* ائتلاف ناخوانده در راستها و چپهاي سنتي..
* انتخابات شوراها؛ فرصت مغتنم اصلاحطلبان...
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي
دكتر محمدرضا تاجيك كه بعد از ترك مركز بررسيهاي استراتژيك رياستجمهوري بيشتر در سمت استاد دانشگاه و تحليلگر مسائل سياسي فعاليت ميكند اميدواري زيادي نسبت به آينده سياسي اصلاحات در صورتي كه اراده معطوف به آگاهي و قدرت در بين اطلاحطلبان وجود داشته باشد، دارد و ميگويد افراد «پاي كار اصلاحات» به ضعفهاي اين جريان واقف شده و درصدد هستند كه از برج عاج گفتماني خود پايين بيايند و با زبان مردم با آنها سخن بگويند كه در جهت تحقق اين امر بايد برنامهريزي درازمدت انجام دهند.
تاجيك با اشاره به تاثير باز و بسته گذاشتن فضاي سياسي از سوي جريان مسلط بر آرايش نيروهاي سياسي و نتايج دو انتخابات سال 85 ، به طور كلي انتخابات خبرگان و شوراي شهر را براي جريان اصلا حطلب مهم و نوعي فرصت ميداند.
اين استاد دانشگاه همچنين آنچه «حاشيهنشين شدن و پادرهوا بودن راست سنتي» مينامد، نشان وجود شكاف واختلاف بين جريان مسلط و راست سنتي ميداند و ميگويد راست سنتي طبق شواهد در حال نزديك شدن به گروه چپ سنتي است.
تاجيك همچنين خاطرنشان ميكند كه گروه مسلط به دنبال پيروزي در دو انتخابات آتي است و براي نيل به اين هدف به انواع راهكارها متوسل ميشود.
آنچه در پي ميآيد گفتوگوي خبرنگار ايسنا با دكتر محمدرضا تاجيك است.
تاثير متفاوت عوامل مختلف بر آرايش نيروهاي سياسي
دكتر تاجيك با اعتقاد به اينكه عوامل بسيار متعدد و متنوعي در آرايش نيروهاي سياسي در سال 85 تاثيرگذار خواهد بود، ميگويد: اما نبايد فراموش كرد كه تاثير اين عوامل بر نيروهاي اجتماعي و سياسي در جامعهي ايران بسيار متفاوت است و نميتوان فرض كرد كه تاثيرات آنها يكسان، همگون و همسو است.
وي ميافزايد: بنابراين گرچه ميتوان به سادگي به تاثير عوامل مختلفي در آرايش نيروهاي سياسي اشاره داشت، اما پيچيدگي قضيه زماني بروز ميكند كه بخواهيم تاثير متفاوت اين عوامل بر نيروهاي مختلف را مورد سنجش و ارزيابي قرار دهيم.
رييس سابق مركز بررسيهاي استراتژيك رياستجمهوري در تشريح عوامل موثر بر آرايش نيروهاي سياسي ادامه ميدهد: براي نمونه، فراز و فرودها، ناكاميها و كاميابيهاي دولت مستقر چه در بعد داخلي و چه در بعد خارجي بر آرايش نيروهاي سياسي تاثيرگذار است؛ اما همانطور كه گفتم اين تاثيرات يكسان و به يك نحو نخواهد بود. در برخي عرصهها و گروهها اين اتفاقات موجب وفاق و ايجاد جبهه خواهد شد و در ادامه شكلگيري نيروهاي جديد را شاهد خواهيم بود و در بعضي از عرصهها موجب انشقاق و شكافهاي مختلف خواهد شد؛ بنابراين ميتوان گفت اين تاثيرات گوناگون است.
تاجيك از ديگر عوامل موثر بر آرايش نيروهاي سياسي در سال 85 را «انتخابات خبرگان، شوراهاي شهر، بحران هستهيي، باز فعال شدن گروههاي اصلاحطلب، همچنين تعميق و تكثير شكاف در طيف راست» ميداند.
وي در ادامه به ايجاد جريانهاي فراملي و بينالمللي در صحنهي جهاني در ارتباط با صلح و دموكراسيخواهي اشاره ميكند و ميگويد: مطمئنا اين جريانها كه در مسير يك نوع ائتلاف و اتحاد قرار گرفتهاند، به صورت توفنده در جريانهاي داخلي و آرايش سياسي كشور ما تاثيرگذار هستند و در آينده شاهد خواهيم بود كه يك سري تحولات در اين زمينه در عرصهي سياسي ايجاد خواهد شد.
اين مدرس دانشگاه همچنين به گشودهشدن يك سري افقهاي نظري جديد در كشور و تاثير آن بر آرايش نيروهاي سياسي اشاره ميكند و ميافزايد: جامعه ما در حال حاضر با يك سري افقهاي جديد نظر و تئوريك آشنا ميشود و از اين منظر مفاهيم و مصداقهاي خاصي وارد گفتمان گروههاي سياسي شده است؛ مفاهيمي مانند دموكراسي و عدالت، جمهوريت و اسلاميت، آزادي و دين، دموكراسي، مردمسالاري و دين. اين مفاهيم در حال حاضر در گفتمان سياسي ما به نوعي در حال بازنگري هستند و اين خود باعث بروز و ظهور گفتمان جديد ميشود كه اين گفتمان جديد ميتواند در آرايش نيروها در سال جديد تاثير بهسزايي داشته باشد.
