پنجشنبه 28 خرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

کيش و مات، جزئيات برنامه کودتا به نقل از روزنامه انقلاب اسلامی

بسياری وقايع پس از دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری در ايران را "کودتا" خوانده اند. در اين باره، شواهد، مطالب و تحليل هايی نيز منتشر شده است. اين بار نشريه "انقلاب اسلامی در هجرت" در شماره ۷۲۶ خود شواهدی را ارائه داده است که در ادامه آن را می خوانيد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۷۲۶
کشماکش بر سر تعيين سرنوشت «رهبر» و «رهبری» است


* نخست سخنان و نوشته هائی را بخوانيد در حمله به هاشمی رفسنجانی که گويای زمينه سازی کنار گذاشتن او هستند:
◄ امر بسيار مهمی که تقلب بزرگ که آن را «کودتای سفيد» (هرچند با حمله مسلحانه به دانشجويان خونين شد) خوانده، اند از نظرها پنهان نگاه داشته است، سرنوشت «رهبر» و «رهبری» است. با آنکه طرفداران احمدی نژاد علت حمله او را به هاشمی رفسنجانی، در مناظره با موسوی، بيرون بردن خيال رهبر شدن و يا رهبر تراشيدن از دماغ هاشمی رفسنجانی بوده است ، با وجود اين، کسی توجه نکرد که موضوع محوری در اين انتخابات، «رهبر» و رهبری است.
تنها حسينيان و يکی دو تن ديگر از حاميان احمدی نژاد نبودند که
◄ حمله ها به هاشمی رفسنجانی، عزل او را از رياست مجلس خبرگان و نيز مجمع تشخيص مصلحت هدف قرار داده اند:
● کيهان ۲۶ خرداد ۸۸، نوشته است: «طلحه و زبيرهای معاصری بودند که بيعت با انقلاب را فقط به شرط «شراکت در قدرت» قبول داشتند وگرنه ابايی نداشتند سر به شورش بگذارند و عرصه را به خيال خود بر حاکميت تنگ کنند. به سادگی از تغيير قانون اساسی و تمديد رياست جمهوری فلان آقا سخن گفتند تا خود در قدرت بمانند، بعدا برای بهمان آقا لايحه اختياراتی نوشتند که می شد با آن اختيارات، مصوبات مجلس و احکام قوه قضائيه را وتو کرد. سپس خيز برداشتند از نظام باج بخواهند، پس بست نشينی در مجلس را راه انداختند. پس از آن با گردن کلفتی تمام تهديد کردند نمی گذارند انتخابات مجلس هفتم برگزار شود. تهديد به استعفا در سطوح بالای مديريتی کردند و... حالا می گويند به قانون و انتخابات و رای مردم گردن نمی نهيم چون نامزد-های- مورد حمايت احزاب و ائتلاف ما رای نياورده اند. ديکتاتورند به تمام معنا.»
● به گزارش فارس نيوز متعلق به احمدی نژاد ۸ سئوال مردم از مراجع عظام تقليد در باره هاشمی رفسنجانی به عمل آمده اند:
جمعی از مردم و مقلدين طی نامه‌ای به مراجع عظام تقليد، درباره هاشمی رفسنجانی هشت سئوال مطرح کرده و خواستار پاسخ مراجع عظام به اين سوالات برای هدايت و روشنگری عموم مومنين و مقلدين خود شدند.
به گزارش خبرنگار سياسی خبرگزاری فارس، مشروح سوالات هشت‌گانه مردم از مراجع عظام تقليد بدين شرح است:
۱- نظر به جايگاه رفيع ولی فقيه و اهميت ولايت فقيه در روايات و فقه شيعه اگر شخصی در نامه‌ای سرگشاده حاکم اسلامی را مورد عتاب و استيضاح قرار بدهد و با عنايت به اينکه نامه سرگشاده هيچ سنخيتی با النصيحه لائمه المسلمين، ندارد مسئله چه حکمی دارد؟
۲- نظر به اهميت نظام اسلامی و حفظ وحدت و يکپارچگی امت اسلامی اگر شخصی نظام اسلامی را تهديد به آشوب کند و بکوشد ميان صفوف ملت اسلامی تفرقه و اختلاف ايجاد کند مسئله چه حکمی دارد؟
۳- اگر شخصی از جايگاه حقيقی و حقوقی خود سوء استفاده از اموال عمومی و فساد اقتصادی هستند، ايجاد مصونيت قضايی کند مسئله چه حکمی دارد؟
۴- با توجه به سوالات مطرح شده آيا اينچنين شخصی عدالت و صلاحيت لازم برای تصدی منصب خطير امامت جمعه و جماعت را دارد؟
۵- آيا حمايت و ترويج از چنين شخصيتی به بهانه خدمات فراوان و سوابق درخشان وی جايز است،‌ يا اينکه حال فعلی او ملاک است؟
۶- اگر قوه قضائيه و دستگاه قضايی شجاعت لازم برای برخورد و مقابله با اين شخص را نداشته يا اينکه با مصلحت‌انديشی نابجا توان محاکمه چنين شخصی را از خود سلب کرده باشد تکليف مردم و عموم مومنين چيست؟
۷- حال اگر خانواده و اطرافيان چنين شخصی در مظان اتهام جدی به فساد اقتصادی و تصرف در بيت‌المال باشند و دستگاه قضايی هم يا اهمال و يا قدرت مقابله با اين مفاسد را نداشته باشد، آيا روشنگری افکار عمومی، به قصد ابهام‌زدايی از پيکره نظام اسلامی واجب نيست؟
۸- آيا لازم نيست آنانی‌ که بيت‌المال مسلمين در اختيارشان بوده، نسبت به عملکرد خود پاسخگو باشند و شبهات ساليان طولانی مردم را پاسخ دهند تا نظام اسلامی از شبهات مبرا شوند؟
در پايان با آرزوی طول عمر و سلامتی برای مراجع معزز تقليد، تقاضا داريم با پاسخ به اين سوالات موجبات هدايت و روشنگری برای عموم مومنين و مقلدين را فراهم کنيد.

