جمعه 22 خرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سقوط دمکراسی روسی در تهران، نيما راشدان

نيما راشدان
فردای انتخابات اوضاع کشور قطعاً دگرگون نمی شود اما نبايد فراموش کرد که اتفاق بسيار بزرگی رخ داده است. سخت افزاری بزرگ، پرخرج و اهريمنی زير قدم های استوار پسران و دختران ايرانی خرد شده است. کارخانه توليد و نصب کم هزينه ديکتاتورهای کوچک برای محافظت از ديکتاتور بزرگ، از توليد بازمانده در مرز ورشکستگی است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


پس از سرکوب ناآرميهای تيرماه ۱۳۷۸،‌ٰ گروهی از افسران معاونت اطلاعات ستاد مشترک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای فراگيری سازوکار مقابله با جنبشهای دمکراتيک - مدنی راهی مسکو و مينسک شدند. در مدت زمان کوتاهی «تکنولوژی» مهار اعتراضات مدنی، به زبان فارسی،‌ خريداری و در اختيار افسران اطلاعاتی سپاه قرار گرفت.

قصد من در اين مجال مختصر تنها نمايش نمونه هايی از طراحی روسی، پروژه تهران است چرا که توضيح و حتی فهرست تکنيکهای به کار رفته در دو کشور صدها صفحه، مملو از مطالب و واژه های فنی خواهد شد.

عملياتی چون سرقت متوالی کيف و اسناد افرادی چون صفايی فراهانی،‌ اعضای سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی،‌ انجمن صنفی روزنامه نگاران، ماجرای بازداشت فعالان ملی مذهبی و تلاش برای وادار ساختن ايشان به خروج از کشور و دهها و صدها عمليات ديگر در قالبهايی نظير Active measures، Compromise و تکنيکهای مشابه، همه و همه مواردی هستند که از روی الگوی روسی، با فرجام و انجامی يکسان بازسازی شده اند.

بازداشت و محاکمه جنجالی شهرام جزايری عرب به جرم کمک انتخاباتی به احزاب اصلاح طلب،‌ نقطه به نقطه و سطر به سطر کپی برداری ناشيانه از بازداشت ميخائيل خودوروسکی ميلياردر اصلاح طلب روس بود.

در هر دو کشور احساسات ناسيوناليستی با دميدن در آتش دو چالش بزرگ ملی برانگيخته شد تا با بحرانی نماياندن فضای کشور،‌ حقوق و آزاديهای سياسی شهروندان محدود و احزاب مخالف سرکوب شوند،‌در روسيه به بهانه مبارزه با تروريسم اسلامی و در ايران تحت لوای حق مسلم انرژی هسته ای.

تصاوير مشابهی از آقايان پوتين و احمدی نژاد در حال جودو و يا تکواندو، و دهها موقعيت مشابه ديگر تهيه و در شبکه های اطلاع رسانی پخش شد.

تکنولوژی روسی موسوم به «تظاهر کننده ۲۰ دلاری»،‌ تا ساعاتی پيش در تهران برای تغيير نتايج انتخابات به نفع آقای احمدی نژاد به کار می‌رفت. اين تکنيک بر پايه انتقال کارگران بيکار حاشيه نشين و همچنين روستاييان، با اتوبوس به مراکز شهرها، پرداخت مزد روزانه و اِسکان آنان در محل احتمالی تجمع تظاهرکنندگان خواهان دمکراسی است. تازه ترين نمونه به کارگيری اين تکنيک تجمعات انتخاباتی آقای محمود احمدی نژاد در تهران و اِسکان دوماهه مخالفان ساکاشويلی در ميدان آزادی شهر تفليس است.

پس از تشکيل سازمان اطلاعات موازی در ايران، تکنيک «agent provocateur » به دفعات در ايران و روسيه برای تضعيف جريانات اصلاح طلب ليبرال توسط FSB،اطلاعات سپاه و اطلاعات موازی به کار گرفته شد. در ايران حتی ساختمانی مصادره ای در اختيار يکagent provocateur قرارگرفت تا بتواند فعاليتهای راديکال وبلاگی خود را ادامه دهد.

بازيهای کاملاً مشابهی در دو کشور مو به مو از روی نسخه های مکتوب انجام شد : بازی با پاسپورت ، مستغلات و روابط عاطفی فعالان سياسی، بازگرداندن مخالفان از داخل کابين هواپيما، اختلاف انداختن ميان مخالفان و استفاده از گروههای پروکسی چپ و راست در خارج از کشور برای بدنام کردن مخالفان ليبرال داخلی.

در هر دو کشور ساختارهای منطقه ای و سازمانهای برنامه‌ريزی و بازبينی به نفع دولت مرکزی تخريب شده و دو فرآيند qualifying در دوما و نظارت استصوابی در ايران برای حذف آخرين نمايندگان اصلاح طلب به کار رفت.

