وقتی سياستمداران کشوری جنگی را شروع می کنند با اين فکر که برنده جنگ خواهند بود آن را ادامه می دهند و در اين ميان عده ای از فروش اسلحه به کشورهای درگير جنگ سود مالی می کنند. اين پرسش پيش می آيد که برنده جنگ کيست و چه کسی برگ برنده جنگ را در دست دارد؟ آيا کشور آغازگر و متجاوز برنده است يا کشور دفاع کننده؟ چه چيزی از برنده شدن در جنگ عايدشان می شود؟
متاسفانه ظاهر جنگ فريبنده است. در گذشته تصور سران حکومت ها اين بود که با تسخير قلعه های حکومت های ديگر يا باز کردن دروازه های شهرها فاتحان جنگ ها خواهند بود. تاريخ نويسان هم در اين ميان جنگ ها را به اشتباه تصوير کرده اند. آنها گرفتن زمين های ديگر کشورها را نشانه پيروزی در جنگ ها نوشته اند. در حالی که واقعيت اين نيست. آنهايی که امروز فکر می کنند کشوری با فتح چاه های نفت کشوری ديگر و ايجاد جنگ داخلی در آن پيروز ميدان است اشتباه می کنند.
ممکن است سرزمينی برای چند دهه يا چند قرن مستعمره کشوری ديگری شود اما بعد از مدت زمانی مردم آن کشور استقلال خود را دوباره خواهند يافت.
در واقع برگ برنده جنگ دست کسی نيست چون جنگ برنده ای ندارد. نه کشورهای آغازگر جنگ و نه کشورهای دفاع کننده برنده نيستند. مردم همه کشورها بازنده های جنگ هستند حتی اگر کشورشان نقشی در جنگ نداشته باشد.
ايران هم از اين مورد مستثنی نيست. کشور ما چه جنگی را شروع کند چه مقابل متجاوزان دفاع کند برنده جنگ نخواهد بود همان طور که کشور متجاوز برنده آن نخواهد بود. البته دفاع مقابل متجاوزان ضروری است اما بايد خيال بافی درباره پيروزی در جنگ را کنار گذاشت و به اين واقعيت فکر کرد که کودکان قربانيان خودخواهی سياستمداران جنگ طلب هستند.
اگر اين ذهنيت در بين مردم دنيا رشد کند که خود را با اشغال يک سرزمين و استفاده از منابع زيستی آن فاتحان جنگ ندانند بلکه به اين بينديشند که با ديدن جنگ فرزندانشان تبديل به موجوداتی خشن و بيرحم می شوند در اين صورت ديگر به ظاهر جنگ فکر نخواهند کرد. وظيفه روشن کردن ذهن مردم به عهده ما نويسندگان است که به تقبيح جنگ بپردازيم.
هرچند تا بشر بوده جنگ بوده اما وظيفه هرکدام از ماست که برای بهتر شدن اين وضعيت بکوشيم.