* گزارش – تحليل از ايران: امر بسيار مهمی که در پرده مانده، سرنوشت «رهبر» و «رهبری» است
برای روشن شدن بهتر انتخابات که با مهندسی خامنه ای و بيت او انجام گرفت، لازم است گفته شود که تقلب در انتخابات آنقدر فاحش است که همه دانسته اند که خامنه ای برای جلوگيری از تنش های پيش آمده که ناشی از تبهکاری او هستند، ناچار شده است بار ديگر دست به کودتا زند .
اولين کودتا در دوران انقلاب، توسط هاشمی و خامنه ای و بهشتی و ديگران تحت نظر خمينی در سال ۶۰ شکل گرفت که در نهايت منجر به حذف رييس جمهور منتخب ملت ايران گرديد. اينبار، کودتا به شکلی ديگر انجام شد و اين کودتا به فرمان سيد علی خامنه ای از کودتاگران سال۶۰، برضد آرای مردم انجام شد. خود وی نيز در جريان آن کودتا شريک کودتاگران بود و جالبتر اينکه در اين کودتا همان کودتاگران قبلی خود به همان سرنوشتی که برای بنی صدر ايجاد کرده بودند گرفتار آمده اند .
با حرکت و جنبش مردم نظام ولايت چاره ای نديد به جز اينکه دست به حذف بخش بزرگی از نيروهای درونی خود بزند که اينبار قرعه به نام برخی از کودتاگران سال ۶۰ افتاد از جمله هاشمی رفسنجانی – مير حسين موسوی – مهدی کروبی – موسوی خوئينی ها – بهزاد نبوی – امين زاده – تاج زاده و...
بنا به تازه ترين خبرها، بسياری در جريان اين کودتا دستگير شده اند و به احتمال بسيار برخی های ديگر نيز در آينده نزديک دستگير خواهند شد تا پروژه کودتای انتخاباتی کامل شود .

