شنبه 22 تیر 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پاسخ علی مزروعی، رئيس هيات مديره انجمن صنفی روزنامه‌نگاران به مقاله فرهاد جعفری

علی مزروعی
هر فردی می تواند بفهمد که برخورد با انجمن و تلاش مجدانه و بی رودربايستی و خلاف قانون برای انحلال انجمن چرا انجام می گيرد و مشکل جامعه ما همين است که در برخی بزنگاه ها روشنفکران و... هم به ياری اقتدارگرايان می آيند و ديگران را به تماشاگری مرگ يک نهاد مدنی دعوت می نمايند!

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


وقاحت؛ حد و مرز نمی‌شناسد

اين عنوان برگرفته از متنی است با اين نام " تماشاگر مرگ نهاد غيرمدنی باشيم، در حاشيه انحلال انجمن صنفی روزنامه‌نگاران شبه‌حزب مشارکت " نوشته فرهاد جعفری در سايت گويانيوز، و اگر نامناسب است به نوشته ايشان برمی گردد . هرچند اين فرد در نوشته هايش خود را فردی بسيار دموکرات و آزاديخواه و...می نماياند اما همانند غالب ما ايرانيان بدون آنکه اطلاعات کافی و دقيق و ريز راجع به موضوع داشته باشد و حتی قبل از نوشتن کمی زحمت بخود بدهد و از افراد و منابع مطلع در باره آنچه می خواهد بنويسد تحقيق کند در واکنشی احساسی و از سر ... به ديگران نيز توصيه کرده است که بنشينند و تماشاگر مرگ نهاد غير مدنی ( يعنی انجمن صنفی روزنامه نگاران ) باشند ! واقعا از اينکه ايشان اينهمه دمکرات و آزاديخواه و مدنی و...بايد ممنون بود و از ايشان پرسيد شما حتی برای يکبار شده است برای پاسخگويی به حس کنجکاوی و سئوالاتی که در اين نوشته در رابطه با انجمن مطرح کرده ايد پا به انجمن بگذاريذ و از مسئولان آن سئوال کنيد که چه می کنند؟