پا در متن گذاشتن برخي چهرههاي مقبول و مشهور اصلاحطلب
تاجيك در نهايت تشريح عوامل تاثيرگذار بر آرايش نيروهاي سياسي در سال 85 به بازفعال شدن برخي چهرهها در سال جديد و نقش آنها در اين آرايش اشاره ميكند و ميگويد: من اميدوارم كه در سال جديد برخي از چهرههاي مقبول و مشهور باز وارد صحنهي سياست شوند، اين امر خود ميتواند نقشي تعيينكننده در آرايش نيروها داشته باشد.
وي از «سيدمحمد خاتمي، مهدي كروبي، ميرحسين موسوي، هاشمي رفسنجاني و مصطفي معين» به عنوان چهرههاي تاثيرگذار ياد و اظهار ميكند: به نظر من در سال جديد برخي از اين چهرهها از حاشيه خارج ميشوند و در متن پا ميگذارند.
تمهيدات گروه مسلط براي پيروزي در دو انتخابات آتي
اين تحليلگر مسائل سياسي در ادامه در تشريح تاثير انتخابات «خبرگان و شوراها» در آرايش نيروهاي سياسي كشور ميگويد: بديهي است كه انتخابات هميشه در تغيير آرايش نيروها تاثير بهسزايي داشته است و اين امر شامل انتخابات خبرگان و شوراهاي شهر نيز هست؛ اما بيش از اينكه بر سر تعيينكنندگي اين انتخابات بر آرايش نيروها توجه داشته باشيم، بايد به اين مبحث توجه كنيم كه آيا نيروهاي مختلف سياسي ميتوانند آزادانه در اين انتخابات شركت كنند؟ مطمئنا گروه مسلط ، تمهيدات و تدبيرهايي انديشيده كه بتواند بر اين دو نهاد تاثيرگذار تسلط پيدا كند و آيا آنها در چنين فضايي مجالي را به ديگر گروهها ميدهند كه بتوانند به اين فضا وارد شوند؟ و يا اين كه فضا بسته و مسدود خواهد بود؟ پاسخ به اين پرسشها امري تعيينكننده است.
تاجيك ادامه ميدهد: اگر فضا گشوده باشد، طبيعتا نوعي تاثير بر آرايش گروههاي سياسي خواهد داشت و اگر گشوده و آزاد نباشد، به شكل ديگري اثرگذار خواهد بود. بايد اين مقولهي مهم را مورد بررسي قرار داد. در حالت اول يعني آزاد بودن فضا، در برابر نيروهاي سياسي اصلاحطلب و سياسي كه فعلا در گردونهي قدرت قرار ندارند، روزنههايي باز ميشود كه به شكلي وارد حوزهي سياست شوند و بتوانند در سطوحي از قدرت نقشآفريني كنند و طبيعتا اين امر به صورت محسوس در آرايش نيروها تاثيرگذار خواهد بود.
رييس سابق مركز بررسيهاي استراتژيك رياستجمهوري در تشريح وضعيت دوم، يعني مسدودبودن فضا اظهار ميكند: در اين صورت اين گروهها همچنان مانند قبل در بيرون از پوليتي و حوزهي سياست و قدرت قرار ميگيرند و شايد به مرور زمان چهرهاي اپوزيسيون در شكل رقيق و قانوني خود بگيرند يا حداقل اين چهره تقويت شود؛ چون در برابر آنها روزنهاي باز نيست كه بتوانند به صورت قانونمند وارد حوزهي سياست و قدرت شوند و به نحوي سياستورزي كنند.
دكتر تاجيك ميافزايد: پس همانطور كه گفتم اين سوال پيش ميآيد كه آيا جريان حاكم با توجه به تمهيداتي كه انديشيده، در مورد انتخابات خبرگان و شوراي شهر اين اجازه را به گروههاي ديگر ميدهد كه وارد يك فضاي سالم رقابتي شوند و اينكه درها و بابها را ميبندند و چنين مجالي را از ديگر گروههاي سياسي ميگيرد؟. البته در كنار اين امر بايد به ارادهي معطوف به آگاهي و قدرت خود گروههاي اصلاحطلب كه در حال حاضر، بيرون از قدرت مسلط هستند، اشاره داشت. از سويي آيا اينكه اين نيروها ميخواهند از فضايي كه در حال حاضر براي خودشان ايجاد كردهاند، بيرون بيايند و به صورت فعال در اين انتخابات شركت كنند و از فضاي موجود عبور كنند يا اينكه كماكان ترجيح ميدهند در حاشيه بمانند و از فرصتهايي كه وجود دارد عبور كنند؛ پس اين دو عامل نقش اساسي در چگونگي ورق خوردن نتايج انتخابات خبرگان و شوراهاي شهر دارد.
