وَهَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ (سوره غافر آيه ۵)
مصاحبه اخير روزنامه ايران با خانم مهناز رئوفی فی الحقيقه مجموعه کاملی بود از سلسله مجادلاتی که در ۱۶۰ سال گذشته توسط بهائی ستيزان مطرح شده است . چند ماهی بود که در روزنامه ايران اثری از مقالات بهائی ستيزان به چشم نمی خورد . گوئی مجددا " از ما بهتران" به سردبير اين مجموعه فرمان داده اند که دور جديد حملاتی بر عليه بهائيان را در روزنامه خود آغاز کند و آنها هم اطاعت نموده اند.
اين مطلب را در ابتدای سخنم آوردم تا به مسئولين محترم روزنامه ايران يادآوری کرده باشم که می دانم، و ميدانم که می دانيد ، بر شما خرده نمی گيرم - چون ماموريد و معذور. به حکم فعاليتهايم با تعداد زيادی از اصحاب مطبوعات رفت و آمد دارم . سال گذشته در دفتر يکی از همين روزنامه ها نشسته بوديم . چند روز قبل مطالبی در روزنامه اش بر عليه جامعه بهائی منتشر کرده بود، از نوع همين لجن پراکنی هائی که امروزه نيز مشاهده می کنيم. من باب سابقه آشنائی و دوستی چندين ساله ، از سردبير روزنامه گله می کردم و او هم طبق معمول سرش را پائين انداخته بود و سکوت کرده بود که ناگهان نامه رسان از در آمد و نامه " از ما بهتران" را بر روی ميز جناب سر دبير گذاشت. گل از گلش شکفت و نامه را باز کرد و سند بی گناهی خودش را به من نشان داد. می گفت ملاحظه بفرمائيد اين نامه محرمانه که به ما تکليف می کنند چه مطلبی را در کجا بنويسيم. می فرمائيد چکار کنم؟ بعد از چندين سال خون دل خوردن و قلم زدن در اين روزنامه ، می خواهيد از کار بيکار شوم؟ سرزنشش نکردم . پرسيدم که پس چرا پاسخهائی را که بهائيان در مقابل اين اراجيف می نويسند منتشر نمی کنيد؟ نگاه عجيبی به من کرد از نوع همان نگاههائی که می گويد: چو دانی و پرسی سوالت خطاست؟
اين را نوشتم تا مسئولين روزنامه ايران بدانند که سرزنششان نمی کنم. از متن مصاحبه هم پيداست که خواسته اند هرچه مطلب بر عليه بهائيان وجود دارد همه را يکجا در يک مصاحبه بياورند و خيال خود را راحت کنند تا قال قضيه کنده بشود. مطالب هم هيچکدام چيز جديدی نيست و در طول چند سال گذشته جوانان بهائی پاسخ يکايک آنها را نوشته اند و در اينترنت و گوشه و کنار پخش کرده اند . آدرس دو تا از سايتهائی را هم که اين جوانان عزيز تهيه کرده اند در اينجا می آورم که هر کسی کوچکترين ترديد و شکی دارد که يکی از مطالب مصاحبه مهناز خانم صحت دارد ، خودش برود و پاسخش را مطالعه کند.
اما نفس مطرح شدن چنين مصاحبه های فرمايشی چند سوال را برای خوانندگان روزنامه مطرح می کند. اين سوال ها را اينجا می نويسم تا دوستان " از ما بهتران " درباره آن فکر کنند و دست از سر مهناز خانم بردارند و اينقدر بيچاره را عذاب ندهند.
۱) بهائيان قران را يکی از کتب آسمانی و رسول اکرم را يکی از پيامبران خداوند می شمارند. هر فرد بهائی در کنار ساير کتب آسمانی اديان عتيقه ، قران را نيز در خانه خود دارد و از معانی مندرج در آن بهره روحانی می برد. پس معنی مسلمان شدن خانم رئوفی چه چيز است ؟ آيا به اين معنا است که از اين پس ايشان مجبورند که قرآن را فقط به طريقی که به ايشان ديکته می شود قبول کنند و آزادی انديشه و تفکر خود را در فهم قران از دست بدهند؟ آيا مسلمان شدن ايشان به معنی سر سپردگی به يک گروه خاص که خود را وکيل و وصی قران و اسلام می دانند نيست؟
۲) آيا نتيجه و ثمره اينگونه مسلمان شدن خانم رئوفی در طول اين ده سال چه بوده است؟ عشق به پيامبر اسلام و ائمه اطهار در قلب همه بهائيان موج می زند ، علاوه بر آن عشق و احترام به ساير انبياء الهی مانند حضرت موسی و حضرت بودا و حضرت عيسی و ساير پيامبران. پس ثمره اينگونه مسلمان شدن خانم رئوفی چه چيزی است؟ پاسخ آن برای خوانندگان روزنامه روشن است. ثمره اش اين شد که ايشان را شهر به شهر و روزنامه به روزنامه می چرخانند و وادار می کنند که بهائيان را تمسخر کند و لجن پراکنی های " از ما بهتران" را تکرار کند. آيا اين ثمره و نتيجه ايمان است؟
۳) در طول بيش از يک قرن و نيم از ظهور ديانت بهائی ، ميليونها نفر به اين دين جديد ايمان آوردند و هزاران نفر تا پای جان دراين مسير صبر و استقامت کردند. چند نفری هم مانند مهناز خانم مصداق اين آيه شدند : يا ايها الذين آمنوا ان تطيعوا الذين کفروا يردوکم علی اعقابکم فتنقلبوا خاسرين ( آل عمران آيه ۳ ) اين چند نفر را بهائی ستيزان علم کردند و همانطور که می بينيد ده سال است که اين خانم مهناز رئوفی و شوهر مطلقه اش را می گردانند و نمايش می دهند.اگر چند نفر ديگری را هم پيدا می کردند ، نمايش مفصل تر هم می شد . حال خوانندگان روزنامه از اين دوستان سوال می کننند، آيا نتيجه اينهمه لجن پراکنی اين شد که حتی چند نفر از بهائيان بيايند و با شما همکاری کنند؟ ( دقت فرمائيد که نمی گويم مسلمان شوند زيرا بهائيان همه اديان را قبول دارند ) اگر حتی يک نفر حاضر به همکاری ميشد که الان او را نيز علم می نموديد و دور می چرخانديد و نمايش می داديد. آيا رواست که پول ماليات مردم را بگيريد و صرف اينگونه امور بی ارزش نمائيد که کوچکترين نتيجه ای نه برای شما و نه برای هيچکس ديگری ندارد؟
اميدوارم که گردانندگان و چرخانندگان مهناز خانم چند لحظه ای در اين سوالات تفکر کنند و دست از سر اين بنده خدا بردارند.
هادی. م
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
www.noghtenazar2.info
www.velvelehdarshahr31.info
www.aeenebahai20.info