دوشنبه 10 بهمن 1384

در ضرورت گسترش کارزار همبستگی و حمایت همه جانبه از کارگران مبارز شرکت واحد و خانواده های آن ها، تقی روزبه

1-رژیم اسلامی درهراس ازاعتصاب دوم کارگران شرکت نفت،بااتخاذ حالت فوق العاده وبسیج گسترده نیروهای سرکوب وبرطبق یک نقشه همه جانبه، یورش بی سابقه ای را برای درهم شکستن این اعتصاب بکارگرفت. تعداد کارگران بازداشت شده حتی تا 1300 نفرذکرشده است.مطابق نقشه فوق رژیم برای فلج کردن ستون فقرات اعتصاب،فازنخست حمله خود را پیش ازآغازاعتصاب شروع کرد.دروهله اول با احضارودستگیری اعضاء هیئت مدیره سندیکا وسپس بازداشت بیش از60 نفرازفعالین وسازمان دهندگان آن درروزجمعه ای که سحرگاه فردایش قراربود اعتصاب آغازشود.علاوه برآن حمله به خانه های مسکونی کارگران،ضرب و شتم و دستگیری همسران فعالین سندیکائی و حتی کودکان آن ها ونیزشکارکارگران در قرارگاه ها وخیابان های اطراف آن، حمله به اعتصاب کنندگان بهمراه ضرب و شتم شدید آن ها و وادارکردنشان به هدایت اتوبوس ها ازطریق زورواسلحه وتهدید به اخراج اعتصاب کنندگان ازشرکت واحد و.... جملگی حاکی ازبکارگیری سیاست ارعاب توسط رژیم برای ممانعت از موفقیت اعتصاب و بیم ازگسترش دامنه حمایت ازآن بود. جابجائی پیشاپیش اتوبوس ها ازقرارگاه ها بخش دیگری ازنقشه مزبوررا تشکیل می داد. بااین همه مقاومت جمعی و تحسین برانگیزکارگران حتی پس ازدستگیری ادامه داشته و آن ها حتی دربند کارگری اوین نیزباشروع اعتصاب غذا به مقاومت خود ادامه داده اند.
رژیم هم چنین دارای یک طرح ضربتی حمل ونقل کمکی برای جابجائی مردم بود، که برای انجام آن ازوسائل حمل و نقل و نیزرانندگان سایرنهادهای حکومتی بهره گرفته بود.قصد رژیم آن بوده وهست که نشان دهد وضعیت حمل ونقل هم چنان عادی است، تابدین ترتیب هم به اعتماد به نفس و روحیه مبارزه جوئی کارگران ضربه بزند و هم به همه نشان دهد که درهرشرایطی قادربه کنترل نظم جامعه بوده و بیدی نیست که ازاین بادها بلرزد! اما برخلاف کوته بینی رژیم این جورقدرت نمائی ها دربرابرمطالبات و اعتراضات کارگران اگرنه بیش ازخود اعتصاب،به همان اندازه، وضعیت غیرعادی وترس رژیم ازاعتصاب را به نمایش می گذارد. چراکه آشفتگی درخطوط حمل ونقل، و ضرب و شتم هزاران نفرکارگردرخیابان های تهران و ریختن به خانه آن ها ودستگیری صدها نفروبردن آن ها به زندان اوین،بیش ازآن که اقتداررژیم را به نمایش بگذارد ضعف وزبونی اش را به نمایش می گذارد.رژیمی که اکثریت زندانیانش را کارگران تشکیل بدهند، بعید است نشانی ازامید به آینده برجبین اش یافت شود. ودرهمین رابطه نگاهی به تغییرپرمعنای ترکیب زندانیان خود گواه روشنی است بر دگرگون شدن صف آرائی های اجتماعی-سیاسی که رودرروئی رژیم و کارگران درمرکزآن قراردارد. اکنون دیگر حتی لیبرال های ما نیز ناچارند برخلاف تمایلشان به اهمیت رهائی بخش جنبش طبقه کارگراذعان کنند.گو این که آنان این اذعان را برای تهی کردن مبارزات کارگران ازمضمون واقعی آن و جهت دادن برای نجات پایه های نظام طبقاتی بکارخواهند گرفت.
