جمعه 11 بهمن 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

چشم‌انداز تيره بحران غذا و گرسنگی، گفت و گوی ايرج اديب‌زاده با مهرداد درويش‏پور، راديو زمانه

در جهان امروز ما يک ميليارد انسان گرسنه‏اند. پنجاه ميليون کودک مبتلا به سوءتغذيه هستند؛ کودکانی که در طول شبانه‏روز فقط يک وعده غذا می‏خورند يا غذايی برای خوردن ندارند.
بحران غذا و گرسنه‏ها بحران‏هايی از ياد رفته هستند. صحبت چندانی از بحران گرسنگی در ميان نيست. نمايندگان ۹۵ کشور جهان روزهای دوشنبه هفتم و چهارشنبه هشتم بهمن ماه در مادريد، پايتخت اسپانيا در «کنفرانس جهانی امنيت غذايی» گرد آمده بودند تا به تعهداتی که در تابستان گذشته در کنفرانس رُم، در زمينه‏ی تامين امنيت غذايی در کشورهای فقير و در حال رشد کرده بودند، شکل عملی ببخشند.
اعضای «سازمان جهانی خواروبار» در تابستان گذشته در رُم تعهد کرده بودند تا سال ۲۰۱۵ جمعيت يک ميلياردی گرسنگان جهان را به نصف برسانند. اما در قطعنامه‏ی پايانی «کنفرانس جهانی امنيت عذايی» در مادريد که روز سه شنبه به پايان رسيد، گفته شده، بحران مالی جهان ممکن است بحران غذايی را شدت ببخشد و تعداد گرسنگان بازهم بيشتر شوند.
برای بررسی بيشتر اين موضوع، با آقای مهرداد درويش‏پور، استاد دانشگاه و جامعه‏شناس در سوئد، تماس گرفتم.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


آقای بان‏کی‏مون، دبيرکل سازمان ملل، در نامه‏ی مشترکی که با نخست‏وزير اسپانيا نوشته‏اند، گفته‏اند: «فقر جهانی و گرسنگی کاهش نمی‏يابد، مگر آن که توليدات کشاورزی بهبود يابد و به شيوه‏ای درست توزيع شود. شما در اين مورد چه نظری داريد؟
طبيعتاً، بهبود توليدات کشاورزی نقش مهمی در تامين بخشی از مواد غذايی که جامعه‏ی گرسنه‏ی جهانی به آن نيازمند است، دارد. اما بهبود توليدات کشاورزی بدون اين که با يک توزيع عادلانه همراه باشد، به کاهش گرسنگی منجر نخواهد شد.
پژوهش‏ها نشان می‏دهد حتی در دوره‏های رونق که همه انتظار دارند کل جامعه و يا جهان از موقعيت بهتری برخوردار بشود (برای مثال در دوران رونق اقتصادی آلمان)، بازهم ثروتمندان از آن بيشتر نصيب برده‏اند و در موقعيت تهی‏دستان جامعه تاثير چندانی نداشته است.
تفاوت غريبی که بين نظام‏های سياسی حاکم بر جهان وجود دارد و مسايلی مانند فساد، رشوه‏خواری، توزيع ناعادلانه‏ی درآمد سرانه، اصولا بی‏توجهی نسبت به مبارزه با گرسنگی و فراتر از آن حتی انکار اين مساله در برخی از کشورها، موانع جدی بر سر راه کاهش گرسنگی و فقر هستند.
حتی وزير رفاه دولت ايران عنوان کرده بود: «در کشور ما کودکانی با شکم‏های برآمده که در عکس‏ها می‏بينيد، وجود ندارد». بسياری به نوعی فقر مطلق و گرسنگی را انکار می‏کنند.

