یکشنبه 13 اردیبهشت 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پاسخ شريعتمداری به کروبی: بازجو نيستم، اما کاش بودم، امام را هم ديده ام، انتخاب

خبرگزاری انتخاب: حسين شريعتمداری مدير مسئول روزنامه کيهان در جوابيه‌ای تحت عنوان "آقای کروبی شما را چه می‌شود "به اظهارات روز گذشته حجت‌الاسلام مهدی کروبی دبيرکل حزب اعتماد ملی پاسخ داد.

با توجه به انتشار متن کامل نامه ی آقای کروبی خطاب به کيهان، متن کامل جوابيهمدير کيهان به شرح زيردر "انتخاب" منتشر می شود:

ديروز آقای کروبی در اقدامی که از يک روحانی بعيد به نظر می‌رسيد فحش‌نامه مفصلی عليه اينجانب و کيهان صادر کرد متن اين فحش نامه به طور همزمان در روزنامه‌های زنجيره‌ای و سايت‌های ضدانقلاب به اصلی‌ترين خبر تبديل شد و دو روزنامه اعتماد و اعتماد ملی آن را به عنوان تيتر اول خود برگزيدند که انشاءالله اين هماهنگی برخی از اصلاحاتچی‌های داخلی و سايت‌های ضدانقلاب خارجی مثل ده‌ها و صدها مورد ديگر تصادفی! بوده باشد.
و اما درباره فحش‌نامه آقای کروبی اگرچه گفتنی‌های بسياری هست ولی در اين نوشته تنها به بيان چند نکته بسنده می‌کنيم:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


۱- ابتدا بايد از آقای کروبی پرسيد کداميک از فحش‌ها و تهمت‌هايی که عليه کيهان آورده‌ايد، قبل از شما از سوی راديوهای بيگانه نظير اسرائيل و راديو آمريکا و سايت‌های سلطنت طلب و ضدانقلاب نثار کيهان و مديرمسئول آن نشده است؟! خودتان قضاوت کنيد. بنابراين از ژرفای دل خدا را شکر می‌کنيم که به خاطر دفاع از اسلام و نظام اسلامی و خط مبارک امام(ره) مورد عتاب و فحاشی دشمنان تابلودار خارجی قرار گرفته‌ايم و از همزبانی احتمالا ناخودآگاه برخی دوستان داخلی با آنها عميقاً متأسفيم.

۲- ماجرا اين بود که جنابعالی در صفحه اول روزنامه خود با تيتر درشت خطاب به جمهوری اسلامی ايران نوشته بوديد «اعدام کودکان را متوقف کنيد»! چنانچه گويی همه روزه در ايران اسلامی ده‌ها کودک را به جوخه اعدام می‌سپارند و جنابعالی خواستار توقف آن شده‌ايد!!
راستی! آقای کروبی مگر دقيقاً در همين روزها رژيم اشغالگر قدس به جرم کودک کشی مورد اعتراض و خشم مردم جهان قرار ندارد؟ و مگر نخست وزير رژيم صهيونيستی ادعا نمی‌کند که اتهام کودک کشی را جمهوری اسلامی ايران به اسرائيل وارد کرده است؟ بنابراين اگر ادعای شما خطاب به نظام اسلامی که «کودک کشی را متوقف کنيد»! همصدايی-البته ناآگاهانه- با رژسم اسرائيل و آمريکا نيست، پس چيست؟! چرا به جای آن که از ادعای اسرائيل پسند خود نگران باشيد، به کيهان که اين همصدايی را ملامت کرده است فحش می‌دهيد؟! يعنی شما نمی‌دانيد که ادعای شما را دقيقاً و بی‌کم و کاست اسرائيلی‌ها عليه ايران اسلامی مطرح کرده‌اند؟ اگر می‌دانيد که چه عرض کنم؟ و اگر نمی‌دانيد که دانستن اين مسائل يکی از مصاديق «سواد» است!

۳- جناب کروبی مگر فردای آن روز که تيتر ياد شده را در روزنامه اعتماد ملی چاپ کرديد، به خاطر ناروا بودن آن از خوانندگان عذرخواهی نکرديد؟ روزنامه تان که موجود است و نمی توانيد انکار کنيد. بنابراين بايد پرسيد اگر خودتان اعتراف داريد که ادعای بی جا و سخيفی کرده ايد چرا به کيهان که قبل از اعتراف شما به آن اعتراض کرده بود ناسزا می گوئيد؟! و چنانچه ادعای خود را قبول داريد چرا عذرخواهی کرديد؟!

