود،یا آن که چنین خلع سلاحی را بزوربروی تحمیل خواهندکرد.
گرچه جمهوری اسلامی به زعم خود با دوکارت بازی می کند. کارت مذاکره حول طرح مسکو یعنی انجام بخش های حساس غنی سازی درخارج ازخاک ایران برای هنگامی که زورخیلی پرزورباشد وطرح خروج از پیمان های بین المللی و شروع غنی سازی درداخل کشور.اما خود رژیم بهترازهرکس می داند که وقتی تردیدها بکناررود وناهمزبانی ها درمیان قدرت های بزرگ به پایان برسد،به هنگامی که نبرد های جدید شروع شود،و درشرایطی که اختلاف کیفی در توازن قوای طرفین وجود داشته باشد،دیگربازگشت به نقطه صفرناممکن است.اکنون قاعدتا برای رژیم ایران باید روشن شده باشد که نتیجه سیاست چکاندن ماشه که سردارسپاه در"همایش چالش ها وفرصت های بحران هسته ای" برزبان راند و آن را سیاست اتخاذ شده توسط شورای امینت ملی خواند،سیاست سناریودر برابر سناریو ودندان دربرابردندان، بی تردید سرنوشت نبرد را به دالان تنگ یک جنگ فرسایشی ِ نیمه سرد و نیمه گرمِ روبه تصاعدی می راندکه درآن جمهوری اسلامی درموقعیت بس شکننده ای قرارمی گیرد.اساس این موقعیت شکننده،براشتباه محاسبه استراتژیک رژیم حول عدم وقوع امکان اجماع جهانی ودست کم گرفتن پی آمدهای آن، دستکم گرفتن میزان آسیب پذیری خود و پربهادادن به آن چه که خود آن را"داشتن عمق استراتژیک"می نامد وغلو درمیزان آسیب پذیری قدرت های سرمایه داری و بالأخره درگیرکردن همزمان خود درچندین جبهه است.
4-آیا تحریم هوشمندانه وجود خارجی دارد؟

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

گرچه زمامداران غرب درمقام سخن ادعا دارند که حساب مردم ایران را ازرژیم جدامی دانند ومتفاوت ازتجربه عراق به نوعی فشارها وتحریم های باصطلاح هوشمندانه ای که گویافقط دشمنانشان را هدف می گیرد باوردارند. اما روشن است که هیچ تحریمی ولوازنوع هوشمندانه آن از آن جا که دولت اسلامی همه اهرم های اقتصادی واجتماعی مردم را دردست خود دارد، مردم راازتیررس خود خارج نمی کند. چنین سیاستی درحکم شکارخرس ازطریق آتش زدن درختان جنگل است.طرح کاربردهسته ای نیزکه دوست و دشمن نمی شناسد، به خوبی ماهیت ریاکارانه این ادعا را اثبات می کند. مردم ایران درجنگی که هریک ازطرفین آن درجستجوی منافع خود هستند نه نفعی دارند ونه می توانند نسبت به آن بیطرف و یا بی تفاوت باشند. واقعیت آنست که تنها به میدان آمدن مردم، پاگرفتن جنبشی برپایه مطالبات آن ها و مبتنی برمداخله آن ها تنها بدیل ممکن برای ممانعت ازوقوع فاجعه است. جنبشی که با داشتن وجه ملی و بین المللی نه فقط سرنگونی جمهوری اسلامی را که اکنون دیگرادامه حیاتش به نابودی حیات مردم گره خورده است، دردستور کارخود قراردهد بلکه هم چنین دراتحاد باجنبش های جهانی و ضدجنگ به مقابله با سوداهای آزمندانه و جنگ طلبانه کشورهای امپریالیستی برخیزد.رژیم اسلامی برآن است که از ِقبل بحران هسته ای پاسخی برای بحران موجودیت خود بیابد.اما دامنه تنافروتضادفی مابین موجودیت رژیم و موجودیت مردم به درجه ای ازوخامت خود رسیده است که اگر مردم ایران بخواهند موجودیت خود را حفظ کنند راهی جزپایان دادن به موجودیت رژیم ندارند.این وظیفه را نه بمب هسته ای وتهاجمات نظامی می تواند انجام دهد،ونه اتخاذ سیاست گرسنکی دادن.اکنون جمهوری اسلامی درسودای دست یافتن به اکسیر حیات که تضمین کننده بقاء اش باشد درجستجوی سراب اقتداراتمی است .سرابی که با برداشتن هرگام بسویش فاصله اش با آن دوچندان بیشترمی شود. قدرت های غربی اکنون برآن شده اند تا آن قدر آن را بدوانند تا تشنه و گرسنه ازپای درآید. آری تنها حضورمردم ایران وهمراهی فعالین و نیروهای مترقی و دمکرات دراین راستا بایکدیگراست که می تواند معجزه عبورازاین دام-فاجعه را تحقق بخشد.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'گام های پرشتاب بحران و تهدید به تهاجم هسته ای، تقی روزبه' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016