نيروهای دخيل در اين کودتا

۱- مقام معظم رهبری وبيت ايشان در رديف اول
۲- گروههای وابسته به باند مافيای بيت رهبری و رهبر که شامل هيات موتلفه – فداييان رهبر – اصولگرايان – مدرسين حوزه های علميه – – جامعه اسلامی مهندسان – دانشجويان – معلمان – جمعيت زنان – جامعه زينب – جمعيت ايثارگران و ...
۳- کليه نيروهای نظامی تابع منويات رهبری سپاه و بسيج و نيروی مقاومت بسيج
۴- نيروهای انتظامی وابسته به باند سرکوب رهبر و بيت رهبری که با گروه جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامی رابطه ای تشکيلاتی دارند .
۵-بنياد مستضعفان و کميته امداد امام و ديگر بنيادهای مالی وابسته
۶- صدا و سيما و نشريات رسانه ای وابسته به نظام مافياها و وب سايت های وابسته به کودتا
۷- برخی روحانيون وابسته به قدرت و حوزه های علميه قم و مستقر در نيروهای نظامی
۸- نيروهای سرکوبگر خيابانی و انصار حزب الله و چماقداران و کفن پوشان
۹- مسئولان سياسی وابسته به باند حاکم و برخی نمايندگان مجلس حدود ۶۰ نفر
۱۰- باند تشکيلات مافيايی قضايی نظام ولايت
۱۱ - برخی ائمه جمعه و جماعت و مداحان و وعاظ وابسته به نظام ولايت مافياها
۱۲ - کليه نيروهای وابسته به دولت در امور کشور داری از جمله وزرای کشور – مخابرات – دفاع – خارجه اطلاعات و....
اما چرا اين کودتا انجام شد و چرا رهبری رژيم ولايت در حالی که در راس قدرت نظام بود ناچار به اين عمل شد ؟ بنا به آخرين اطلاعات، از آنجايی که خامنه ای حال خوبی ندارد و امکان دارد که از دو نظر مسله رهبری مطرح است:
۱ – برفرض که خامنه ای سالم باشد، هر رئيس جمهوری غير از احمدی نژاد، خامنه ای را در موضع دفاعی قرار می دهد و او مجبور است مداخلات خود را در امور کشور محدود کند.
۲ - اما اگر بيماری او واقعی باشد و مسئله انتخاب جانشين برای وی ، مسئله آينده نزديک باشد، «بيت رهبری» و مافياهای نظامی – مالی می بايد از هم اکنون، انتخاب جانشين او را برنامه گذاری کنند. گرايشهائی تلاش بسيار می کنند فرزند او آقا مجتبی را جانشين وی کنند. در جمع، بنا بر اين است که تکليف جانشين خامنه ای در زمان حيات او معين شود. به همين دليل نياز بود دست به جراحی بزرگی در نظام بزنند. می بايد همه گرايشها و شخصيت ها را که می توانند در تعيين رهبری نا سازگار با مافيای خامنه ای و مافياهای نظامی – مالی، نقش داشته باشند، کنار بزنند. به همين دليل نياز به حضور و ادامه کار دروغگويی و آلت فعلی به نام احمدی نژاد نياز است. لذا، مجتبی برای جانشين شدن به جای وی و نيز برای اين که رهبر متعلق به اين مافياها باشد، نياز به اين دارد که احمدی نژاد رئيس جمهوری باشد. رؤسای دو قوه ديگر نيز، از «خودی» ها باشند و هاشمی رفسنجانی هم در مقام رياست خبرگان رهبری و رياست شورای تشخيص مصلحت نظام نماند. يا بقدری تضعيف شود که کاری از او ساخته نباشد.
مجتبی، تحت نظر و امثال مصباح يزدی بار آمده و اينک همه کاره «بيت» گشته و خواستار ادامه رياست جمهوری احمدی نژاد شده و دستيار پدر خود در انجام تقلب بزرگ انتخاباتی شده است.
طراحان تقلب بزرگ با به ميدان آوردن موسوی و باز گذاشتن فضای انتخاباتی مردم را فريب دادند و مردم نيز در فضای آزاد ايجاد شده اميدوار به انتخاب رييس جمهوری شدند که فکر می کردند نسبت به خامنه ای، تا حدودی استقلال رأی دارد و بحران ساز نيست. اما برنامه گذاران به خوبی می دانستند چه هدفی را تعقيب می کنند. وگرنه امکان نداشت اجازه دهند دختران و پسران در ميادين و خيابانهای تهران و شهرستانها جمع شوند و آزاد و شاد، مخالفت خود را با رژيم اظهار کنند. طراحان تقلب بزرگ وانمود کردند که از نظر آنها، هر يک از چهار نامزد رأی بياورد، پذيرفته است. تا زمان برگزاری انتخابات نظام دندان بر جگر گذاشتند و تمام اتهامات به احمدی نژاد و تعرض ها به خامنه ای را تحمل کردند. عجيب اينکه هيچ چماقداری در خيابانها نبود که با اين شعارها که برخی کل نظام را هدف گرفته بود برخورد کند .