آيا با اين طرح‏ها می‏توان يک ميليارد انسان گرسنه را تا سال ۲۰۱۵، آن طورکه وعده داده شده، به نصف کاهش داد؟
زمانی که اين ادعا را خواندم، دچار شوک شدم. بسياری از اقتصاد‏دان‏ها و کارشناسان اقتصادی برای اين که چهره‏ی مهيب گرسنگی و چهره‏ی ناملايمات موجود در سطح جهان در حوزه‏ی فقر و شکاف طبقاتی را کم‏رنگ کنند، تصاوير خوش‏بينانه ارائه می‏دهند.
اما اگر راديکال‏ترين انقلابات در سطح جهان هم اتفاق بيفتد، به سادگی شاهد چنين تحول چشم‏گيری نخواهيم بود که در عرض چند سال گرسنگی را در جهان بتوان به نصف کاهش داد. چه برسد به اين که نه تنها فقدان يک سياست واحد جهانی در حوزه‏ی مبارزه با گرسنگی، مانع جدی ريشه‏کن کردن يا کاهش گرسنگی است، بلکه ما با يک واقعيت کاملا معکوس روبرو هستيم.
اين واقعيت معکوس عبارت از اين است که بحران اقتصادی که در همين سال‏های اخير جهان را فرا گرفته، چشم‏انداز بسيار تيره‏تری را پيش روی ما قرار می‏دهد. به گونه‏ای که ارزيابی بسياری از پژوهش‏گران اين است که ميزان فقر و گرسنگی دست کم در چند سال‏ آينده افزايش پيدا خواهد کرد. فقط در سال ۲۰۰۸ چهل ميليون نفر به تعداد گرسنگان افزوده شده است.
با توجه به علايم بحران اقتصادی که تازه آشکار شده و به گمان من، نتايج آن در ساليان پيش‏رو بيشتر روشن خواهد شد، دست کم در چند سال آينده، نه تنها شاهد کاهش گرسنگی در جهان نخواهيم بود، بلکه برعکس شاهد افزايش آن خواهيم بود و حتی با رقمی بالاتر از چهل ميليون نفر سال ۲۰۰۸ روبرو خواهيم شد.
در کشوری نظير آلمان که يکی از ثروت‏مندترين کشورهای جهان صنعتی غرب به‏شمار می‏رود، پيش‏بينی می‏شود در سال آينده با افزايش ۵۰۰ هزار بيکار روبرو شود.
با وجود اين بحران اقتصادی و رکود، گسترش بيکاری، کاهش درآمدها و افزايش شکاف‏های طبقاتی، چگونه ممکن است بتوان ادعا کرد که گرسنگی را در چند سال آينده به نصف رساند.
به نظر من، آدمی بايد بسيار خوش‏بين باشد يا به معجزه اعتقاد داشته باشد. چنين ادعايی بيشتر به يک معجزه‏گری شباهت دارد تا يک طرح واقع‏بينانه‏ی اقتصادی. با توجه به مشکلات گوناگونی که نام بردم: بحران اقتصادی فزاينده، شکاف افزايش‏يابنده در سطح جهان، کاهش درآمد، کاهش ميزان توسعه‏ی اقتصادی، کاهش اشتغال و در عين حال افزايش شکاف‏های طبقاتی.
برای مثال در آلمان صنعتی در همين چند سال گذشته، يک درصد از جمعيت کشور، ۲۳ درصد کل درآمد آلمان را داشته و ۷۰درصد جمعيت فقط از ۹درصد دارايی‏ها برخوردار بوده است.
با اين بحران اقتصادی، شاهد افزايش فشار بر گروه‏های متوسط و پايين جامعه، حتی در کشورهای صنعتی خواهيم بود. چه برسد به کشورهای جهان سوم که علاوه بر توسعه‏ی صنعتی پايين‏تر، درآمد کم‏تر و رشد اقتصادی محدودتر، دارای نظام‏های سياسی غيردمکراتيک هستند و با فساد و رشوه‏خواری‏های گسترده هم روبرو هستند.
بدبختانه، چهره‏ی آينده‏ی اقتصادی جهان، دست‏کم در دهه‏ی پيش‏رو، به نظر من، بسيار سياه‏تر از آن خواهد بود که در ارزيابی اين کنفرانس ارائه داده شده است. فکر نمی‏کنم، در سال‏های پيش رو گرسنگی به سادگی کاهش پيدا کند.

گرسنگی انسان‏ها تنها به کشورهای فقير آفريقا و حلبی‏آبادهای هند محدود نمی‏شود. در ايران با آن منابع گسترده‏ی نفت و گاز و… به گفته‏ی يک متخصص (آقای دکتر علی‏اکبر سياری) ۱۵ ميليون نفر در فقر و گرسنگی به‏سر می‏‏برند. «خبرگزاری مهر» از مرگ ۴۸ زن و مرد تهرانی، به دليل گرسنگی، خبر داده است.
اين خبرگزاری نوشته: «بر اساس آمار «سازمان بهشت زهرا»، در بيست و يک ماه گذشته، ۴۸ تهرانی در اثر سوءتغذيه مرده‏اند که تعداد مردان در ميان آن‏ها بيشتر بوده‏اند. ميانگين سنی آن‏ها ۸۲ سال بوده است». نظر شما در اين باره چيست؟

روشن است. با چنين چشم‏اندازی که شاهد افزايش بيکاری و کاهش رشد اقتصادی در جامعه هستيم، ميزان کسانی که زير فقر به‏سر می‏برند، بازهم افزايش بيشتری از امروز خواهد يافت.
در مورد ميزان گرسنگان يا کسانی که زير خط فقر زندگی می‏کنند، ارزيابی‏ها متفاوت است. در حالی که بسياری از کارشناسان رقم ۱۴ تا ۱۵ ميليون نفر زير خط فقر را نام می‏برند، اما حتی آقای حسين راغفر، پژوهش‏گر حوزه‏ی رفاه و تامين اجتماعی در روزنامه‏ی اعتماد اعلام کرد که ۲۰ ميليون ايرانی (حدود يک‏سوم جمعيت کشور) زير خط فقر زندگی می‏کنند.
البته مقامات در اين زمينه سعی می‏کنند انکار کنند. تصويرشان از فقر يا زير خط فقر زندگی کردن، (آن‏طور که وزير رفاه می‏گويد در مملکت ما کودکانی با شکم‏های برآمده مثل گرسنگان ديافرايی وجود ندارد)، شکم‏های بادکرده است. نمی‏دانند در حوزه‏ی تغذيه، سلامت، بهداشت، شانس زندگی و تغديه‏ای که طول مدت عمر را به مخاطره نياندازد، يا موجب برهم‏خوردن بهداشت نشود، استانداردهای جهانی وجود دارد که معيارهای خط فقر و زير خط فقر را تعيين می‏کند.

به نقل از راديو زمانه ۲۹ ژانويه ۲۰۰۹





















Copyright: gooya.com 2016