۴- در فحش نامه خود به گونه ای ناشيانه کوشيده ايد صورت مسئله را عوض کنيد و موضوع اعدام افراد زير ۱۸ سال را مطرح کرده و از نگارنده، پرسيده ايد «شما بر مبنای کدام دانش فقهی و حوزوی متعرض محتوای اعلاميه من درباره ضرورت قانون مجازات افراد زير ۱۸ سال می شويد؟»
آقای کروبی! چرا طفره می رويد؟ موضوع را عوض نکنيد! بنده به بحث فقهی شما اعتراض نکرده ام بلکه به ادعای اسرائيل پسند جنابعالی که هم دروغ محض و هم تهمت ناروا به اسلام و انقلاب است اعتراض داشته‌ام.
ضمناً؛ مگر جای بحث فقهی درباره مجازات اعدام برای افراد کمتر از ۱۸ سال در روزنامه هاست؟ تاکنون کداميک از فقهای بزرگوار اينگونه بحث‌ها ـ دقت کنيد بحث درباره موضوع و نه نتيجه آن ـ را در روزنامه‌ها مطرح کرده‌اند؟! آيا بهتر نبود به جای اينهمه آسمان و ريسمان کردن، يک بارديگر بيانيه خود را مرور می کرديد و از مردم پوزش می‌خواستيد.

۵- حق با شماست! بنده دانش فقهی ندارم ولی اولا؛ مگر بحث فقه است که به دانش فقهی نياز باشد؟ و ثانياً؛ مگر دانش فقهی جنابعالی در حد و اندازه ای است که ادعا کرده‌ايد؟! طوری نوشته‌ايد که انگار همه فقهای بزرگ قلم‌‌ها را زمين نهاده و دفتر و کتاب‌ها را کنار گذاشته‌اند تا نظر فقهی حضرتعالی را بشنوند؟!

۶- در فحش نامه کذايی به سوابق خود اشاره کرده و به آن باليده‌ايد که ضمن تقدير و تحسين به خاطر اينهمه شکسته نفسی و تواضع!! نظر جنابعالی را به فرمايش تعيين کننده حضرت امام (ره) جلب می‌کنم که می‌فرمودند «ميزان حال فعلی افراد است». بنابراين بهتر است برای ارزيابی «حال فعلی» افراد، معيارهای بنيادين امام راحل(ره) را ملاک قضاوت قرار دهيم به يقين می پذيريد که «دو صد گفته چون نيم کردار نيست»! هست؟!

۷- اينجانب را به زعم خود ملامت کرده ايد که بازجو بوده‌ام. بنده هيچگاه بازجو نبوده ام ولی بارها ابراز تاسف کرده و می کنم که چرا ثواب بازجو بودن در نظام جمهوری اسلامی ايران که متعلق به حضرت صاحب الزمان(عج) است در نامه اعمال من ثبت نشده است و خدا را شکر می‌کنم که به لطف او مانند کسانی نيستم که برای کسب قدرت همراه بادهای سياسی به اين سو و آن سو کشيده می‌شوند و مثلاً در زمان حضرت امام(ره)، گروهک نهضت آزادی را غيرقانونی می‌دانند و بعدها با همين افراد که به قول امام راحل(ره) آمريکايی هستند، پالوده می‌خورند و يا يک روز از خط امام دم می‌زنند و روز ديگر با کسانی که به آن بزرگوار اهانت کرده‌اند، ائتلاف می‌کنند! و يا يک روز با حضرت امام(ره) عليه دزدان بيت‌المال همصدا می‌شوند و روز ديگر از يک مفسد اقتصادی پول‌های کلان می‌گيرند و... بگذريم که گفتنی در اين باره بسيار است و قلم در نيام به صلاح نزديکتر.

