دوشنبه 27 آبان 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نامه عماد افروغ به حسين موسويان: قربانی شديد اما گذشت کنيد، مهر

پيرو انتشار خبری مبنی بر محکوميت مدير سايت خبری عدالتخانه به شش ماه حبس تعزيری و ده ميليون ريال جزای نقدی بدل از ۲۰ ضربه شلاق تعزيری ، دکتر عماد افروغ در نامه ای به سيد حسين موسويان ضمن تاکيد بر اثبات قربانی شدن وی در جريان اتهامات مطرح شده از سوی برخی افراد و رسانه ها در عرصه عمومی ، مديران سايت عدالتخواهانه را جوانانی آرمانگرا و ارزشی خواند و خواستار گذشت موسويان (به عنوان شاکی) شد.
به گزارش خبرگزاری مهر متن کامل نامه دکتر افروغ به سيد حسين موسويان چنين است:



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


همان‌گونه که اطلاع داريد بنده در مواضع گذشته خود نسبت به اتهامات وارد بر شما يا به ديده ترديد نگريسته و يا با موضعی نزديک به يقين اتهامات فوق را با استناد به اظهارات مقامات قضايیِ ذی‌ربط رد کرده‌ام.

هم‌اکنون با رجوع به افراد مطلع و اسناد مرتبط به اين يقين رسيده‌ام که با اتهام ...، شما به‌گونه‌ای قربانی برخی سوء‌تفاهم‌ها، ارتباطات و يا سياست‌های جناحی و ابزارگرايانه معمول و البته ناسازگار با ارزش‌های اخلاقی و معنوی انقلاب اسلامی و جامعه شده‌ايد. به‌طور قطع، اين‌گونه سياست‌ها و رفتارها هيچ‌گونه سنخيت و تناسبی با مبانی انقلاب و نظام اخلاقی جمهوری اسلامی ندارد.

اما اگر مشاهده می‌کنيم که اين رفتارها قدرت مانوری می‌يابند، اين اتفاق متأسفانه به‌دليل فاصله‌گيری و انحرافی‌ست که به وضوح با لطايف‌الحيل و دلايل به ظاهر موجه و ناموجه از اين ارزش‌ها و مبانی صورت گرفته و دو عامل اصلی تفاسير غلط از جمهوری اسلامی و به طور خاص در مورد شيوة بقا و پايداری آن از يکسو، و اعتماد عاطفی مفرط و به دور از بصيرت برخی از وفاداران و علاقه‌مندان به اصحاب سياست و قدرت، و عمدتاً به دليل عشق به اين آرمان‌ها و ارزش‌ها، از سوی ديگر، شتاب‌بخش يک چنين انحرافی شده است. و چه کسی به ما اين اجازه را داده است که به راحتی ارزش‌ها، حقيقت‌ها و اخلاق و معنويت را فدای قدرت‌طلبی‌ها و بازی‌های سياسی متداول کنيم، و احتمالاً نام اين عمل غيرانسانی را انقلابی‌گری و وفاداری به نظام بگذاريم؟

بهتر از من می‌دانيد که اين نحوه ابزارگرايی‌ها و برخوردهای ماکياوليستی مختص و منحصر به اين گروه و آن گروه نبوده و به‌گونه‌ای تمام يا اکثر گروه‌های شناخته‌شده سياسی، کم يا زياد و به انحای مختلف نسبت به اين قضيه تَر-دامن‌اند و به‌ندرت افراد يا گروه‌هايی را می‌يابيم که حقيقتاً با عشق و بصيرت نسبت به اين آرمان‌های متعالی و مقدس گرفتار و اسير در دام ابزارگرايی و خَلط هدف و وسيله نشوند، و فراموش نکنند که اولاً قدرت در بهترين حالت آن يک ابزار است و نه هدف؛ و ثانياً برای حفظ اين ابزار نمی‌توان دست به هر کاری زد. امام راحل(ره) چه زيبا می‌فرمايند: تمام تشکيلاتی که در اسلام از صدر اسلام تا حالا بوده است و تمام چيزهايی که انبيا از صدر خلقت تا حالا داشتند و اوليای اسلام تا آخر دارند، معنويات اسلام است، عرفان اسلام است، معرفت اسلام است، در رأس همه امور اين معنويات واقع است. تشکيل حکومت برای همين است. البته اقامة عدل است. لکن غايت نهايی معرفی خداست و عرفان اسلام. (۱۱/۴/۱۳۶۶)