ايجاد يك فضاي حداقلي و نه چندان زمخت
وي ميگويد: ترديدي ندارم كه تمامي تمهيدات توسط گروه مسلط به نحوي در جهت تسلط بر نتايج انتخابات خبرگان و شوراها انديشيده شده است؛ اما ظاهر قضيه اينگونه نخواهد بود. يعني چنين شكل زمختي نخواهد داشت. طبيعتا آنها پذيراي انتخابات خواهند بود و به شكلي به گروهها اين اجازه را ميدهند كه وارد عرصهي انتخابات شوند. يعني در ظاهر فضاي آزادي ايجاد ميكنند، ولي به دنبال آن ضوابطي را در جهت پيروزي خود ميانديشند. مثلا براي كانديداهاي خبرگان ضوابطي ميانديشيند به نحوي كه كانديداهاي جريان اصلاحطلب ريزش كنند و يا اجازه پيدا نكنند كه خود را در اين عرصه مطرح كنند. در اين صورت طبيعتا اجازه نميدهند كه يك رقابت سالم بين گروهها به وجود آيد و اين خود باعث ميشود كه مثلا در انتخابات خبرگان يا شوراها، افراد مورد نظر آنها وارد شوند. البته همانطور كه گفتم بعيد ميدانم كه آنها صورت مسالهي انتخابات و راي دادن را پاك كنند، پس شرايط چندان زمخت نميشود؛ ولي طبيعتا فضا چنان نيز باز نخواهد بود كه افراد مختلفي كه مورد نظر گروههاي مختلفاند، بتوانند به راحتي نقشآفريني كنند؛ پس يك فضاي حداقلي ايجاد ميكنند، نه يك فضاي حداكثري.
شوراها به مثابه يك فرصت براي اصلاحطلبان
تاجيك درباره اينكه با توجه به نقش كمرنگ نهادهاي نظارتي در انتخابات شوراي شهر به نظر ميرسد اصلاحطلبان بهتر بتوانند در عرصهي انتخابات نقشآفريني كنند، ميگويد: در ابتدا بايد گفت شوراها دستاورد مبارك و ميمون اصلاحات است، اما به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه در انتخابات شوراي شهر فقط نبايد به حضور كمرنگ نهادهاي نظارتي توجه داشت، بلكه تمهيداتي كه توسط فرماندار، استاندار و وزارت كشور در اين ارتباط اتخاذ ميشود موثر است، مهم است كه آنها چه تدبيري بينديشند كه اين اطمينان به افكار عمومي داده شود كه آنچه از صندوقهاي راي بيرون ميآيد، همان است كه مردم در آنها ريختهاند. در ديدگاه من، تمام گروههاي اصلاحطلب در هنگام ورود به انتخابات شوراي شهر بايد تمامي اين پيشفرضها را در نظر بگيرند و نبايد انتخابات شوراي شهر را كه در حال حاضر به عنوان يك فرصت حساب ميشود، از دست بدهند، همچنين نبايد فكر كنند كه انتخابات شوراي شهر به دليل برخي عدم نظارتها تمام ويژگيهاي مورد نظر آن ها را دارد، گروههاي اصلاحطلب بايد با تمامي گرفتاريهايي كه در اين راه وجود دارد، از فرصت به وجود آمده نهايت استفاده را بكنند.
بدنه اصلاحات دوست ندارد فرصتها از دست بروند
اين استاد دانشگاه در مورد مشكلات موجود در جبههي اصلاحات از جمله وجود انفعال و عدم رهبري متحد و اتحاد نيز به ايسنا ميگويد: همانطور كه گفتم در دو انتخابات آتي ارادهي معطوف به آگاهي و قدرت اصلاحطلبان نقش بهسزايي دارد و اينكه چهقدر آنها ميخواهند از حاشيه بيرون آيند و در متن قدرت نقشآفريني كنند، همچنين چهقدر در اين جريان اراده وجود دارد كه از روزنهها و فرصتهاي تاريخي موجود استفاده كنند و چهقدر اين اراده وجود دارد كه آنها بخواهند اتحاد از دست رفته خود را بازسازي كنند و پيرامون يك رهبري واحد و مانيفست فعاليت كنند؛ به نحوي كه به يك پيكرهي واحد تبديل شوند، ولي ترديد ندارم كه در شرايط موجود بهرغم تشتتي كه در اصلاحطلبان وجود دارد، اين اراده در بدنهي اصلي جريان اصلاحات وجود دارد كه از فرصتهاي موجود به نحو احسن استفاده و در دو انتخابات آتي به صورت فعال شركت كنند. اين بدنه دوست ندارد فرصتها را از دست بدهد و با تمام تنگناها ميخواهد از آنها استفاده كند و اين خود مجالي است براي ورودشان به صحنهي عملي سياست.