با شبيه سازی ترفند « Overkill » روسی ، تمام نمايندگان اصلاح طلب مجلس ششم با خشونتی بسيار بيش از حد مورد نياز رد صلاحيت و تحقير شدند. سياست رسمی مقابله با اصلاحات در دوران دوم رياست جمهوری خاتمی، نه توقف که تحقير اصلاحگرايان و ديگر حاميان دمکراسی بود.

گروهی از بهترين کارشناسان سياسی -رسانه ای و روابط عمومی در روسيه که بعدها به “تکنولوژيست های سياسی روس”، Russian Political Technologists معروف شدند، وظيفه طراحی راهبردهای مقابله به انقلاب نرم را بر عهده گرفتند، شرکت گاز پروم از بزرگترين بنگاههای اقتصادی جهان با منابع مالی نامحدود در اختيار اين تکنولوژيستها قرارگرفت تا بدون کمترين محدوديت لجستيکی، پروژه های مهار سياسی مخالفان را طراحی کنند. جمعی از بهترين کارشناسان PR و لابی سياسی در روسيه مانند Gleb Pavlovsky سکان هدايت اين پروژه ها را در دست گرفتند.

نگارنده اين يادداشت می تواند حداقل يک دوجين مقام نظامی و امنيتی، لباس شخصی روس را نام برد که سخنانشان توسط دکتر حسن عباسی، رئيس جنجالی موسسه دکترينيال امنيت ملی، کلمه به کلمه ترجمه و به سرعت در نشريات غربی منعکس می شود.، سخنانی که در کلام و مفهوم يکسانند : لزوم مقاومت و ريشه‌کنی نژاد آنگلوساکسون. آنجا گروه اوباش تحت حمايت دولت به نام «ناشی» با حمله به سفارت انگلستان، سفير را کتک می زنند و اينجا انصارحزب الله، دقيقا همين عمل را در حمله به سفارت و اشغال باغ انگلستان بازسازی می کنند. در هر دو کشور سعی می‌شود تا انتخاب شهروندان و غرب به lesser evil در برابر greater evil ساخته حکومت و رسانه‌های دولتی، محدود شود.

در آستانه هر انتخابات، در هر دو کشور ايران و روسيه دهها و صدها حزب سياسی چپ، راست، سنتگرا و ليبرال يک شبه ايجاد و در تکنيکی جالب توجه تابلوی احزابی که قرار است برنده انتخابات باشند، عوض می شود.آرای حزب For Russia به سبد حزب Just Russia روانه می شود و از دل آبادگران، رايحه خوش و سپس جبهه متحد اصولگرا بيرون می آيد.

بازی رو در رو قرار دادن مخالفان و شکاف اندازی در جبهه منتقد، با ايجاد جنگهای رسانه ای بر پايه اطلاعات حاصل از شنود در همه انتخابات به کار گرفته می شود.

يک رسانه و حتی يک رسانه مستقل و منتقد در هيچ يک از اين دو کشور تحمل نمی‌شود و در عوض بودجه ای سرسام آور هزينه می شود تا همه تلويزيونها، وبسايتها، خبرگزاری ها، آژانسهای عکاسی و مووسسات رسانه ای - تفريحی، به تکنولوژيستهای سياسی واگذار شوند.

شرکت گازپروم مالک بزرگترين مجموعه تلويزيون، روزنامه، چاپخانه، سينما، تاتر، موسسات توليد فيلم و پورتالهای اطلاع رسانی در اروپا است. در ايران نيز عليرغم کنترل حداکثری و يگانه روی رسانه های الکترونيک توسط دولت، صدها خبرگزاری و سامانه اطلاع رسانی با بودجه مستقيم سپاه پاسداران و ديگر نهادهای وابسته به دولت تاسيس و راه اندازی شده اند.

روزنامه های متعدد برای ذائقه های متفاوت انتشار يافته و دهها خبرگزاری شبه نظامی، نظير فارس که رسما و بدون پرده پوشی از امکانات امنيتی نظير شنود برای کسب و انتشار خبر استفاده می کردند، آغاز به کار نمودند.

سياه ترين تکنيکهای روابط عمومی توسط مدعيان اخلاق علوی خريداری و تحويل طراحان امنيتی - رسانه ای نزديک به سپاه می شود. سياهه زيرتنها فهرست شمار معدودی است از اين تکنيکهاست که ديگر به صورت روزمره مورد استفاده قرار می گيرند:
BPR يا تبليغ سياه - منفی، لکه دار کردن، smear، شايعه سازی، توليد وحشت عمومی، کسب اعتبار سياسی از سرکوب اوباش، مجرمين، ايجاد و نشر وحشت از مهاجرين خارجی، استفاده روزانه از دکترين اسپين spin در مواجهه با رقبای سياسی و دستکاری گسترده ساختارهای روانی جوامع، بهره گيری از روانشناسی تجمعات Crowd psychology، تحريک و ايجاد درگيريهای مصنوعی و …

***

همانطور که اشاره شد هدف از مقاله حاضر، شرح کامل پروژه خريداری شده، کنترل دمکراسی به شيوه روسيه نبود چراکه هم نسخه اصل روسی و هم نسخه فارسی - سپاهی اين پروژه مجالی بسيار فراختر از حوصله مطلب حاضر را می طلبند.