اطلاع داريد که عده‌ای و شايد از سر ناچاری و عدم شناخت ظرايف و دقايق مرتبط با حفظ جمهوری اسلامی، و به دليل نارسايی‌ها و رفتارهای موجود در واکنش، چاره کار را در گرايش به عرفی‌گرايی و دين‌زدايی از ساحت سياست و حکومت می‌دانند تا به اصطلاح فرصت را از ابزارگرايان دينی، ستانده و به راحتی و بدون مانع و رادعی به نام اخلاق و دين به نقد اصحاب قدرت بپردازند. غافل از آنکه اولاً عرفی‌گرايی و طرح جدايی دين از سياست، علاوه‌بر ناسازگاری‌های مفهومی و اجتماعی، و امکان‌ناپذير بودنش، با شرايط فرهنگی، تاريخی و دينی ـ اسلامی ما نيز ناهمخوانی دارد.

ثانياً: اسلام و آموزه‌های معطوف به حضور ناقدانه و ناظرانه مردم، نيامده است تا مانع و رادعی برای نقدها و فريادها باشد؛ بلکه به‌عکس آمده تا با طرح اصولی همچون «حق متقابل»، «امر به معروف و نهی از منکر»، «النصيحة لائمّة المسلمين» و قاعدة «مشورت» زمينه را برای نقدها و حضورهای فعال و پرسش‌گرانه فراهم کند.

ثالثاً: مفهوم جمهوری اسلامی به عنوان پاسخی نوين به سؤال مشروعيت، نقد مضاعف و دولايه‌ای را می‌طلبد. نقد شرعيت و حقانيت افراد و محتوای حکومت از يکسو و نقد مقبوليت و رضايت عامه از سوی ديگر. بنابراين اگر دربارة فاصله‌گيری‌ها و انحراف‌ها فرياد اعتراضی شنيده نمی‌شود، ربطی به اسلام و مفهوم جمهوری اسلامی ندارد. اين به گسترة فهم و شعور سياسی و رخوت‌ها و سکوت‌های ما بازمی‌گردد.

بگذريم. برادری که به دليل پوشش دادن و بازتاب دادن خاص به اخبار مربوط به اتهامات منتسب بر شما، با شکايت شما محکوم به شِش ماه حبس و ده ميليون ريال جريمه نقدی بدل از بيست ضربه شلاق شده است، فردی است از جنبش عدالتخواه دانشجويی؛ جنبشی که از بدو شکل‌گيری‌اش تمام سعی و تلاشش بر اين بوده تا با اصالت بخشيدن به ملاک‌های به دست آمده از انقلاب اسلامی و با پرهيز از مجادلات، مصلحت‌انديشی‌ها و بازی‌های سياسی متداول و به دور از هرگونه شائبه ارتباط و اتصال به اصحاب قدرت، به نقد سياست‌ها و رفتارهای ناسازگار با اين ملاک‌ها بپردازد. دوستانی که تاکنون و به دور از هرگونه سهم‌خواهی، توانسته‌اند به سهم خود احياگر بسياری از آرمان‌های عدالت‌طلبانه انقلاب باشند و به همين دليل نيز با بی‌مهری‌های فراوانی از سوی نابردباران و ظاهرانديشان روبه‌رو بوده‌اند. به طور قطع يکی از اين ملاک‌ها نگاه اخلاقی به مفاهيم و پاسداشت اخلاق و صدافت در برخوردها و مواجهات است. در بين پوشش‌های خبری «پايگاه اطلاع‌رسانی عدالتخانه» نيز مواردی به چشم می‌خورد که حکايت از اظهار اميدواری در مورد کذب بودن اتهام وارده و حتی عذرخواهی مشروط می‌کند. روا نيست مديرمسئول پايگاه فوق به دليل ملاحظات موجود و بی‌توجهی به ريشه‌ها و عوامل اصلی، قربانی ورود در مصاديق و اعتماد به اخبار منتشره از سوی مقامات شود.

خواهش بنده از شما به دور از ملاحظات سياسی و جناحی اين است که با توجه به منافع و مصالح ملی و ضرورت تلطيف فضای سياسی و روانی جامعه و به‌منظور تکريم اخلاق و معنويت و با توجه به زمينه‌ها و ابهامات موجود، اقدامی از سر گذشت و انصاف کرده و از شکايت خود در مورد آقای تفرشی صرف‌نظر کنيد. يقين بدانيد که اين به صواب و حقيقت نزديک‌تر است. اگر بر اين باوريد که برخورد با شما سياسی بوده، به شما اطمينان می‌دهم، حَسب شناخت خود، دغدغة اصلی اين دوستان در وهله اول پاسداشت انقلاب و برخورد با اين سياسی‌کاری‌هاست.