اميد واري به آيند
اين تحليلگر مسائل سياسي ادامه ميدهد: من به آينده اميدوارم و همچنين معتقدم كه بسياري از گروههاي اصلاحطلب متوجه اشتباهات خود شدهاند و ميدانند كجا به بيراهه و كجا به كجراهه رفتهاند و چگونه ميتوانند از شكافهايي كه بين خودشان وجود دارد عبور كنند. من در بين بدنهي اصلي اصلاحات، نوعي تمايل به بازسازي گذشته و حركت به سوي وحدت مشاهده ميكنم. ميبايست اينها را به فال نيك گرفت و اميد است كه در آينده گروههاي اصلاحطلب در يك جريان اصلي گرد هم آيند.
بازگشت به توده
تاجيك در مورد استراتژي اصلاحطلبان در جهت جلب آراي مردم با توجه به اينكه به نظر ميرسد مردم تمايل چنداني به اصلاحات و اصلاحطلبان ندارند نيز ميگويد: من معتقدم كه اصلاحات يك پروژه و پروسه و هنوز آلترناتيو اول مردم ايران است. در حقيقت اصلاحات هنوز در بين مردم از مقبوليت و مشروعيت خوبي برخوردار است و كساني كه تا حدودي مقبوليت خود را از دست دادهاند و زير سوال رفتهاند، برخي از اصلاحطلباناند، نه اصلاحات. من معتقدم كه اصلاحطلبان با درس گرفتن از شرايط گذشتهي خود ميتوانند روابطشان را با مردم بازسازي كنند. البته آنها بايد توجه داشته باشند كه هيچ نيروي اجتماعي و سياسي نميتواند افكار عمومي را ناديده بگيرد، نميتواند از پيوند و رابطهي تنگاتنگ خود با تودهي مردم عبور كند و دچار يك شرايط جدايي از مردم يا تضاد با آنها شود. يعني به صورت يك نيروي ايزوله و حاشيهنشين درآيد. چنين نيرويي نميتواند در متن مردم نقشآفرين باشد و در اوج فعاليتهاي خود فقط ميتواند عدهاي از نخبگان خاص را جذب كند؛ پس نميتوان از چنين نيرويي انتظار نقشآفريني يك نيروي هژمونيك را داشت.
تاجيك ادامه ميدهد: هر نيرويي كه داعيهي هژمونيك بودن را دارد و ميخواهد بر سرير قدرت بنشيند، بايد با تودههاي مردم رابطه داشته باشد. يكي از علل ناكامي جريان اصلاحات اين بود كه نتوانست اين رابطه را در جريان انتخابات اخير بازسازي كند و بيشتر گرايش خود را در ايجاد ارتباط با نخبگان و جريانهاي سياسي خلاصه كرد و از تودههاي مردم غافل شد. بنابراين به نظرم ميرسد كه ما بايد بتوانيم اين خسران را جبران كنيم و گروههاي اصلاحطلب بايد با برنامهريزي مشخص و نسبتا درازمدت در اين جهت حركت و كاري كنند كه در عرض چند سال آينده رابطهشان با توده و اقشار مختلف مردم تحكيم يابد؛ به نحوي كه اين رابطه و پيوند متقابل باشد. اين پيوند مبارك ميتواند بازگشت آنها را به سرير قدرت ضمانت كند و در غير اين صورت به هيچ وجه نميتوان اميدوار بود كه در چند سال آينده اقبال عمومي به جريان اصلاحات رو كند.
رييس سابق مركز بررسيهاي استراتژيك رياستجمهوري با توصيه به گروههاي اصلاحطلب مبني بر اينكه صادقانه از گذشته درس بگيرند و با صراحت و صداقت و با زبان آنها با مردم ارتباط و سخن بگويند، ميگويد: گروههاي اصلاحطلب بايد متوجه انتظارات و تقاضاهاي مردم باشند و صرفا از زاويهي گفتمان خود با مردم سخن نگويند. تلاش كنند كه به حريم گفتماني مردم وارد شوند و متوجه شوند كه در بين مردم چه ميگذرد و ضرورتها، نيازها و دغدغههاي آنها چيست، به چه چيزي عشق ميورزند و از چه چيزي متنفرند و از نيروي اجتماعي و سياسي چه طلب ميكنند. در اين صورت است كه ميتوانند به مثابهي نماينده و سخنگوي آنها عمل كنند؛ اما اگر اين حركت انجام نگيرد ما همچنان در برج عاج و گفتمان خود خواهيم ماند و از اين منظر در مورد مردم سخن خواهيم گفت، مردم نيز هرچه از ما ميشنوند، خواستههاي خود نميدانند و در نتيجه به دنبال برقراري رابطه نخواهند بود.
تاجيك ادامه ميدهد: به نظر من نيروهاي جدي و پاي كار اصلاحطلب نسبت به اين قضيه و ضرورتهاي آن واقف شدهاند و اين امر را در دستور كار خود قرار دادهاند؛ به نحوي كه در چند سال آينده اين آب از جو رفته را به جوي بازگردانند.