۸- مرا متهم کرده‌ايد که عليه ـ به اصطلاح ـ روشنفکران قلم زده ام ولی مصلحت ندانسته‌ايد که بفرمائيد آنها چه کسانی بوده‌اند؟ برای کيهان افتخار بزرگی است که عليه دشمنان اسلام و امام و انقلاب قلم زده و هويت واقعی آنها را افشا کرده است. کسانی که؛ «فرهنگ شهادت را خشونت آفرين» می‌دانستند! اسلام را متعلق به ۱۴۰۰ سال قبل دانسته و قوانين آن را غيرقابل اجرا معرفی می‌کردند! شهادت امام حسين عليه السلام را نتيجه خشونت طلبی ـ نستجيربالله ـ جدش رسول خدا (ص) در جنگ‌های صدر اسلام می دانستند! کسانی که «انقلاب اسلامی را عامل عقب افتادگی» می ناميدند! آنها که می‌نوشتند «ائمه اطهار(ع) هم قابل انتقاد هستند»! و يا «اصلی ترين مشکل ما برای برقراری دموکراسی در کشورمان اين است که در ايران هنوز خدا نمرده است»! و می نوشتند «منشأ خشونت همين احکام فقهی است»! و «افکار امام خمينی(ره) بايد به موزه تاريخ سپرده شود»! و می نوشتند «حجاب و حيای زنان مظهر و نماد عقب افتادگی است»! و...
جناب کروبی! کيهان خدای سبحان را شاکر است که به لطف و عنايت او عليه اين جرثومه های فساد و تباهی قلم زده است و از جنابعالی که لباس مقدس روحانيت را بر تن داريد تعجب می‌کند چرا مقابله کيهان با اين جريانات منحرف و ضد خدا و اسلام را جرم می‌دانيد؟! و اين سأال جدی مطرح است که چرا حضرتعالی با اين جرثومه‌های فساد و تباهی ائتلاف سياسی داشته و در مقابل اهانت‌های صريح ـ و نه پنهان و مخفی ـ آنان مهر سکوت بر لب زده و می‌زنيد؟! بديهی است که نمی‌توانيد لاطائلات مکتوب اين عده در جبهه سياسی وابسته به خود را انکار کنيد، چراکه تماماً آشکار و علنی بوده است. و صد البته نمی توانيد سکوت خود در برابر اين اهانت ها را توجيه بفرمائيد! حالا قضاوت بفرمائيد شما قابل ملامت هستيد که با اين جماعت همراه بوده‌ايد يا کيهان که عليه آنها قلم زده است؟! آيا شما حامی روحانيت و فقاهت و مراجع بوده‌ايد؟ يا کسی که با اين جرثومه‌های فاسد در افتاده است؟! جنابعالی به کلام حضرت امير(ع) در ماجرای کشيدن خلخال از پای دختر يهودی استناد کرده و نتيجه گرفته‌ايد اگر کسی در مقابل اهانت به فلان و فلان بميرد بر او ملامتی نيست که بايد عرض کنم نظرتان درباره کسی که از قصه پرغصه سکوت يک روحانی در مقابل اهانت به رسول خدا(ص) بميرد چيست؟!

۹- راستی! آقای کروبی! آيا جنابعالی شخصيت خود را -نستجيربالله- از رسول خدا(ص)، ائمه اطهار و حضرت امام(ره) برتر می دانيد؟ به يقين پاسخ منفی است و ساحت جنابعالی از اين اتهام دور است. بنابراين چرا در مقابل اهانت هم حزبی های خويش نسبت به آن بزرگواران سکوت کرديد و هنگامی که خودتان به خاطر همزبانی با دشمنان اسلام مورد انتقاد قرار گرفتيد، فحش نامه صادر فرموديد؟!

۱۰- نوشته ايد «شگفتا که در دوران شاه اعضای حزب توده، رستاخيزی و ساواکی می شدند و به شکنجه و آزار مبارزان انقلابی و زندانيان سياسی می پرداختند و پس از انقلاب برخی افراد که سابقه وابستگی به گروههای ضد انقلاب داشتند لباس مطبوعاتی می پوشند».

دراين باره لازم است عرض کنم، برخی از افراد ياد شده در حزب و گروه شما بوده‌اند و اما اينجانب به گواهی پرونده‌ام هرگز عضو گروهی نبوده و از نوجوانی مقلد حضرت امام(ره) بوده ام. شما می‌توانيد از برخی دوستان خود نظير آقای سرحدی زاده، کاظم بجنوردی، و ساير زندانيان سياسی (۱۰ سال تا ابد) بپرسيد که چه کسانی جمع زندانيان مسلمان را از جمع منافقين جدا کردند و چه کسانی از طريق ملاقاتی‌ها و پيام به بيرون زندان با حضرت امام(ره) و يا نمايندگان ايشان تماس گرفته و از ايشان راهنمايی می خواستند و چه کسانی... بگذريم.