مديريت و مهندسی پيش از انتخابات

- آزاد گذاشتن مردم جهت برگزاری ميتينگ های سياسی
- اجازه عمل دادن به دو کانديدای اصلاح طلب برای جلب مشارکت مردم
- ايجاد فضای باز سياسی برای اجتماع مردم و ترغيب شدن به شرکت در انتخابات
- دادن آزادی به مطبوعات برای جلب نظر مردم به شرکت در انتخابات
- دعوت به حضور همه سياسيون در صحنه
- واگذاشتن کشور به مدت حدود ۱۵ روز به مردم
همه اينها برنامه هايی بود که خامنه ای و دستياران او به اجرا در آوردند و زمينه حضور هر چه بيشتر مردم را فراهم آوردند. چرا اين کار را کردند؟ زيرا خامنه ای و «رهبر» آينده نياز به مشروعيت دارند. بر اين گمان بودند که شرکت مردم در دادن رأی، او و جانشين احتمالی او را از اين مشروعيت برخوردار می کند. اگر او با آن شتاب، بر انتخابات صحه گذاشت، برای اين بود که دهان اعتراض کننده ها را ببندد و به دنيا بگويد از بيشترين مشروعيت برخوردار است. در چنين شرايطی، تحريم کنندگان انتخابات که تحريم را نه به ولايت فقيه و آری به حاکميت مردم می خوانند، به مردم ايران هشدار دادند که احمدی نژاد را از صندوق بيرون خواهند آورد. اگر به همان وسعت که مردم در انتخابات شرکت کردند، در تحريم آن شرکت می کردند، درجا، رژيم از مشروعيت محروم و با استفاده از ضعف آن، می توانستند به خيابانها در آيند و تغيير را قطعی کنند.
انتخابات برگزار شد و مردم شاد و خوشحال از اينکه با تمام توان برای مخالفت با «رهبر» و برکناری مترسک وی محمود احمدی نژاد وارد مبارزه انتخاباتی شده اند، به پای صندوقها رفتند.
هاشمی رفسنجانی که خود زمانی از کودتاچيان بر ضد رييس جمهور منتخب، بنی صدر، بود، از قصد خامنه ای آگاه بود. طی نامه ای به او هشدار داد. اما خامنه ای بی اعتناء به نامه او، طرح تقلب بزرگ را به اجرا گذاشت.

هدفی که خامنه ای و «بيت» او تعقيب می کنند

-کسب مشروعيت بالا با به ميدان کشاندن مردم در انتخابات
- نمايش محبوبيت رهبری نظام به جهانيان
- تصفيه شديد نيروهای مخالف پس از انتخابات
- حذف چهره هايی که برای بر سر کار آمدن رهبر جديد خطرناک بود .
- حذف رئيس مجلس خبرگان که مانع از به «رهبری» رسيدن نامزد مافيای خامنه ای و مافياهای نظامی – مالی می شود.
- حذف بخش عظيمی از نيروهای سياسی که در حال و آينده مزاحم اين مافياها هستند
- به سر کار آوردن مجدد احمدی نژاد که حامی اصلی وی همان رهبر آينده است
- حذف بخش عظيمی از روحانيون که در آينده مشروعيت رهبر جديد را نمی پذيرفتند
- حذف فرماندهان پيشين نظامی و نظامی های سياسی شده که امکان خطر در دوران رهبری جديد را به وجود می اوردند .
- سرکوب شديد مردم و ايجاد ياس و نا اميدی در روحيه های شادی که در انها در اين مدت به وجود آمده بود .
- سرکوب نيروهای مردمی که می توانند بر ضد خامنه ای و «رهبر» بعدی، مزاحمت ايجاد کنند.
از پيش از باز شدن دربهای حوزه های اخذ آرا، مردم به صف در آمده بودند. تصاوير و فيلم های نمايش داده شده از صدا و سيمای رژيم نشان می دادند که مردم با شادی فراوان در دادن رأی شرکت کرده اند.