وي در پاسخ به اين سوال كه آيا اصلاحطلبان ميتوانند در مدت باقيمانده اين اعتماد را جلب كنند؟ اظهار ميكند: به نظرم اصلاحطلبان بايد اين پروسه را شروع كنند؛ گرچه يك مقدار دير است، ولي در هر شرايطي بايد اين حركت آغاز شود. به نظرم ميرسد كه در انتخابات شوراي شهر و خبرگان چندان نتوانند اين پروسه را به پيش ببرند، ولي آنها ميبايست از هماكنون حركت خود را آغاز كنند و به صورت توفنده و برنامهريزي شده به پيش بروند؛ به نحوي كه بتوانند در چند سال آينده از اين حركت جواب بگيرند.
تقابل رسانههاي كوچك و بزرگ
اين استاد دانشگاه در ادامه در مورد استدلال برخي از اصلاحطلبان مبني بر اينكه آنها داراي رسانه و ابزار كافي در جهت اعتمادسازي و ايجاد ارتباط بين خود و مردم نيستند، ميگويد: من نيز به قدرت «پشت گفتمان» به تعبيري كه برخي از انديشمندان به كار ميبرند معتقدم، اين قدرت ميتواند در تثبيت و هژمونيك شدن يك گفتمان نقش بازي كند و داشتن رسانه نيز يكي از لوازم قدرتهاي پشت گفتمان است. اما فراموش نكنيم آنچه كه در انقلاب ما رخ داد يك نوع جنگ و مقابلهي رسانههاي كوچك با رسانههاي بزرگ بود.
تاجيك ميافزايد: رسانههاي كوچك مثل سخنراني، شبنامه، اعلاميه در برابر رسانههاي بزرگ ايستاد و نهايتا پيروز شد. بنابراين از ديدگاه پستمدرن و جنبشهاي جديد اجتماعي در جوامعي مانند ايران ارتباط شفاهي موفقتر از ارتباط كتبي است و ميتوان گفت 50-60 درصد مردم ايران با رسانهها ارتباطي ندارند و آن تودههايي كه در جريان انتخابات نهم وارد صحنه شدند و يك جريان هژمونيك را ايجاد كردند، اهل روزنامه و رسانه نبودند. 40 درصد روستايي بودند كه اصلا با روزنامه و رسانه سر و كار نداشتند، پس حرفي كه اين دوستان اصلاحطلب مطرح ميكنند چندان درست و جدي نيست.
اين تحليلگر سياسي به گروههاي اصلاحطلب توصيه ميكند كه ارتباط شفاهي خود را با مردم بيشتر كنند و به رسانههاي كوچك مثل بيانيه، اعلاميه كه در بدنهي اجتماع پخش هستند توجه بيشتري داشته باشند.
وي ميگويد: اصلاحطلبان بايد تحرك خود را زياد كنند؛ به نحوي كه در بين تودههاي مردم حضور بيشتري داشته باشند، بيشتر سخنراني كنند و به سفر بپردازند و با اشكال گوناگون با مردم سخن بگويند. قرار نيست وقتي كه دو تا روزنامه را بستند دست روي دست بگذاريم و زانوي غم بغل بگيريم و بگوييم نميشود؛ اين يك بهانه بيشتر نيست.
تاجيك با تشريح عرصهي سياست به يك هزارتو، اظهار ميكند: در هزارتو، حصار، ميخ، چالش، چاله و مشكل وجود دارد و اگر قرار باشد وقتي با اولين حصار برخورد ميكنيم و در اولين چاله ميافتيم، زانوي غم در بغل بگيريم، نميتوانيم در عرصهي سياست نقشآفرين باشيم. درست است ابزارمان كم است، ولي راهمان طولاني و پرپيچ و خم است. هيچ ابزاري براي ما نگذاشتند ولي بايد عزم كنيم و در اين راه قدم بگذاريم و تا آخر نيز برويم؛ زيرا به اين نحو است كه ميتوانيم پيروز شويم.
اين استاد دانشگاه اضافه ميكند: اگر انتظار داشته باشيم كه راه و افق مشخص و هيچ چاله و چالشي در برابرمان وجود نداشته باشد، پس جامعه احتياجي به ما ندارد. هر فردي ميتواند سياستمدار باشد. واقعيت سياست در ايران را بايد پذيرفت و با تمام مسائلي كه وجود دارد عزم خود را جهت جلو رفتن جزم كرد.
تاجيك معتقد است كه بايد گروههاي اصلاحطلب اين واقعيت را بپذيرند كه در جامعهي ما رسانهها و ارتباطات شفاهي بيشتر از رسانههاي كتبي نقش ايفا ميكنند؛ اين مسالهاي است كه بعضا گروههاي اصلاحطلب از آن غفلت ميكنند.
