گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
8 آذر» گنجی که از دست می رود، حميد فرخنده15 آبان» او با ماست! حميد فرخنده 11 آبان» ده سالگی گويا؛ "گويا"ی حال، حميد فرخنده 6 مهر» خاتمی در آستانه ورود، حميد فرخنده 3 مرداد» صدای آمريکا در آزمون بی طرفی، حميد فرخنده
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! مهمانان ناخوانده، حميد فرخندهآن روز که همه دلسوزان و صاحب نظران سياسی، مجاهدين را از رفتن به عراق، به خاک دشمن در حال جنگ با ايران، برحذر داشتند، گوش شنوايی در اين سازمان وجود نداشت. امروز نيز که دولت قانونی عراق از اين سازمان می خواهد، به هر دليل، خاک عراق را ترک کند، آنها کودکانه با اين درخواست کشور ميزبان مخالفت می کنندهنگامی که مجاهدين خلق در اوايل سال ۸۶ ميلادی فرانسه را به قصد عراق ترک کردند، بسياری از ناظران سياسی استقرار اين سازمان در کشور در حال جنگ با ايران را خودکشی سياسی ارزيابی کردند. تصوّر پی آمدهای مهلک چنين تصميمی برای کسانی که با الفبای سياسی آشنا بودند، چندان مشکل نبود. اما کمتر کسی می توانست در آن سال ها پيش بينی کند سرنوشتی چنين تراژيک در انتظار سازمان مجاهدين خلق خواهد بود. دولت قانونی عراق اخيرا خواستار برچيده شدن قرارگاه اشرف که مجاهدين شهر اشرف اش می نامند، شده است. مقامات عراقی ضمن اعلام رد گزينه ماندن مجاهدين در خاک عراق از آنها خواسته اند اين کشور را به قصد ايران يا کشور ثالثی که حاضر به پذيرش آنها باشد، ترک کنند. سازمان مجاهدين خلق در واکنش به اين درخواست دولت عراق، بستن اردوگاه اشرف و انتقال مجاهدين به ايران يا کشور ثالث را زمينه سازی برای "جنايت جنگی و جنايت عليه بشريت" خوانده است. ۲۴ سال پيش، مجاهدين ظاهرا "برای مدتی کوتاه" به عراق رفتند تا به زعم خويش طی چند سال مبارزه و در سايه ارتش صدام، نظام جمهوری اسلامی را سرنگون کنند. آنها برای درخواست پناهندگی به عراق نرفتند، بلکه در کسوت رزمندگان مجاهد يا نيروهای "ارتش آزاديبخش" در حاليکه عموما پناهندگی کشورهای مختلف اروپايی و امريکای شمالی را دارا بودند در عراق نزديک نوار مرزی با ايران، مستقر شدند. آنها هيچگاه به عنوان پناهندگان مجاهد در عراق حضور نداشته اند و بعد از سرنگونی رژيم صدام حسين نيز از دولت عراق تقاضای پناهندگی نکرده اند. البته مجامع بين المللی و ديگر نهادهای و سازمان های حقوق بشر می بايست از حقوق انسانی آنها حمايت کرده و تسهيلات لازم برای انتخاب آزادانه و انتقال به هر کشوری که خود خواهان عزيمت به آنجا هستند را برايشان فراهم کنند. اعتراض سازمان مجاهدين اما در قالب اطلاعيه دبيرخانه شورای ملی مقاومت،به سخنان موفق الربيعی مشاور امنيتی دولت عراق، گويا تکرارِ کميکِ تاريخِ تراژيکِ اين سازمان است. در ميان سازمان های سياسی در تاريخ ايران معاصر کمتر نيرويی می توان يافت که به اندازه سازمان مجاهدين دچار اشتباهات مهلک سياسی و نظامی و حتی فرهنگی شده باشد. اشتباهاتی که حاصل آن به کشتن دادن هزاران جوان مجاهد، تبديل رهبری بسته اما جمعی در سازمان به رهبری فردی مسعود رجوی و سرانجام بن بست سياسی و تشکيلاتی کنونی مجاهدين است. ارزيابی شتاب زده و غيرواقعی رهبری سازمان از تعادل نيروها، آنها را به تظاهرات مسلحانه در اواخر بهار سال ۱۳۶۰ واداشت. که به کشته شدن هزاران نفر از اعضا و هواداران اين سازمان منجر شد. [البته نقش خشونت شديد نظام اسلامی در سرکوب مجاهدين