نظام چه ترفندهايی برای تغيير نتيجه بکار برده است؟

بررسی های انجام شده معلوم کردند که مسئولان فريب انتخاباتی مراحل مختلفی را برای تغيير رای مردم طراحی کرده بودند . با افشاگری های انجام شده مردم می دانستند که نظام برای تغيير آرا توان اضافه کردن تا حدود ۶ ميليون رای به آرای فرد منتخب خود را دارد . اما گمان نمی بردند به بيشتر از آن توانا باشد. از جمله فکر نمی کردند که امکان زمانی رأی دادن آنها را محدود کند و به جای آنها، خود بنام احمدی نژاد رأی به صندوق بريزد. تدابيری که بکار بردند عبارتند از:
- ايجاد هزاران صندوق سيار که در نوع خود بی نظير بود و در آن قرار بود چند ميليون رای برای احمدی نژاد بريزند.
- آماده سازی کليه نيروهای حزب مسلح خود برای مهندسی انتخابات که در آخرين خبر معلوم شد که حدود ۱۵ هزار صندوق در اختيار نيروهای سپاه پاسداران قرار گرفته بود که آنها بتوانند ارای مورد نياز فرد منتخب را ايجاد نمايند .
- کاهش افراد آموزش و پرورش در حوزه های انتخاباتی و افزايش نيروهای نظامی لباس شخصی پوش در حوزه های آرا
- جلوگيری از حضور نيروهای ناظر کانديداها در حوزه های اخذ رأی
- تشکيل گروه ۵۰۰ هزار نفری شورای نگهبان برای مخدوش نمودن آرای رای دهندگان
- آماده سازی کليه مسئولان در بخشداری ها – فرمانداری ها – استانداری ها و ستاد انتخاباتی برای انجام تقلب بزرگ انتخاباتی
- تغيير صندوق های رای و جابجايی آرای کانديداها
- برداشتن تابلوی نام کانديداها و در بسياری موارد ندادن آگاهی به مردم به هنگام نوشتن رأی خود و افزودن کد کانديدای مورد نظر
لازم به ذکر است که در اين دوره از انتخابات ۴ کانديدا وجود داشت که رديف و کد آنها به شرح زير بوده است
۱- محمود احمدی نژاد با کد ۴۴
۲- محسن رضايی باکد ۵۵
- مهدی کروبی با کد ۶۶
- مير حسين موسوی خامنه با کد ۷۷
در حالی که تنها ۴ کانديدا وجود داشت دادن کد ۴۴ به احمدی نژاد بسيار مشکوک بود در حالی که می شد کد را ۳۳ و يا ۵۵ معين کرد. اما چرا ۴۴ معين کردند؟ زيرا قصد داشتند تقلب کنند.
برای اطلاع بيشتر به اين موضوع توجه کنيد که بسياری از افرادی که برای رای دادن به پای صندوق های رای می رفتند تابلوی بزرگ اسامی کانديداها و کد آنها را مشاهده نمی کردند و اگر هم مشاهده می کردند کد کانديدا بر روی آن درج نشده بود .
حال اگر فردی می خواست نام کانديدای مورد نظر خود را در برگه رأی بنويسد به اين دليل که رديف ميرحسين موسوی ۴ بود، چنين می نوشت
مير حسين موسوی خامنه با کد ۴
حال اگر مسئولان حوزه ها در خواندن آرای کانديداها نام را در نظر می گرفتند با کد اختلاف داشت. لذا،
● خواندن رأی ها بر اساس نام سبب می شد که مير حسين موسوی با کد ۴ جز آرای مخدوش محاسبه شود.
● اگر جمع آوری آرا بر اساس کد محاسبه می شد پس کد موسوی که ۷۷ بود در ان محل نبود و به جای ان کد ۴ گذاشته شده بود که به راحتی به نام اقای احمدی نژاد واريز می شد
- تعرفه های انتخاباتی در حالی که حدود ۱۰ ميليون اضافه چاپ شده بود در بسياری از حوزه ها ناياب بود. گفته می شود به اين دليل بود که بسياری در حال نوشتن ارای تقلبی بر آن تعرفه ها بودند. از اين رو مانع از رأی دادن رأی دهندگان می شدند و آرای تقلبی را خود به صندوقها می ريختند. هم با استفاده از شناسنامه های قلابی و هم از راه برداشتن از آراء و جای گزين کردن با آرای تقلبی.
- در برخی از حوزه های جنوب تهران تعرفه برگه های انتخاباتی زياد بود در حالی که در بخش های مرکزی و شمالی شهر اين برگه ها وجود نداشت .
انقلاب اسلامی: بديهی است که تقلب بزرگ، با وجود تضاد در مرکز قدرت حاکم، تخاصمی را ببار می آورد که از راه حذف می بايد حل شود:

نظام ولايت مطلقه پايه بن خود را می برد

نوشتن مطلب در روزهای باقی مانده به انتخابات شايد سخت ترين نوع مطلبی باشد که نگارنده فکر می کند می توان نوشت . در چند روز مانده به انتخابات اخبار و اطلاعات آنگونه گسترده است که توجه به آنها و تحليل بر اساس آن کار بسيار سختی است اما بايد نوشت و اگاهی داد .
اخبار اين روزها در ايران و اطلاعات پشت پرده همه تقريبا از يک امر حکايت دارند وآنهم تصفيه ای ديگر در رژيم کودتائی ولايت فقيه .
به نظر می رسد که ولی مطلقه فقيه از ترس از دست دادن قدرت با دستور حرکت دادن به سرباز چشم و گوش بسته خود که جنايت کاری بی نظير و فريبکاری بزرگ و گويا تحصيل کرده دانشگاه ولايت مطلقه است و در دروغگويی حتی هاشمی رفسنجانی و خامنه ای را نيز پشت سر گذاشته، قصد دارد، تصفيه ديگری در رژيم بعمل آورد.
اخبار پشت پرده حاکی از اين است که «رهبر»، با دادن مجوز به زورپرست کوتوله خود، تصميم به حذف هاشمی رفسنجانی و نيروهای اطراف او از جمله ناطق نوری – حسن روحانی – رضا اکرمی – و... را دارد .
طرفداران احمدی نژاد می گويند : رهبر متوجه شده است که هاشمی رفسنجانی رفتاری را در پيش گرفته است در نهايت منجر به معضلی بزرگ همانند منتظری خواهد شد و بهتر ديده است که وی را در همين دوران که فکر ميکند قدرت بلامنازع را در اختيار دارد از صحنه بدر کند .
خامنه ای که گرفتار خودشيفتگی و بيماری قدرت شده است، بعد از به قدرت رسيدن هاشمی رفسنجانی به رياست شورای خبرگان رهبری و شنيدن برخی آوازها از سوی وی مبنی بر شورايی کردن رهبری و بحث در مورد قدرت رهبری متوجه شده است که ادامه حرکت وی ممکن است منجر به تضعيف «مقام رهبری» شود. لذا بايد به گونه ای هاشمی را از صحنه سياست کشور حذف کند .
در جريان انتخابات که هاشمی و نيروهای وابسته به وی – کارگزاران سازندگی – و برخی از روحانيون همراه در جامعه روحانيت مبارز رو به سوی حمايت از موسوی گذاردند. رهبری فرصت را برای حذف اين جامعه مناسب يافت. زيرا اين جامعه با وجود تأکيد «رهبر» حاضر به حمايت از احمدی نژاد نشد. گرچه مهدوی کنی خود به تنهايی با حمايت از احمدی نژاد خواست نشان بدهد که جامعه روحانيت مبارز از وی حمايت می کند، اما واکنش جامعه بر همگان معلوم کرد که از او حمايت نمی کند. عسگر اولادی اعلام کرد هيات موتلفه حامی احمدی نژاد است اما تا هم اکنون اختلافات در اين هيات ادامه دارد و کار به جايی رسيده است که بچه های وابسته به اين هيات که تحت نام جامعه اسلامی مهندسان کار می کنند از ادامه حرکت احمدی نژاد در تخريب به قول خودشان استوانه های نظام به شدت متاثر شده و قرار است حمايت خود را از وی دريغ نمايند .
همين ماجرا در جريان حمايت جامعه مدرسين حوزه علميه قم نيز تکرار شد. در حالی که اکثر روحانيون بلند پايه آن جامعه از جمله ۱- آيت‌الله حسين مظاهری۲- آيت‌الله عبدالله جوادی آملی۳- آيت‌الله ابراهيم امينی۴ - آيت‌الله رضا استادی۵- آيت‌الله سيدمحسن خرازی۶- آيت‌الله سيدحسن طاهری خرم‌آبادی۷- آيت‌الله محمد مؤمن ۸ - آيت‌الله سيدمحمود هاشمی شاهرودی۹- آيت‌الله مرتضی مقتدايی ۱۰- آيت‌الله حسين راستی کاشانی ۱۱- آيت‌الله علی‌اکبر مسعودی خمينی ۱۲ - آيت‌الله محمدجواد فاضل لنکرانی۱۳- آيت‌الله صادق لاريجانی۱۴- آيت‌الله احمد صابری همدانی ۱۵ - آيت‌الله عباس محفوظی ۱۶ - آيت‌الله سيد ابوالفضل ميرمحمدی