2-یورش گسترده و وحشیانه به کارگران توسط دولت کارگزارولایت فقیه بخوبی نشان می دهد که هدف اصلی ازروی کارآمدن یک کابینه نظامی–امنیتی و یک دست کردن حکومت ودادن شعارهای غلط اندازی چون عدالت ومبارزه برای اقتدارهسته ای، چیزی جزسرکوب مردم،بویژه جنبش کارگری نبوده است.کنترل رسانه ها وخبرگزاری ها و مسدوکردن سایت ها نیزهدفی جزممانعت ازبازتاب این سرکوب ها نداشته وندارد.عدم انعکاس رویداد مهمی چون درهم کوبیدن اعتصاب روزشنبه کارگران توسط خبرگزاری های ایسنا و ایلنا و... ونیزمطبوعات رژیم ،نشان می دهد که تا چه اندازه دولت چندین ماهه احمدی نژاد دراین دست اندازی ها پیش رفته است. سکوت سایت های وابسته به اصلاح طلبان دربرابراین رویداد مهم نیز نشان می دهدکه آن ها تاچه حد تسلیم جو رعب و سرکوب شده اند ومیزان دلبستگی آن ها به مبارزه جامعه مدنی مورد ادعایشان را تاچه حد باید جدی گرفت.
با این وجود ازبرکت توجه کارگران به رسانه های خارج ازکشور، با همت وحمایت وبلاگ نویسان وتلاش آن ها برای بارتابانیدن این مقاومت درکشوری که ازنظرتعداد وبلاگ ها مقامی برجسته درجهان دارد، وبالأخره تلاش اپوزیسیون مترقی وحامی زحمتکشان برای پوشش خبری دادن به این حرکت، شالوده اولیه شکل گیری یک سیستم اطلاع رسانی مستقل را فراهم ساخته است. این سیستم مستقل باید شکوفا شده و چنان نیرومند شود که سدهای سانسور رژیم را بطور کامل درهم شکند.
3- کارگران شرکت واحد بدلیل اهمیت شبکه حمل ونقل دریک شهر 12 میلیونی وبدلیل سروکارداشتن مستقیم با 4-5میلیون نفرازشهروندان عادی و اکثرا زحمت کشی که هرروز آن ها را جابجا می کنند،بی شک دارای موقعیت مهمی درجنبش کارگری هستند.اما درعین حال نباید فراموش کرد که آن ها بدلیل دولتی بودن این شبکه، بطورمستقیم دربرابردولتی مستبد و بس حجیم قراردارند که نقش توأمان کارفرمائی وانحصارقدرت سیاسی را یک جا نمایندگی می کند. بدیهی است درچنین شرایطی رژیم به دلیل ترس ازشیوع اپیدمی خواست تشکل مستقل و خطرجاروشدن تشکل های دولت ساخته توسط بخش های دیگرطبقه مزدو حقوق بگیر، بسادگی حاضر به تن دادن خواست کارگران نخواهد شد. تمکین به چنین روندی به معنای خارج شدن عرصه های کارگری وزحمتکشی ازحوزه نفوذاقتدارولایت مطلقه و دنبالچه های متعلق به آن است. بدیهی است که ازبهم پیوستن چنین جویبارها شط بنیان کنی فراهم می شود که ولایت فقیه تاب مقاومت دربرابرش را نخواهد داشت. ازاین رو چندان غیرطبیعی نیست که رژیم برای حفظ استحکامات دستگاه کارگری خود،بیشترین ایستادگی و سرکوب را برای فتح و حفظ خاکریزی که با پیشقراولی کارگران شرکت واحد صورت می گیرد، بکارگیرد.باتوجه به چنین وضعی اهمیت گسترش نبرد درسنگرهای دیگر ازیکسو و تقویت همبستگی با کارگران شرکت واحد ازسوی دیگر روشن می گردد.و درهمین رابطه تقویت همبستگی معنوی ومادی با کارگران شرکت واحد توسط سایر بخش های کارگری و کلیه مزدوحقوق بگیران نظیر کارگران واحدهای بزرگ صنعتی، کارگران بیکار، معلمان و پرستاران و... ونیزجلب حمایت عملی سایرجنبش ها نظیر جنبش دانشجوئی وجوانان و زنان و روشنفکران و... دارای اهمیت بنیادی است.