برای اينکه بدانيد اين نوشته چقدر از مرحله پرت و دور از انصاف و هرگونه نگرش دموکرات مآبانه و آزاديخواهانه است از همان مطلعش شروع می کنم . ايشان مدعی شده اند " سالی که خيلی هم ازش نگذشته است؛ «رئيس هيات مديره انجمن صنفی روزنامه‌نگاران» داور جشنواره‌ی مطبوعات آن سال بود. يادداشت اقتصادی خودش، برنده‌ی جايزه‌ی «بهترين يادداشت اقتصادی سال» و سکه‌های زر مربوطه شد! " لابد ايشان بهتراز من ميداند که چه سالی جايزه برده ام که اينگونه با قاطعيت مطلع نوشته اش قرار داده است تا بقيه متن اش را بر پايه اين مطلع استوار سازد و به خواننده متن اش القاء نمايد سالی که نکوست از بهارش پيداشت و انجمنی که رئيسش اين است معلوم است غيرمدنی و...است و بايد تماشاگر مرگش بود! به اطلاع ايشان می رسانم که مقاله بنده در سال ۱۳۷۴ و در دوران وزارت آقای مير سليم در وزارت ارشاد و جشنواره ای که معاونت مطبوعاتی اين وزارتخانه متولی اش بود به عنوان «بهترين يادداشت اقتصادی سال» انتخاب شد و جايزه اش هم سکه های زر نبود و يک عمره مفرده بود که از قضای روزگار با دوستانی همچون کيومرت صابری خدا توفيق انجام آنرا به من داد ، و لابد ايشان می دانند که « انجمن صنفی روزنامه نگاران ايران » در مهرماه سال ۱۳۷۶ تاسيس شد و به تدريج که کار داوری و اجرايی جشنواره مطبوعات به انجمن منتقل شد من بدليل همين مسئوليت انجمن صنفی و حضور در داوری ديگر در مسابقه جشنواره مطبوعات شرکت نکردم تا اين شبهه ای که ايشان ( والبته در همه سال های گذشته در مطبوعات راست گفته شده و به عنوان حربه ای عليه بند و انجمن از آن استفاده شده است ) پيش نيايد اما ظاهرا ايشان هم به رغم همه مدعاهايش فريب اين تبليغات را خورده است . خوشبختانه گزارش سالانه و تجميعی جشنواره های مطبوعات بارها از سوی معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد با همه جزئيات اعم از داوران و برندگان منتشر شده و در دسترس است و اگر ايشان توانست اين مدعای خود را اثبات کند خوب حق با ايشان اما اگر نتوانست بايد جرئت پذيرش اشتباه را داشته باشد و بنويسد که در اين باره اشتباه و داوری نادرست کرده است و طبعا بقيه مطالب و مدعايش راجع به انجمن نيز بی اعتبار می شود و...
من در پی پاسخگويی و نقد بقيه نوشته ايشان که ناشی از بی اطلاعی نسبت به عملکرد انجمن است ، نيستم اما از روی دشمنی برخی افراد و نهادها با انجمن و با حداقل هوش ، هر فردی می تواند بفهمد که برخورد با انجمن و تلاش مجدانه و بی رودربايستی و خلاف قانون برای انحلال انجمن چرا انجام می گيرد و مشکل جامعه ما همين است که در برخی بزنگاهها روشنفکران و... هم بياری اقتدارگرايان می آيند و ديگران را به تماشاگری يک نهاد مدنی دعوت می نمايند ! و هم اينان انتظار دارند در سايه اين اقدام روزی جامعه ما به دموکراسی و ازادی و جامعه مدنی و نهادهای صنفی ! دست يابد .يا للعجب! ببينيد اين نويسنده چگونه استدلال کرده است " فراموش کرده ايد که چطور بر سر آرای آقای «عليرضا رجائی» در تهران و به نفع کانديدای راست سنتی، آقای «حداد عادل» معامله کردند و با آسودگی تمام «يکی از ما» را به «يکی از خودی‌های رقيب» فروختند و نشان‌مان دادند که در نظر آنان «ما» و «حقوق» مان؛ فقط تا همين اندازه می‌ارزيم که موضوع «بند و بست و معامله با رقيب» قرار بگيريم. نه بيشتر؟! " خوب اينگونه می نمايد که نويسنده آقای « عليرضا رجايی » را قبول دارد و برحقوق از دست رفته اش دل سوزانده و...لابد ايشان اطلاع ندارند که همين آقای رجايی سه دوره است که با رای اعضای انجمن صنفی در هيات مديره انجمن حضور دارد و در جريان همه مسائل انجمن هستند ! آقايان عبدی ، بورقانی ، آرمين ، زيدآبادی ، شمس الواعظين وگرانپايه هم در دوره های مختلف هيات مديره حضور داشته اند و اگر بنده هم ( که فکر نمی کنم به لحاظ مواضع فکری و سياسی برای روزنامه نگاران ناشناخته باشم ) در همه ادوار با رای اعضا و در يک رقابت آزاد بوده است و به جرئت می توانم بگويم که شيوه اداره انجمن يکی از دموکرات ترين شيوه ها در اداره يک نهاد مدنی در ايران بوده است و ناراحتی اصولگرايان و تلاششان برای انحلال انجمن به همين موضوع برمی گردد که آنها می دانند در هر انتخاباتی که توسط مجمع عمومی انجمن برگزار شود آنها بازنده اند چون شاکله اصلی روزنامه نگاران اصلاح طلبی است و انها در هر انتخابات به نامزدهای اصلاح طلب رای برای هيات مديره رای می دهند و اين واقعيتی که از سوی وزير کار در ملاقات و مذاکره ای که با او داشتيم اعلام شد ! و به همين دليل حالا تصميم گرفته اند صورت مسئله را پاک کنند و انجمنی دست ساز و دولت ساخته بسازند و البته بعضی دوستان دموکرات هم به کمکشان آمده اند که مبارک باشد ! در پايان اينرا می افزايم که هرچند مجموعه مخالفت ها و دشمنی ها با انجمن در حال آوار شدن بسوی بنده است و نوک پيکان اقتدارگران متوجه حذف من از انجمن بدلائل متعدد است و اينرا در آشکار و نهان ابراز می دارند و من نيز آماده ام برای حفظ و بقای انجمن همه تيرهای رها شده را بجان بخرم و...و خوشحالم که در يازده سال گذشته هر آنچه در توان داشته برای استوار سازی اين نهاد صنفی و مدنی بکار گرفته ام و اگر هرگونه حساب و کتابی باشد پاسخگويم چرا که« آنرا که حساب پاک است از محاسبه چه باک است » اما اين آقای نويسنده اگر ذره ای صداقت و به مدعاهای خود در باره دموکراسی و جامعه مدنی و...باور دارد حداقل می تواند با آقای رجايی تماس گيرد تا دريابد انجمن صنفی روزنامه نگاران در اين سال ها چه کرده است ؟ وچه مواضعی گرفته است ؟ و در آن سالی که در ظرف سه روز نزديک به سی مطبوعه توقيف موقت ! شد فقط اين نهاد بود که به داد بيکار شده ها رسيد، و در مورد روزنامه نگاران زندانی چه خدماتی کرد و...

برگرفته از وبلاگ [متولد ماه مهر]

در اين زمينه:
[تماشاگر مرگ نهاد غيرمدنی باشيم، در حاشيه انحلال انجمن صنفی روزنامه‌نگاران شبه‌حزب مشارکت، فرهاد جعفری]





















Copyright: gooya.com 2016