۱۷ - آيت‌الله محمدعلی فيض گيلانی ۱۸- حجت‌الاسلام والمسلمين سيد هاشم حسينی بوشهری ۱۹ - حجت‌الاسلام و المسلمين سيدمحمد غروی و برخی های ديگر که بعدا اعتراض کردند که آنها نيز به احمدی نژاد رای نداده اند. حال آنکه شيخ محمد يزدی به دستور خامنه ای حمايت جامعه را از احمدی نژاد اعلام حمايت کرد.
با نگاهی به اسامی روحانيان مخالف احمدی نژاد که در واقع مخالفان خامنه ای می باشند، مشخص است که خامنه ای در حال کنار گذاشتن طبقه روحانيون قديمی و باسابقه است که عموما در شورای تشخيص مصلحت و خبرگان رهبری و حتی در مقاماتی مانند امامت جمعه و جماعت قرار گرفته اند .
اين جراحی بسيار درد آور می شود. زيرا خامنه ای مجبور است با کمک نيروهای روحانی جوان که معمولا در کنار سپاه قرار گرفته اند و استفاده از نيروهای نظامی جوان و مطيع دست بهحذف بزند. اگر اينکار صورت گيرد می توان گفت که بخش مهمی از پايه های قوام استبداد ولايت مطلقه، از بدنه رژيم خارج خواهد شد و اين برای آينده رژيم بسيار خطرناک خواهد بود. آدمی را به ياد دستگيری های قبل از انقلاب از سوی رژيم پهلوی می اندازد .
نامه سرگشاده هاشمی رفسنجانی به خامنه ای، يک امر را از پرده بيرون انداخت: طرفداران احمدی نژاد و خامنه ای می گويند: هاشمی رفسنجانی سودای رهبر شدن در سر داشته است و افشاگريهای احمدی نژاد، اين سودا را از سر او بيرون کرد. طرفداران هاشمی رفسنجانی که مشغول ايجاد ترس از تصفيه شديد در صورت «انتخاب» احمدی نژاد هستند، توضيح می دهند که مناظره ها و رفتار دستگاه قضائی و صدا و سيما و شخص خامنه ای حکايت از آن دارند که او در حال کنار گذاشتن روحانيت باسابقه است. همانگونه که با آوردن جعفری و برخی ديگر از سرداران جوان فرماندهان سابق سپاه را کنار گذاشت .
مناظره های انتخاباتی از جمله مباحثی است که ايران را به خود مشغول داشته است و تقريبا مشخص کرده است که اطلاعات در مورد حذف نيروهايی از جمله هاشمی رفسنجانی – حسن روحانی – ناطق نوری – رسولی محلاتی – جوادی آملی – محمود هاشمی شاهرودی و... و همچنين محسن رضايی – علی شمخانی – رحيم صفوی – محسن رشيد و... صحت دارد و خامنه ای با جلو فرستادن احمدی نژاد و حمايت مخفيانه و علنی از وی خواهان حذف نيروهای سابق و همراه خود است .
طرفداران هاشمی رفسنجانی می گويند: در مناظره های صدا و سيما احمدی نژاد نشان داد که تعليم ديده خامنه ای است و هر چه را بر زبان می آورد، در واقع همان منويات رهبری است.