۱۱- پرسيده‌ايد که آيا بنده تاکنون ملاقاتی با حضرت امام(ره) داشته‌ام؟ برای مزيد اطلاع جنابعالی بايد بگويم؛ آری، بارها توفيق زيارت آن بزرگوار را داشته‌ام و از جمله، بعد از دستگيری اعضای حزب توده با واسطه شهيد محلاتی که در آن زمان نماينده حضرت امام(ره) در سپاه بودند برای مباحثه با احسان طبری درباره مارکسيسم و نقد آن مأموريت يافتم و بعد از بازگشت مرحوم احسان طبری به اسلام- که نتيجه مستقيم مراجعه وی به شخصيت عظيم حضرت امام(ره) و آثار استاد شهيد مطهری بود - مورد لطف حضرت امام(ره) نيز قرار گرفتم. شهيد محلاتی به ظاهر در ميان ما نيست ولی اسناد آن که موجود است. بپرسيد و يا به سخنرانی شهيد محلاتی در اجتماع پرسنل سپاه پاسداران انقلاب شيراز مراجعه بفرمائيد و موارد ديگری که اطلاع از آن برای جنابعالی به آسانی امکانپذير است.

۱۲- در جای جای فحش نامه خود به انتخابات اشاره فرموده و اين پرسش منطقی را بی پاسخ گذاشته ايد که مگر به خاطر انتخابات بايد دفاع از اسلام و انقلاب را تعطيل کرد؟

۱۳-اگرچه هنوز گفتنی های مستند ديگری باقی است اما فقط به يکی ديگر از اصلی ترين گفتنی ها که جان کلام نيز هست اشاره می شود.
به فحش نامه‌ای که ديگران برايتان نوشته و جنابعالی امضاء فرموده‌ايد يک نگاه ديگر بيندازيد. ملاحظه فرموديد؟! حالا خودتان قضاوت کنيد که مخاطب اين فحش نامه کيهان است يا در آن، برخی از ضدانقلابيون به بهانه کيهان، بغض‌ها و کينه‌های فروخورده خود از امام(ره) و انقلاب را خالی کرده‌اند؟! اگر کسانی که فحش‌نامه را برايتان نوشته‌اند فقط به کيهان فحش داده بودند، هرگز پاسخی نمی‌داديم، ولی....
راستی آقای کروبی! نگاهی هم به سايت‌های ضدانقلاب بيندازيد و پيچ راديوهای بيگانه را بپيچانيد، برای شما چه هورايی می‌کشند و به خاطر فحش نامه کذايی چه تشويق و تقديری است که پشت سرهم نثارتان می‌کنند!...يادتان هست که امام(ره) می‌فرمودند هر وقت ديديد دشمنان اسلام از مواضع و عملکرد شما حمايت می‌کنند در کار خود شک کنيد؟
جناب آقای کروبی!
باور بفرمائيد- و چنانچه باور نداريد در آينده ای نزديک به چشم خود می‌بينيد - که برخی از اطرافيان شما نه فقط کمترين ارادتی به شما ندارند بلکه حضرتعالی را تنها در حد يک بلندگو برای اظهارات ساختارشکنانه می‌خواهند. چرا؟! آنها در پی آنند که شمارا بيرون از نظام قلمداد کنند تا انتخابات آينده را آنگونه که آمريکايی ها با صراحت اعلام داشته‌اند به انتخاباتی دو قطبی که يک قطب آن پای در بيرون نظام دارد تبديل کنند. بديهی است که حضرتعالی علی رغم انتقادات جدی که به برخی از مواضع و عملکردتان وجود دارد، شخصيتی در حوزه نظام اسلامی هستيد همانگونه که آقای مهندس موسوی نيز چنين است. کيهان در پی اثبات اين واقعيت است بنابراين اگر هم انتقادی می کند خيرخواهانه و دلسوزانه است حتی اگر لحنی تلخ داشته و گاه با تمثيل ها و لطيفه هايی همراه باشد که فقط تمثيل است و طنز و همانطور که می دانيد «مثل عين ممثل» نيست، اما برخی از اطرافيان شما حضرتعالی را بيرون از نظام می پسندند همانها که در گذشته ای نه چندان دور در مقابل شما ايستاده بودند. حالا قضاوت بفرمائيد کدام دوست و کدام دشمن است؟

حسين شريعتمداری





















Copyright: gooya.com 2016