خبرگان و چهرههاي مقبول اصلاحات
وي با بيان اينكه به علت حضور شخصيتهاي برجسته و مقبول در جريان اصلاحطلب، امكان پيروزي گروههاي اصلاحطلب در انتخابات خبرگان بسيار وجود دارد، ميگويد: من معتقدم بين گروههاي اصلاحطلب چهرههايي وجود دارند كه به اندازهي كافي ميتوانند در انتخابات خبرگان نقشآفريني كنند. اين وظيفهي گروههاي اصلاحطلب است كه در جهت استفاده از اين پتانسيل برنامهريزي كنند.
تاجيك ادامه ميدهد: در شرايط عادي، فضا براي مطرح شدن و ورود چهرههاي موثر در انتخابات خبرگان فراهم است. نبايد غافل شويم كه ورود يك نفر از جريان اصلاحات به مجلس خبرگان ميتواند تاثير مهمي داشته باشد. البته اين در شرايطي است كه جريان حاكم، فضا را مسدود نكند.
وي ميگويد: بنابراين گروههاي اصلاحطلب بايد چهرههاي معقول خود را براي انتخابات خبرگان و به منظور جلب آراي عمومي مطرح كنند تا آنها بتوانند به اين مجلس وارد شوند.
آفتهاي جريان اصولگرا
اين تحليلگر مسائل سياسي در ادامهي گفتوگوي خود با ايسنا، به تحليل آيندهي جريان اصولگرا كه آن را گروه مسلط ميخواند ميپردازد و دو آفت فعلي اين جريان را رقابت دروني و انحصارگرايي بر ميشمارد.
تاجيك اظهار ميكند: جريان اصولگراي حاكم نيز مثل هر جريان ديگري وقتي كه به سرير قدرت ميرسد دچار نوعي تشتت، تكثر و شكاف ميشود. در شرايط كنوني نيز با توجه به شواهد شاهد يك نوع شكاف ميان طيف جوان راست و طيف سنتي هستيم و اين شكاف روز به روز در حال تعميق يافتن و گسترش است. البته از سويي ديگر نيز شاهد شكاف ميان آبادگران و ايثارگران كه جزء جريان حاكم محسوب ميشوند نيز هستيم.
وي با بيان اينكه در حال حاضر مسالهي اصلي رقابت ميان آبادگران جوان و ايثارگران است، ميگويد: اين شكاف در آينده نيز تعميق و گسترش پيدا ميكند. البته از سوي ديگر بخش سنتي جريان راست هر روز حاشيهنشينتر ميشود و در گوشه قرار ميگيرد. شايد اين بخش از طيف راست با يك بحران و فقدان تصميم و تدبير مواجه است و به راحتي نميتواند تصميم بگيرد و تدبير كند. اين جريان نميتواند به راحتي از فضاي ايجاد شده توسط گروه مسلط عبور كند و از طرف ديگر نيز تمايل ندارد نه نقش اپوزيسيون را براي جريان مسلط ايفا كند و نه نقش حامي را.
رييس مركز بررسيهاي استراتژيك رياستجمهوري ادامه ميدهد: پس به خاطر همين است كه ميگوييم اين جريان در شرايط فقدان تصميم و تدبير قرار دارد و خيلي مشخص نيست كه چه بايد بكند، همين امر نيز باعث شده كه نيروهاي جوان راست اين افراد را هر چه بيشتر در حاشيه ببينند و آنها را روز به روز به فراموشي بسپارند، به عبارتي در حال حاضر جريان راست سنتي دچار يك نوع تلاطم است.
اين استاد دانشگاه به وضعيت شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب كه در زمان انتخابات شوراهاي شهر، مجلس هفتم و رياست جمهوري اصولگرايان در قالب آن فعاليت ميكردند، اشاره ميكند و ميگويد: آيندهي شوراي هماهنگي نيز دچار چالش و نيازمند يك نوع بازآفريني و بازتوليد است. شوراي هماهنگي اگر بخواهد مانند گذشته نقش يك رهبر و وحدتبخش را در طيف راست ايفا كند و كماكان در فضا نقش موثري داشته باشد، نيازمند بازسازي و بازتوليد خود با توجه به شرايط جديد است كه در حال حاضر نمود آن چندان مشخص نيست و به نظر ميرسد هنوز تحركاتي در اين زمينه به وجود نيامده است.
تشكيل ائتلافي غيررسمي و ناخوانده
وي اظهار ميكند: به نظرم در آيندهاي نه چندان دور ميتوان اين انتظار را داشت كه قسمتي از طيف راست سنتي به چپ تمايل پيدا كند و ديگر آرمانها، اهداف، استراتژي و تاكتيكهاي خود در گروه مسلط جستوجو نكند و حتي آنها را متفاوت از آنچه جريان حاكم به دنبال آن است، ببيند. اين امر باعث ميشود اين جريان نه به صورت يك اتحاد مشخص، بلكه به صورت يك ائتلاف ناخوانده و غيررسمي به گروه مخالف خود گرايش پيدا كند كه در حال حاضر نمودهاي آن را نيز مشاهده ميكنيم. برخي از سران راست سنتي ملاقاتهايي را با رهبران چپ داشته و از وضعيت موجود اظهار نارضايتي كردهاند، اين خود باعث شده كه تحركاتي در اين زمينه به وجود آيد. البته اين گرايش به چپ سنتي خواهد بود نه چپي كه جريان راست از آن به عنوان چپ سكولار ياد ميكند.