اما ساعت سه بامداد به وقت اروپای مرکزی است. انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری هم‌اکنون در کشورهايی چون استراليا ومالزی آغاز شده و بيش از ۳۰ ميليون ايرانی تا ساعاتی ديگر به پای صندوقهای رای خواهند رفت.
نتيجه رای گيری امروز تا حد زيادی مشخص است، در روزهای گذشته دريايی از شهروندان کشور و خصوصا زنان ايرانی به خيابانها سرازير شد تا پرونده چهارسال رياست جمهوری محمود احمدی نژاد را ببندند.

پايان رياست جمهوری احمدی نژاد، پايان جمهوری اسلامی ايران نيست اما يقينا پايان حقيرانه و خفت بار، پروژه روسی سپاه برای جلوگيری از اعتراضات گسترده مردمی است. پروژه مهار انقلاب مخملی که خود به ايجاد گسترده ترين جنبش مخملی خاورميانه انجاميد.

پروژه ای که نه سال است ميلياردها تومان از بودجه ايرانيان را بلعيده و می بلعد، در ساعات آينده راهی سطل زباله خواهد شد تا رهبران ايران دوباره به شيوه های سنتی خود از قبيل واسطه گری و گفتگوی انتقادی با غرب باز گردند.

پروژه روسی که در کرملين برای ولاديمير پوتين ۸۰% محبوبيت شهری- روستايی به ارمغان آورده بود، با صرف هزينه ای چندبرابر، در ايران به بزرگترين آبروريزی انتخاباتی و نمايش عمومی ميزان نفرت شهروندان از حکومت انجاميد.
پروژه کنترل انقلاب مخملی قرار بود، يکپارچگی نيروهای مسلح و افسران امنيتی را به نمايش گذاشته و چهره ای مقتدر و مسلط از ماموران اعمال قانون را تصوير نمايد. سيستم سياسی با ثبات و پويا معرفی شده، مخالفان اصلاحگرا منزوی و نا اميد گردند. مهمترين رکن پروژه مهار انقلاب، بازسازی هنرمندانه وحدت کلمه و يکپارچگی مسئولان عاليرتبه نظام است.

امروز با يکصد و هشتاددرجه اختلاف، عاليرتبه ترين مقامات سياسی ايران در حال رد و بدل کردن اتهامهای تاريخی اند. در تلويزيون دولتی تقريباً همه جريانات و گروههای حاضر در حکومت فاسد، مختلس و کلاهبردار معرفی شده، از تاريخ سه دهه حکومت اسلامی با عنوان سه دهه خشونت، فساد و حماقت دولتی ياد می شود. نظاميان دو دسته شده، ميليونها نفر در خيابانها شعار می دهند، شعارهايی بسيار فراتر از مرز رواداری جمهوری اسلامی يا هر حکومت تماميت خواه ديگر.

ضربه انتخابات فردا، گرچه پروژه دمکراسی جعلی fake democracy به سبک کرملين را پايان خواهد بخشيد، اما در ماههای پيش رو، ابزارهای وارداتی از روسيه نظير صدا و سيمای دولتی، فارس نيوز، روزنامه جوان و … همه و همه برای مقابله با گشايش و اصلاح بسيج خواهند شد.

فردای انتخابات اوضاع کشور قطعاً دگرگون نمی شود اما نبايد فراموش کرد که اتفاق بسيار بزرگی رخ داده است. سخت افزاری بزرگ، پرخرج و اهريمنی زير قدمهای استوار پسران و دختران ايرانی خرد شده است. کارخانه توليد و نصب کم هزينه ديکتاتورهای کوچک برای محافظت از ديکتاتور بزرگ، از توليد بازمانده در مرز ورشکستگی است.

تنها چند ساعت ديگر آقای خامنه ای به روشنی درخواهد يافت، ابزارهايی که اين ميزان هزينه صرف خريد و واردات آن‌ها شده بود، هزاران ساعت طنز جهت دار تلويزيونی، همه آن کيف های انگليسی، همه آن کليپ ها، مصاحبه ها، نمودارها، افشاگری ها، اسپين ها، بازجوييها، اعتراف گيری ها و نظرسازی ها، همه آن هشت سال تلاش پرهزينه برای نابودی صدای اعتراض ايرانيان، نه تنها کم ترين تأثيری نداشت، بلکه يک فرياد، هزار فرياد شد، جسورانه تر و پيگيرتر.

اگر من به جای آقای خامنه ای بودم، سرداران خوش فکرم را می فرستادم مسکو، تا الااقل قدری از هزينه ميلياردی پروژه ای را که اينگونه به افتضاح و رسوايی انجاميده، پس بگيرند. سال صرفه جويی است لازمتان خواهد شد آقا !


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016