سخن آخر اينکه، ممکن است در فضای آشفته و آلوده سياسی موجود و تنگ‌نظری‌ها و سطحی‌انديشی‌های غالب، دو برداشت از اين نامه صورت گيرد. يکی آنکه بنده تغيير موضع داده‌ام و ديگر آنکه، اين دوستان از مواضع خود عدول کرده‌اند. بايد به استحضار مردم شريف و خودآگاه و جنابعالی برسانم نه بنده و نه اين دوستان هيچ‌کدام تغيير موضع نداده‌ايم. اتفاقاً اين نامه از سر موضع و التزام به اصول و پاسداشت اخلاق، و از سر تشخيص و وظيفه مسلمانی، و روشنفکری، و مقابله با ابزارگرايی و تقديس قدرت، و باور به التزام اين برادران و دوستان به اهداف و تعهدات انقلابی، اسلامی و اخلاقی خويش است.

باور بنده همواره نسبت به اين جنبش نوظهور اين بوده است که آنان نه ابزار هژمونی و استيلای ديگران خواهند شد و نه اخلاق و صداقت را زيرپا خواهند گذاشت. پُر واضح است که مسئله بنده علاوه بر دفاع از حيثيت فردیِ شما و امثال شما از گروه‌ها، اقشار و جناح‌های مختلف، مقابله با جريان يا جريان‌هايی‌ست که به صورتی خزنده و با القاب و عناوين مختلف و بعضاً با لعاب ارزش‌های انقلابی و اسلامی، و برخورد ابزاری با ارزش‌ها و انسان‌ها، و پايمال کردن اخلاقيات، به قيمت تحميق توده‌ها و تئوريزه کردن جهالت و عدم آگاهی آنها، و با وارونه جلوه دادن واقعيات، می‌کوشد تا با استفاده از رابطة ساختاری قدرت ـ ثروت و حاکميت بخشيدن به ترس و ارعاب، و تقدس بخشيدن به رخوت‌ها و سکوت‌ها، به تدريج بر منابع و مواهب طبيعی، اجتماعی، سياسی، اقتصادی و حتی فرهنگی ايران اسلامی سلطه يابد. جريانی که می‌کوشد تا با تفسير سطحی و قشری از اسلام، اين مکتب رهايی‌بخش و انسان‌ساز را، آن هم در دوران انقلاب اسلامی، از درون تهی کرده و از آن تنها ابزار و پوششی برای توجيه زشتی‌ها و کاستی‌ها، منفعت‌ها و مصلحت‌های دروغين درست کند.

امروز وظيفه همة عالمان و روشنفکران متعهد و حقيقت‌جوست که بار ديگر با تمامِ قامت به ميدان آمده و با آگاهی‌بخشی به مردم مسلمان و شريف، اجازه ندهند به نام اسلام و ارزش‌های متعالی آن و با استفاده از فرصت‌ها و جايگاه‌های به دست آمده از برکت انقلاب اسلامی، حقوق مردم تضييع، و مصالح و منافع ملی پيش‌پای منافع و مصالح جناحی و گروهی ذبح شود.

ديروز با جماعتی روبه‌رو بوديم که با استفاده از فرصت‌ها و امکانات نظام جمهوری اسلامی و متکی بر ارزش‌های الهی، پرچم استحاله از درون و هدايت برنامه‌ريزی‌شده آن به سوی ارزش‌های سکولار و حتی لائيک را بلند کرده بودند؛ و امروز با برخی جماعتی مواجهيم که رندانه و در لباس مدعيان ارزش‌های اسلامی، هر عمل غيراخلاقی و قبيحی را مباح می‌شمارند؛ جماعتی که تا ديروز سکوت اختيار کرده بودند، از هيچ رفتاری، هتک حرمتی، افترا و برچسبی ابا ندارند و ای کاش اين رفتارهای مذموم و ناپسند، همانند دوره‌ای از جمهوری اسلامی، به نام دين و انقلاب صورت نمی‌گرفت.

به اميد آگاهی روزافزون ملت شريف، زيستن اخلاقی و سربلندی و عزت نظام جمهوری اسلامی ايران

با تشکر
عماد افروغ

گفتنی است اين نامه در تاريخ ۳۰/۷/۸۷ نگاشته شده و امروز دوشنبه جهت انتشار در اختيار رسانه‌های داخلی قرار گرفته است.





















Copyright: gooya.com 2016