خلق، محکوم و مسئوليت بزرگ نظام اسلامی در اين برگ خونين از تاريخ سياسی معاصر کشور در جای خود قابل بررسی است.] بعد از خروج مسعود رجوی و بقيه السيف نيروهای اين سازمان به خارج از کشور، ماجرای شخصی ازدواج مسعود رجوی با مريم عضدانلو قاجار در نمايشی مضحک، امری سياسی_ايدئولوژيک نام گرفت. بار ديگر با محاسبه ای غلط، در اوج جنگ ايران و عراق مسعود رجوی که اينک هم پيشوای سياسی سازمان بود هم رهبر عقيدتی آن، در لباس رهبری نظامی سازمان سرنوشت خود و سازمانش را با سرنوشت رژيم بعث عراق گره زد و راهی عراق شد. در تابستان ۶۷ موافقت ايران با قطعنامه ۵۹۸ شورای امنيت از سوی ايران و صلح ميان ايران و عراق، رجوی که خود را بازنده بزرگ صلح می ديد، با فراخواندن هزاران نفر از هواداران سازمان از سرتاسر اروپا و امريکای شمالی به عراق، حمله ای در پناه نيروی هوايی ارتش صدام به ايران سازمان داد. خوش خيالی سياسی نشأت گرفته از ارزيابی هايی سخت دور از واقعيت باعث گشت تا چند هزار نفر مجاهد که بسياری از آنها برای اولين بار سلاح در دست می گرفتند با طی کردن آموزش نظامی دو روزه ای، با شعار از "مهران تا تهران" چند شهر مرزی را به اميد رسيدن چند روزه به تهران، آن هم از راه جاده، پشت سر بگذارند. عملياتی که فروغ چندانی نداشت اما جاويدان شد. همه اين ابتکارات و کارنامه بلند اشتباهات پی درپی، محصول تصميمات رهبری سازمان و در راس آن مسعود رجوی است که خود را "نوک پيکان تکامل" جامعه ايران نيز بحساب می آورد. اگر عمليات "فروغ جاويدان" و کشته شدن بيش از هزار نفر از نيروهای مجاهد در دشت حسن آباد و تنگه چهار زبَر، اوج تراژدی سياست های مجاهدين خلق است، اعتراض اين سازمان به تصميم دولت قانونی عراق در مورد بستن اردوگاه اشرف و امتناع مجاهدين از ترک خاک اين کشور، سوی کمدی اين تراژدی است. آن روز که همه دلسوزان و صاحب نظران سياسی، مجاهدين را از رفتن به عراق، به خاک دشمن در حال جنگ با ايران، برحذر داشتند، گوش شنوايی در اين سازمان وجود نداشت. امروز نيز که دولت قانونی عراق از اين سازمان می خواهد، به هر دليل، خاک عراق را ترک کند، آنها کودکانه با اين درخواست کشور ميزبان مخالفت می کنند. آنروز که نمی بايست می رفتند، رفتند و امروز که می بايست حال که ميزبان عذرشان را خواسته، محترمانه خاک عراق را ترک کنند، قصد ماندن دارند. حتی اگر دولت عراق، خواهان بستن اردوگاه اشرف و ترک خاک عراق از سوی مجاهدين خلق نباشد، بخاطر منافع ملی خويش و برقراری روابط دوستانه با همسايه بزرگ شرقی خود، با فعاليت های سياسی مجاهدين خلق عليه ايران مخالفت خواهد کرد. تا چه رسد به فعاليت های نظامی. تازه فعاليت های نظامی با کدام اسلحه و تانک و توپ؟ سازمانی معتقد به مبارزه مسلحانه اما خلع سلاح شده، تحت مراقبت دائمی هم از سوی نيروهای نظامی امريکايی و عراقی، با رهبری مخفی در خاک کشوری بيگانه، حتی اگر از ليست تروريستی تمام کشورهای جهان نيز خارج شود، چه کاری از پيش خواهد برد؟ در کشورهای اروپايی يا امريکای شمالی و استراليا لااقل امکان فعاليت سياسی عليه نظام جمهوری اسلامی برای حدود ۳۵۰۰ مجاهد گرفتار در اردوگاه اشرف وجود دارد. معلوم نيست سازمانی که حتی امکان فعاليت سياسی عليه نظام جمهوری اسلامی در خاک عراق ندارد، به چه علت بر ماندن خود، آنهم عليرغم ميل صاحبخانه اصرار دارد؟ اين نيز حتما يکی ديگر از شاهکارهای سياسی اين سازمان است. Copyright: gooya.com 2016
|