راست و چپ سنتي حول ديدگاه حضرت امام
تاجيك ميافزايد: چپ سنتي در حال حاضر نسبت به چپ جديد وجههي مذهبي بيشتر و تمايلي به مردمسالاري ديني و تلاش دارد كه جمهوريت و اسلاميت را در كنار هم بنشاند. در اين فضا محور تفكر راست سنتي و چپ سنتي تفكرات امام است و اين تفكرات امام است كه باعث نزديكي اين دو جريان ميشود.
اين استاد دانشگاه در مورد تفاوت آرمانهاي راست جديد و راست سنتي، ميگويد: الگويي كه جريان مسلط از اسلام و نوع حكومت ارايه ميدهد در چارچوب گفتمان راست سنتي نميگنجد، راست سنتي نميتواند به راحتي خود را قانع كند كه جمهوريت نظام زير سوال برود و اسلاميتي را نيز كه اين جريان مسلط ارايه ميدهد، بپذيرد. آنها حتي در نحوهي شكل و حكومت، مسائل سياست داخلي و خارجي از جمله مسالهي هستهيي و منافع ملي با يكديگر دچار اختلافنظر هستند.
تاجيك ادامه ميدهد: جريان راست سنتي معتقد است آنچه در حال حاضر ميگذرد چندان در چارچوب آرمان، گفتمان و انديشههاي امام (ره) قرار ندارد، اين امر براي آنها قابل هضم و پذيرش نيست و به نحوي زمخت است و از اين همين جاست كه شكافها و تناقضات ايجاد ميشود.
وي در مورد آنچه آن را رقابت و انحصارگرايي در جريان مسلط مينامد نيز ميگويد: جريان مسلط وقتي كه بر سرير قدرت قرار گرفت، دايرهي خودي خود را با گذشت زمان تنگ و تنگتر و دايرهي ناخودي و ديگري را وسيعتر كرد. اين گروه نه تنها تمام جريان چپ و اصلاحطلب را به نوعي دگرخود تعريف كرد، وقتي به قدرت نيز رسيد، بخشي از طيف راست را كه به نحوي در به قدرت رسيدن آنها نقش داشت، ناخودي قلمداد كرد و آنها را به كار نگرفت و اجازه نداد كه پارهاي از امور را برعهده بگيرند و در عرصهي قدرت حضور داشته باشند، در عوض به عدهاي خاص با مشربهاي خاص روي آورد.
اين تحليلگر مسائل سياسي، ميافزايد: گروه مسلط بسياري از كساني را كه در گردونهي قدرت نقشآفرين بودند، از فضا خارج و دايرهي خودي را تنگتر و تنگتر كرد كه اين خود باعث انحصارگرايي شد و اين فضا مطلوب كساني كه باعث شدند چنين جرياني سر كار بيايد نيست. آنها طبيعتا انتظار داشتند كه فضا بازتر شود و حداقل دايرهي خوديها اين مقدار تنگ نشود. ولي به هر حال شاهد اين مساله هستيم و اين خود باعث ايجاد شكافها و شيارهايي شده است.
ايثارگران و آبادگران رقيب؟
دكتر تاجيك در ادامه در مورد اختلاف آبادگران و ايثارگران كه به نحوي به عنوان جريان مسلط از آنها ياد ميشود، نيز توضيح ميدهد: اينها در عرصههاي مختلف چه عرصهي عملي و نظري، اقتصادي، سياسي، روابط خارجي و مسالهي هستهيي و حتي مسائل فرهنگي داراي اختلافاتي هستند. شما ميبينيد اولين مخالفتها نسبت به سياست اقتصادي گروه مسلط توسط كساني صورت گرفت كه در مجلس شوراي اسلامي بسيار تلاش كردند اين گروه قوهي مجريه را در دست بگيرد و خود اينها بودند كه از همان ابتدا نغمهي مخالفت را سر دادند.
وي ادامه ميدهد: در مجلس مشاهده كرديم كه بسياري از نمايندگان كه با جريان مسلط همسو بودند در بعد سياست فرهنگي و اقتصادي انتقادات محكمي را به دولت وارد كردند و اين انتقادات مربوط به اقليت مجلس نيست؛ بلكه مربوط به فضاي اكثريت مجلس است.
تاجيك در مورد اظهارنظر برخي از اصولگرايان مبني بر اينكه اين نقد و نقاديها يك نوع نقد درونگفتماني است نيز اظهار ميكند: به نظر من نميتوان اين نقد و انتقادها را نقد درونگفتماني دانست، چون نقد درونگفتماني داراي شرايط و ضوابطي است و در يك مرتبهي خاص تعريف شده است. اينكه در يك جريان عدهاي كنشهايي انجام دهند و عدهاي ديگر آن كنشها را نقد كنند، نقد درونگفتماني نيست. نقد درونگفتماني اين است كه يك فرد كنش و واكنشي انجام دهد و خود نيز كنش و واكنشاش را مورد نقد قرار دهد. يعني آن كسي كه حامل و عامل است خود را مورد نقد قرار دهد. يعني چهره و رفتار خود را در آيينه قرار دهد و آنرا نقد كند. اگر قرار باشد در جرياني عدهاي كنشگر باشند و عدهاي نقاد، اين نقد از درون نيست.