با فشارهای وارده بر هيات حاکمه و دولت احمدی نژاد و حضور بيش از حد جوانان در خيابانهای پايتخت، وضعيت جديدی بوجود آمده است. جوانان مجال خشونت نمی دهند. شعارها يی که می دهند، بر ضد استبداد و بسود آزادی است. تصرف خيابانها توسط جوانان، کاری نيست که بسود خامنه ای باشد. هرچند مافياهای نظامی – مالی هم جمعيت وارد خيابانها کرده اند، اما حتی حضور آنها نيز بسود رژيم نيست. زيرا می تواند اين فکر را در جوانان القاء کند که نقش تعيين کننده را آنها دارند هر وقت به خيابانها در آيد. بدين خاطر است که مسموعات و نيز خبرها در باره تراکم قوای سرکوب، مرتب انتشار می يابد. ترس از سرکوب بعد از انتخابات، دارد القاء می شود. طرفداران احمدی نژاد مرتب از شلوغی بعد از اعلان نتايج انتخابات و پيروزی احمدی نژاد می گويند و می نويسند.
همگان به خوبی می دانند که بعد از جريان ۱۸ تير نظام در وضعيتی شکست خورده قرار داشت و برای حفظ خود از کليه نيروهای اصلاح طلب وابسته از جمله خاتمی و هاشمی و حسن روحانی و ناطق نوری و ... استفاده کرد. آنها در يکی دو روز بعد از ۱۸ تير توان مقابله با مردم را نداشتند و طبق برنامه های طراحی شده نيروهای خود را از شهرستانها فرا خواندند و با برنامه ای دقيق در سکوت اصلاح طلبان دولتی سرکوب مردم را آغاز کردند و بعد از آن حسن روحانی وارد صحنه شد و از خامنه ای حمايت کرد.
حضور مردم در صحنه، به خصوص جوانان در شب های اخير عرصه را بر رژيم تنگ کرده است. بنا بر اخبار، نيروهای سرکوبگر نظامی و بسيجی را از شهرستانها به تهران فرا خوانده اند تا در شبهای بعد از انتخابات، هرگاه جوانان به خيابانها در آمدند، جوانان را بشدت سرکوب کنند.
نامزدهای ديگر اين نگرانی را ابراز می کنند که در انتخابات تقلب شود. موسوی به خامنه ای نامه نوشته است و چون در نامه خود از مداخلات سپاه در انتخابات سخن بميان آورده است، از سوی سپاه تهديد شده است. پيش از آن نيز، سپاه تهديد کرده بود «انقلاب مخملی را در نطفه خفه می کند». در مناظره ها، دو طرف، بر اين واقعيتها صحه گذاردند:
۱ – دوران بازرگان و بنی صدر، آزادی بوده است و فساد و جنايت و خيانت نبوده است.
۲ – از آن پس، آزادی نبوده، استبداد بوده و جنايت و ترور و قانون شکنی و فساد و خيانت روش بوده است. احمدی نژاد با ياآوری اين واقعيت که موسوی بعنوان نخست وزير به خامنه ای تحميل شد (اين تحميل را هم خمينی کرد)، خواسته است خامنه ای را از جنايت و فساد و ترور و خيانت و قانون شکنی آن دوره، مبری کند.
۳ – دو طرف نتوانستند واقعيت را انکار کنند. کشماکشهاشان بر سر بيشتر و کمتر در اين و آن دوره بود.
۴ – علاوه بر اعتراف بر استبداد و کارنامه اش، شدت دشمنی در مرکز قدرت بر همگان آشکار شد.
نامه هاشمی رفسنجانی به خامنه ای متضمن اعلان خطر و تهديد، دارد به مردم می گويد احمدی نژاد بدون اجازه خامنه ای، مناظره را فرصت حمله به حاميان ميرحسين موسوی، بخصوص هاشمی رفسنجانی، مغتنم نشمرده است.
برای افرادی مانند هاشمی و ناطق نوری و خاتمی و ديگرانی که مورد حمله رهبری قرار گرفته اند وضعيت فعلی وضعيت مرگ و زندگی است و اگر در اين انتخابات شکست بخورند، آينده خود را بسيار تيره و تار می بينند. هزينه بسيار سنگينی که هاشمی رفسنجانی برعهده گرفته است، گويای نگرانی شديد او از احتمال تجديد رياست جمهوری احمدی نژاد است.

[ادامه گزارش را با کليک اينجا بخوانيد]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016