کارگران شرکت واحد البته بدلیل کارنامه درخشان خود درعبور ازآزمون همبستگی طبقاتی درمیان صفوف خود و بدلیل داشتن آگاهی و تجربه خوب می توانند نقش مهمی دربرداشتن گام دوم که همانا ایجاد پیوند با سایربخش های جنبش طبقه وسیع مزدو حقوق بگیران است، داشته باشند.بی شک شفاف کردن وفراگیرساختن هسته اصلی مطالبات کارگران که فارغ ازرنگ وبوی اخص این یا آن بخش کارگری، نیاز وضرورتی همگانی محسوب می شود،برقراری ارتباطات گسترده با مردم وصحبت با آن ها درمورد حقانیت اهداف خود،ازشروط اساسی برای شکل گیری چنین پیوندی است.حضور شماری ازدانشجویان درکنارکارگران اعتصابی و حمایت ازاعتراض آنان، گرچه بعنوان جوانه های اولیه امید آفرین است اما کافی نیست.دستگیری این دانشجویان و سپس آزادکردن سریع آن ها-هرچند بطورموقتی- نشان می دهد که رژیم تاچه حد ازشکل گیری چنین پیوندی نگران بوده و سعی دارد که ازبروزآن ممانعت به عمل آورد. نمی توان ازجوانه زدن نهال های همبستگی سخن گفت ولی از حمایت قاطع و شجاعانه سه زندانی سیاسی اوین بینادارب زند،مصطفی جوکاروپیمان پیران سخنی به میان نیاورد. آن ها درپیام خود ضمن محکوم کردن نظام سرمایه داری، ازپیوند دمکراسی وجنبش کارگری سخن به میان آورده و خاطرنشان ساخته اند که دراین مملکت سرنوشت دمکراسی با سرنوشت جنبش کارگری پیوند خورده است.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

اکنون این دیگر واقعیت مشهود وپذیرفته شده ای است که ضعف جنبش طبقه کارگراساسا معلول مبارزات منفرد وناهمزمان هرکدام ازبخش های مختلف آن است. ووجود همین پراکندگی توضیح دهنده راز تحرک وتوان سرکوب رژیم است. اما خوشبختانه اکنون نشانه های روزافزونی برای مقابله با این ضعف بنیادی درمیان کارگران وفعالین کارگری دیده می شود. بی شک شکل گیری چنین پیوندی می تواند توازن قوای کنونی رابهم زده و رژیم را سخت آسیب پذیرسازد. بنابراین باهمه توان خودبرای قوام گرفتن این حلقه مفقوده جنبش کارگری بکوشیم
4- نباید فراموش کنیم درشرایط کنونی که کارگران شجاع و زحمت کش شرکت واحد اتوبوس رانی تحت شدیدترین یورش وپی گرد رژیم قرارگرفته اند، ابرازهمبستگی همه جانبه توسط سایربخش های کارگری وتوسط سایرجنبش های مردمی و نیزجلب حمایت گسترده بین المللی ضرورت حیاتی لحظه کنونی را تشکیل می دهد. برای این کار لازم است که فعالین بخش های دیگر کارگری و دانشجویان و زنان و سایرگروه های اجتماعی مخالف حاکمیت استبداد و سرمایه ونیزحامیان آن ها درخارج کشور درتشکیل گروه های یاری رسان به خانواده های کارگران دستگیرشده وفراری و آواره وجمع آوری حمایت های مالی و سیاسی برای پایداری سندیکای موردتعرض قرارگرفته کارگران،شکستن سد سانسور وبازتابانیدن مبارزه آن ها دروسعت ملی و بین المللی، جلب حمایت های هرچه بیشتر کارگران جهان و نهادهای مدافع حقوق بشرو دمکراسی از مبارزات کارگران زندانی وسندیکای مستقل، ازهیچ کوششی فروگذاری نکنند. کارگران شرکت واحد نباید احساس کنند که دراین نبرد سهمگین با استبدادبی امان تنها هستند. مقاومت،شجاعت وتجربه آن ها الهام بخش همه مدافعان حنبش کارگری برای روشن نگهداشتن این مشعل برافروخته شده است.

Copyright: gooya.com 2016