اين استاد دانشگاه در ادامه ميگويد: اين امر بيانگر اختلاف است و جالب اين است كه آن كسي كه مورد نقد قرار ميگيرد نقد خودي خود را نيز پذيرا نيست. كساني كه در اين مدت جريان حاكم را نقد كرده و وارد فضاي نقد شدهاند، به حاشيه كشيده شدهاند و بعضا سكوت پيشه كردهاند؛ پس اين به اين معنا نيست كه شرايط براي نقد و نقادي باز است.
دكتر تاجيك ادامه ميدهد: پس نميتوان جرياني را كه در حال حاضر در ميان اصولگرايان حاكم است، نقد درونگفتماني دانست؛ چون فرد كنشگر نقد را به راحتي پذيرا نيست.
وي در مورد روند ايجاد تشكلهاي نو و جديد در جريان اصولگرا نيز ميگويد: به نظر من نيز نميتوان اين جريانها را كاملا نو، جديد و بديع دانست. اين جريانها كه در حال حاضر با توجه به فضا فعال شدهاند در گذشته به اشكال گوناگون وجود داشته و نظرات خود را بيان ميكردهاند، ولي مجالي براي اينكه در قالب يك تشكل فعاليت كنند، نداشتند ؛ در حالي كه در حال حاضر چنين فضايي ايجاد شده است و ما شاهد زايشهايي در جريان اصولگرا هستيم.
اين تحليلگر مسائل سياسي، ميگويد : ما در حال حاضر با يك لوح ملفوف و پيچيده در گفتمان مسلط مواجه هستيم كه با گذشت زمان و با توجه به كارآمدي و ناكارآمدي گشودهتر خواهد شد و مجال بيشتري را به گروهها براي بروز و ظهور ميدهد.
تاجيك اظهار ميميكند: ايجاد جريانهاي جديد در ميان اصولگرايان را ميتوان هم نشانهي ريزش، هم نشانهي شكاف و هم ايجاد يك نوع تكثر براي حفظ گفتمان مسلط دانست؛ ولي به نظر من بيشتر اين امر بيانگر يك نوع شكاف است.
اهميت خبرگان و شوراها
وي در ادامه در مورد مكانيزم اصولگرايان براي حضور در انتخابات شوراها و خبرگان ميگويد: طبيعتا آنها از تمام راهكارها و ساز و كارهاي موجود براي تسلط بر اين دو انتخابات استفاده و به نحوي عمل ميكنند تا افراد خودي و يا حداقل كساني كه مورد قبولشان هستند به اين دو عرصه راه پيدا كنند. آنها بعضا براي تحقق هدف خود به راهكارهاي قانوني و در بعضي مواقع به ديگر راهكارها متوسل ميشوند؛ زيرا براي اين جريان غلبه بر شوراي شهر و خبرگان اهميت به سزايي دارد.
اين استاد دانشگاه ادامه ميدهد: اين جريان به منظور نائل شدن به اين هدف روزنههايي را كه در مقابل جريان رقيب قرار دارد ميبندد. از سويي با توجه به اينكه آنها بر سه قوه حاكم هستند ميتوان اين فرض را در نظر داشت كه سهلتر از گذشته ميتوانند به اين هدف خود با توجه به مجراها و ساز و كارهايي كه در دست دارند، برسند.
تاجيك در ادامه در باره آنچه ايجاد جريان سومي در دو انتخابات آتي بهويژه انتخابات خبرگان رهبري به رهبري مصباح يزدي خوانده ميشود نيز اظهار ميكند: من اين جريان را با عنوان جريان سوم نميشناسم. ولي بايد توجه داشت اين جريان نيز كه از چند سال قبل به صورت وسيع و عميق در شكلهاي مختلف فعاليتهاي خود را آغاز كرده و در انتخابات نهم رياستجمهوري نيز به شكل موثري وارد صحنه شد، بعد از انتخابات رياستجمهوري تلاش دارد شرايط به وجود آمده را استمرار دهد و گفتمان خود را كه در انتخابات رياستجمهوري به عنوان گفتمان مسلط مطرح شده بود، بر سرير قدرت نگه دارد.
وي ميگويد: اين جريان سعي دارد تمام مجراهاي قدرت را در حوزهي تسلط خود در آورد و در اين ارتباط برنامه و استراتژي مشخصي دارد و به صورت برنامهريزيشده جلو ميرود، اما اين را كه به صورت نيروي سوم و تابلودار بخواهد فعاليت كند، بعيد ميدانم.
گفتوگو از خبرنگار ايسنا : اكرم احقاقي